دکتر محمد مصدق
به ضرر ایران؟
- دكتر محمد مصدق
- نمایش از شنبه, 19 فروردين 1391 03:22
- بازدید: 4669
برگرفته از روزنامه اطلاعات
بهکوشش: ایرج افشار
ادعای شاه: پس از خاتمة جنگ مصدق کوشش کرد گروهی افراطی که خود را ناسیونالیست قلمداد میکردند به اسم جبهة ملی تشکیل دهد و به تدریج افراد گوناگون از متعصبین مذهبی و دانشجویان و کسبه بازار و سوسیالیستها به دور او جمع شدند. در ظاهر این عده را یک عامل مشترک یعنی نفرت از بیگانگان و نفود اجانب به هم پیوست میداد. این دسته در اجرای برنامههای منفی ضداجنبی با یکدیگر همکاری میکردند، ولی چندی بعد که دیگر نمیشد احتیاج ملت ایران را به عملیات مثبت انکار کرد، این دسته محکوم به شکست و اضمحلال گردید.
جواب مصدق: هرکس دم از آزادی و استقلال میزد، چون مخالف با مصالح استعمار بود عمال بیگانه او را افراطی قلمداد و متهم میکردند به مردم کمونیستی و غیر از این هم راهی برای اینکه عمال استعمار بتواند وظایف خود را انجام دهند نبود، ولی طرح قانونی من برای جلوگیری از امتیاز نفت چون در نفع مشترک بود و دول استعمار میتوانستند از آن به نفع خود استفاده کنند در صلاح مملکت تشخیص داده شد و به وجهة ملی من که قبلاً منکر آن بودند افزود و فداکاری ملت ایران برای ملی شدن صنعت نفت چون به ضرر استعمار صورت گرفته بود در نتیجه کودتای 28مرداد از بین رفت و وجهة من را هم از بین برد.
ادعای شاه: در سالهای قبل از ملی شدن صنعت نفت شرکت نفت ایران و انگلیس افکار عمومی ایران را ناشنیده گرفته و نسبت به آن بیاعتنائی شگفتآوری ابراز میداشت ولی جریان وقایع ثابت کرد که این رویه کاملاً برخلاف منافع شرکت مزبور بود، چنانکه اقدامات و عملیات مصدق نیز در دوره نخست وزیری وی به ضرر خود و کشورش تمام شد.شرکت نفت در آن موقع خوب میدانست که حقالسهمی را که شرکتهای بزرگ غربی برای تحصیل امتیاز نفت از شرکتهای عربستان سعودی و بعضی کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی پذیرفته بودند، از میزانی که در قرارداد ما با شرکت نفت معین شده بسیار مساعدتر بود. به علاوه از عدم رضایت ما نسبت به مالیاتهای گزاف و بیش از حد تناسبی که شرکت به دولت انگلستان از عوائد نفت میداد و مبلغ آن از حقالامتیازی که به ایران داده می شد نیز خیلی زیادتر بود آگاهی کامل داشت و همچنین به خوبی میدانست که ما از عمل شرکت که قیمت عمده درآمدی را که از ایران به دست میآورد در سایر نقاط دنیا صرف هزینه توسعه استخراج نفت میکرد بسیار ناراضی هستیم. با وصف این مسائل، شرکت نفت به اعتراضات ما توجه نکرده و سرمایه عظیم خود را که در ایران داشت به خطر انداخته بود. دولت انگلیس هم که میتوانست شرکت را وادار به اتخاذ رویه معتدلتر و عاقلانهتری نماید، در این راه قدمی برنداشت و نتیجه آن این بود که شرکت نفت و دولت انگلیس احساسات ملی ایران را شعلهور ساختند و باعث تقویت جبهه ملی و نفوذ عوام فریبانه مصدق و مردم گردیدند و هیجان برای ملی شدن صنعت نفت شروع گردید. رزمآرا نخست وزیر وقت با این وضع موافق نبود و امید داشت که بتواند قضیه را در محیط دوستانه با شرکت نفت حل کند ولی مصدق و یارانش بر علیه نخستوزیر و بیگانگان تظاهرات شدید کردند و بالاخره روز 16 اسفند 1329 یکی از اعضاء دسته متعصب فدائیان اسلام که از مصدق پشتیبانی میکرد، نخست وزیر را که برای شرکت در مجلس ترحیم یکی از روحانیون وارد صحن مسجد شاه میشد ناجوانمردانه به قتل رسانید. چند روز بعد مجلس شورای ملی قانون ملی شدن صنعت نفت را که من کاملاً با آن موافق بودم، تصویب نمود.
جواب مصدق: «بضرر من» صحیح است چونکه هر چه داشتم به غارت رفت و متجاوز از هشت سال هم هست که از نعمت آزادی محرومم و اکنون در این قلعه محبوس و به تماشای دیوار آن مشغولم. «به ضرر ایران» صحیح نیست...