شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی ایران پژوهی پیرامون مباحث فرهنگ ملی (7) - آسیب‌شناسی فرهنگ ملی

ایران پژوهی

پیرامون مباحث فرهنگ ملی (7) - آسیب‌شناسی فرهنگ ملی

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 72، امرداد و شهریور 1391، صفحه 39

چون نیک نگه کرد، پر خویش در آن دید
(ناصرخسرو قبادیانی)

بیماری از دیدگاه ما، حالت غیرطبیعی است. اما از دیدگاه طبیعت، غیرطبیعی نیست. زیرا بیماری در مزاج انسان، دارای نهادهایی است.

آسیب‌شناسی فرهنگی ملی نشان می‌دهد که عنصر آسیب‌رسان از همان جنس فرهنگ است. اما، این عنصر در تمامی موجودیت ملت دارای جایگاه نیست بلکه تنها گروه ویژه‌ای را در بر می‌گیرد. این عنصر، بر ویژگیه‌ای همیشگی و جاویدان بنیاد نگرفته، بلکه استوار بر خصایص ناپایدار و زودگذر است.

در تاریخ بشر، بسیار دیده شده است که گروه‌هایی بر پایۀ حرص و طمع و یا حسادت به حرکت درآمده و حتا عواطف مشترکی نیز از خود نشان داده‌اند. گاه نیز این گروهها وسیلۀ نیروهای اجتماعی تقویت شده و از این رهگذر، برای مدتی با تسخیر افکار عمومی، از قدرت و موقعیت نیز برخوردار شده‌اند. آنان در دوران قدرت بر جلوه‌های فرهنگ ملی تاخته و آن را به طور موقت تحت‌الشعاع افکار و تبلیغات خود قرار داده‌اند.

فرهنگ ملی، چونان عوامل سلامت جامعه است. همانگونه که گهگاه بر مزاج انسان، حالت غیرطبیعی حاکم گردیده و در او ایجاد بیماری می‌کند، در مزاج اجتماع نیز عوارضی پدیدار می‌شود که تعادل فرهنگ ملی را از میان می‌برد. در این حالت بیماری، اجتماع از واقعیت موجودیت خود غافل شده و یا اجازۀ رشد و بالندگی مطلوب را به آن نمی‌دهد.

از دیدگاه ما، بیماری نسبت به سلامت، غیرطبیعی است. در حالی که از دیدگاه طبیعت، غیرطبیعی نیست. بیماری در مزاج انسان دارای نهادهایی است. اگر کالبد انسان برابر عوامل بیماری‌زا، واکنش‌های لازم را نشان دهد، بیماری به وجود نمی‌آید. حالت‌های مغایر استقرار فرهنگ ملی نیز در بطن جامعه؛ نهادهایی دارد. از این‌روی، گرایش به آن حالت‌ها، گاه بسیار طبیعی و منطقی،جلوه می‌کند، اما، از دیدگاه ناسیونالیسم و تاریخ، نیک‌بختی هر ملت، تنها هنگامی میسر است که ملت بر ویژگی‌های مشترک همۀ تیره‌های پدیدآورندۀ فرهنگ ملی متکی بوده و در پی نگاه‌بانی و پرستاری از همۀ موجودیت ملت باشد.

اما برعکس، هرگاه بر ویژگی‌های نهادی زودگذر تکیه شود، از مسیر نیرومندی و نیک‌بختی ملی دور شده و دیر یا زود زیان‌های چنین انحراف‌هایی، گریبان همۀ موجودیت ملت را خواهد گرفت.

بدین‌سان، آسیب فرهنگی، عبارت است از تمایلات گروه‌های ویژه و یا تمایلات عمومی زودگذر که در بستر اساسی ویژگی‌های مشترک یک ملت، استقرار نداشته باشد. گاه، این حالتها را عواملی تقویت و تایید می‌کنند. در این فرآیند، برابر ایستادگی طبیعی ملت که در پی غلبه بر اینگونه آثار ناسالم است، سلطۀ ناپایداری، پدیدار می‌شود.

عوامل یاد شده، بیشتر عوامل سیاسی‌اند که در برون از مرزها وجود داشته و گمراهی‌های جامعه را مورد حمایت قرار می‌دهد. به عنوان مثال: باید به دوران‌هایی اشاره شود که تمایل طبیعی ملت ایران معطوف به نگاهبانی و نیرومندسازی زبان پارسی بود. اما در همان حال، جمعی عوامفریب و متظاهر، به صورت تصنعی زبان عربی را دست‌آویز قرار داده بودند. قطب‌های سیاسی خارج از ایران نیز از اینگونه افراد حمایت می‌کردند و با چنین حمایت‌هایی آنان را به صورت تصنعی بر دانشمندان و ادیبان واقعی، غلبه می‌دادند.

گروه‌هایی که دارای افکار غیرملی هستند، همیشه احساس می‌کنند که برابر افکار مردم، محکومند. از این روی، همواره در پی جست و جوی پشتیبانان خارجی می‌باشند، تا به زور آنان بتوانند مقاومت طبیعی مردم را در هم شکسته و چند روزی به قدرت رسیده و یا ایام سلطۀ خود را طولانی‌تر کنند.

بدین‌سان، از عوامل تقویت‌کنندهی تمایلات ناسالم اجتماعی وجود قدرتهای بیگانه‌اند که در پی بهره‌برداری می‌باشند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه