سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست دکتر محمد مصدق پاسخ به شاه - خط بی دلیل

دکتر محمد مصدق

پاسخ به شاه - خط بی دلیل

برگرفته از روزنامه اطلاعات

 

دکترمصدق ـ به‌کوشش: ایرج افشار

در جلسه 2اسفند 1305 به مجلس شورا گفتم برای ایجاد راه دو خط بیشتر نیست: آنکه ترانزیت بین‌المللی دارد ما را به بهشت می‌برد و راهی که به منظور سوق‌الجیشی ساخته شود ما را به جهنم و علت بدبختی‌های ما هم در جنگ بین‌الملل دوم همین راهی بود که اعلیحضرت شاه ساخته بودند.

در جلسه 9 اردیبهشت 1306 متمثل به این مثال شدم که شخصی گفت: از درشکه‌های کرایه به تنگ آمده‌ام هرکجا پیاده می‌شوم باید مدتی راجع به کرایه با صاحب درشکه بحث کنم. در نقاطی هم که درشکه نیست، آن را از نقاط دور بخواهم و کرایه گزافی بدهم. احتیاج شخص من هم آن‌قدر نیست که بتوانم از عهده خرج یک درشکه شخصی برآیم. به او گفتند که: یک درشکه تهیه کنید هروقت مورد احتیاج خودتان است از آن استفاده کنید و هر وقتی هم که احتیاج ندارید آن را کرایه دهید و قسمتی از مخارج خود را بدین طریق جبران نمائید. این مثال در راه‌آهن بین‌المللی کاملاً صادق است، یعنی آنقدر که در خود مملکت مورد احتیاج است از آن استفاده می‌کنند و ضرر خود را هم از حمل و نقل بین‌المللی جبران می‌نمایند.

و اکنون آنچه از این راه‌آهن ایران عاید می‌شود، مبلغی در حدود دویست و هشتاد و هشت میلیون تومان است که پنجاه و پنج درصد آن صرف هزینه‌های اداری که پانزده هزار کارمند و بیست هزار کارگر از آن استفاده می‌کنند و چهل و پنج درصد بقیه به مصرف تعمیرات رسیده است و از بابت سود سرمایه و استهلاک دیناری عاید دولت نشده و باری است که باید به دوش مالیات دهندگان گذارده شود.

ساختن راه‌آهن در این خط هیچ دلیل نداشت، جز اینکه می‌خواستند از آن استفاده‌ای سوق‌الجیشی کنند و دولت انگلیس هم در هرسال مقدار زیادی آهن به ایران بفروشد و از این راه پولی که دولت از معادن نفت می‌برد، وارد انگلیس کند و علت سرنگرفتن ذوب‌آهن در این مملکت همین منافع متعارضة انگلیس است که بعد از شاه هم شاهنشاه از همان رویه پیروی فرمودند و علاقمندی دولت انگلیس به فروش آهن به قدریست که بعد از 28 مرداد و سقوط دولت من یعنی در 13 مهرماه 1332 (5اکتبر 1953) که ایدن دوره نقاهت خود را تمام نمود و باز در وزارت خارجه شروع به کار کرد، به «دنیس رایت» کاردار سفارت انگلیس در طهران امر نمود پیشنهاد فروش آهن را که در زمان تصدی من هیچ به ایران وارد نشده بود، هرچه زودتر به دولت ایران تقدیم کند.

والحق که شاهنشاه هم در این باره هیچ فروگذار نفرموده و هر وقت که فرصتی به دست آورده‌اند به تکلیف وجدانی خود عمل فرموده‌اند و در‌آخر کتاب «مأموریت برای وطنم» در فصل 14 می‌فرمایند: «تأکید کردم و از وزیر مسئول خواستم برای اتمام یکی از خطوط آهن تاریخ معینی را تعیین کنید!» و ژرج پنی یکی از مدیران عالیرتبه شرکت یونایتد استیل بزرگترین کنسرسیوم فولادسازی انگلستان هم به ایران آمد تا بتواند بطور مستقیم با عده‌ای وزراء و سایر مقامات عالیه‌ی دولتی راه‌آهن راجع به فروش ریل مورد احتیاج [و] توسعه شبکة این راه وارد مذاکره شود.

در آن روزهائی که لایحه راه‌آهن تقدیم مجلس شده بود، دولت از عوائد نفت چهارده میلیون و به تعبیر امروز در حدود دویست میلیون تومان ذخیره کرده بود که من پیشنهاد کردم آن را صرف ایجاد کارخانه قند بکنند و از خرید بیست و دو میلیون تومان قند در سال که در آن وقت وارد کشور می‌شد، بکاهند. چنانچه این پیشنهاد مورد قبول واقع شده بود، دولت می‌توانست بعد از سه سال از کارخانه‌های قند بهره‌برداری کند و از واردات قند بکاهد و پولی که در ازای خرید قند به خارج می‌رفت صرف بهبودی حال کشاورزان مملکت کند. این پیشنهاد مورد توجه قرار نگرفت و مجلس به لایحه خط راه‌آهن جنوب و شمال رأی داد و با این که در خرید آهن از انگلستان و اتمام آن نهایت تسریع به عمل آمده بود.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید