شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی ایران پژوهی پیرامون مباحث فرهنگ ملی (14) - گذشته، نه تنها امروز؛ بلـکه فـردا را نیز می‌سـازد

ایران پژوهی

پیرامون مباحث فرهنگ ملی (14) - گذشته، نه تنها امروز؛ بلـکه فـردا را نیز می‌سـازد

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 81، سال دوازدهم، اردیبهشت و خرداد 1393، رویه 31

موری بر تنهٔ درختی لانه داشت. آوندی از آن درخت، چونان جویباری از کنار آن لانه می‌گذشت و همواره بر مور، زمزمه می‌کرد.

روزی آن مور به پی‌جویی برخاست و با سنگینی خود روی به پایین نهاد. همراه آوند برفت تا به ریشه‌های درخت رسید. همراه آن ریشه‌ها، ژرفای زمین را کاوید و با دانش بسیار به لانه بازگشت. او، می‌دانست که آوند آن همه آب و خوراک را چگونه از دل خاک برمی‌گیرند.

مور دانشمند، روزی شاهین تیزبینی را از دانش خود باخبر ساخت. شاهین گفت: راست است، چنین می‌آورند. اما، می‌دانی به کجا می‌برند؟ و میدانی اگر برای آن « بردن» نبود، هرگز نمی‌آوردند؟

(آژیر: ناسیونالیسم چون یک علم)

دریافت ما از دانش، هنر و اندیشه‌های اجتماعی، از سامان (هنداد) فکری ما سرچشمه می‌گیرد. از آنجا که عصر کنونی تا به امروز، عصر سلطه و رجحان افکار فردپرستی بوده است، ناخودآگاه در بسیاری از امور، روش استنباط توده‌ها با تفکر فردپرستی همآهنگی و هم خوانی دارد، از جملهٔ این موارد، دریافت توده‌ها از تاریخ است.

بیشتر مردم، درس تاریخ را شرح وقایع گذشته می‌دانند. با این برداشت، تاریخ به صورت درسی زاید و حدیثی بر مردگان جلوه گر می‌شود. گاه نیز به طعنه سخن بگوییم.

تاریخ، تنها شرح حوادث گذشته نیست؛ بلکه تاریخ علمی است برای توجیه هستی‌ها و رویدادهای امروز، در راستای شناخت سیمای مطلوب جهان فردا.

درست است که در بررسی‌های تاریخی، سر و کارمان با گذشته است؛ اما این بدان منظور نیست که گذشته را تنها در قالب گذشته بشناسیم.

پی‌جویی دربارهٔ علل موجودیت‌های کنونی، گاه ما را به زمان‌های نزدیک و گاه به زمانهای بسیار دور می‌کشاند. فرآیند همین بررسی‌هاست که استعدادهای یک ملت را برای حرکت به سوی آینده نشان داده و تاثیر هندادهای گوناگون فکری را بر پیکرهٔ ملتها، آشکار می‌کند. سرانجام همین بررسیهاست که خمیرمایه‌هایی را که در آینده قابل به کارگیری خواهند بود، به ما می‌نمایاند.

باید بدانیم که علم تاریخ و بررسیهای تاریخی است که ارادهٔ ملتها را در آینده آنها، موثر می‌سازد.

واقعیت‌های جهان فردا، در قالب استعدادهای جامعهٔ امروز، وجود دارد.

مردم می‌توانند با توجه به استعدادهای موجود، به پرورش جنبهٔ ویژه‌ای از آن پرداخته و جامعه را به سوی گزینه‌ای که استعداد آن را دارد، به حرکت آورند.

علم تاریخ به معنای نوین آن، علمی است که استعدادهای یک ملت را که واقعیت‌های جهان فردا خواهند بود، به ما می‌شناساند.
گفته شد که مردم می‌توانند از میان استعدادهای موجود جامعه، جنبهٔ ویژه‌ای از آن را توان بخشند. این سخن بدان معنا نیست که اجتماع می‌تواند هر تحولی را که دلخواه اوست، از قوه به فعل درآورد؛ بلکه جامعه تنها توان پیاده کردن برنامه‌هایی را دارد که موجبات آن در نهاد آن جامعه، وجود داشته باشد.

در این برداشت از مساله، جامعه چونان شخصیتی است که می‌تواند استعدادی را بر استعداد دیگری ترجیح داده و در این فرآیند به آینده شکل ویژه‌ای ببخشد.

عامل گزینش نیز، خود از پدیده‌ها و نهادهای اجتماعی است؛ اما اثر آن معطوف به آینده است. به گفتهٔ دیگر، اثری که گذشته و حال به آینده می‌گذراند، موجب پدید آمدن نیرویی می‌گردد که کشش آن بر زمان حال، احساس می‌شود.

هنگامی که ساختمانی برپاست، می‌توان تاریخ ساخت آن را در قالب شرحی از حوادث گذشته، بررسی کرد. یعنی می‌توان مشخص کرد که در چه زمانی پی ساختمان کنده شده است، چه زمانی دیوارهای آن را ساخته‌اند و چه زمانی درهای آن را نصب کرده‌اند و... اما ساختمانی که هنوز ساخته نشده است، با کشش خود برنامهٔ کار را نشان میدهد. در اصطلاح می‌گویند: ساختمان به این تعداد آجر، به این تعداد در و... نیاز دارد.

گذشته‌ها، تنها امروز را نساخته‌اند، بلکه فردا را نیز خواهند ساخت. تاریخ به ما نشان میدهد که با چه استعدادی، امروز پدید آمده و با استعدادهای موجود، چگونه فردایی پدید خواهد آمد.

سرانجام تاریخ به ما می‌نمایاند که کدام یک از حرکتهایی که امروز وجود دارد، ناشی از کشش جهان فرداست.

خواسته‌های یک ملت، عبارت است از کشش‌هایی که جهان فردای آن ملت بر مردم امروز، تحمیل می‌کند، تحمیلی دلپذیر که امروز با هزاران وسیله، موجبات آن را فراهم می‌سازیم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه