یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست گردشگری اودلاجان هسته تاریخی تهران قدیم

گردشگری

اودلاجان هسته تاریخی تهران قدیم

دکتر ناصر تکمیل همایون

برگرفته از تارنمای عودلاجان به نقل از نشریه عودلاجان، شماره 8، سال سوم آبان 1391

 نام و نشان روستای طهران

نام و نشان این روستا، بر پایه پژوهش‌های دقیق برای نخستین بار در «فارسنامه» ابن بلخی مشخص شده است؛ آنجا که آمده است: «همه میوه‌های آنجا (کوار) به غایت نیکو است، خاصه انارکی مانند انار طهرانی است». درباره روستای طهران (تهران)، مرحوم دکتر «حسین کریمان» از قول «یاقوت حموی» آورده است: «طهران از دیه‌های ری است و میان آن دو فاصله به مقدار یک فرسنگ است. مردی راستگو از ری مرا خبر داد که طهران دیهی بزرگ است و در زیرزمین بنا شده است و کسی را بدانجا جز به خواست ایشان راه نیست و به کرات نسبت به حاکم وقت راه عصیان پیموده‌اند و او را جز مدارای با ایشان راهی نیست».

   «یاقوت حموی» نوشته است: «در آن دیه دوازده محله است که هر یک را با دیگری محاربه است و مردم محله‌ای به محله دیگر درنیایند. طهران دارای باغ‌های مشبک متداخل بوده که بناها را در میان داشته و این خود مانعی به وقت تهاجم بوده است». «زکریای قزوینی» درباره شکل و کالبد روستا نوشته است: «روستایی است پرجمعیت و بزرگ و تابع مرکز ری است. باغ و باغاتش زیاد و میوه باغات تهران بین میوه‌ها ممتاز است. خانه‌های مسکونی در ده تهران علی‌الاکثر خانه‌های زیرزمینی است و به لانه موش کور شبیه‌اند. هرگاه دشمن از خارج هجوم آورد، تهرانی‌ها در این سوراخ موش‌های زیرزمینی‌شان می‌خزند و از نظر ناپدید می‌شوند».

   کوتاه سخن اینکه تهران، اندک‌اندک در مسیر زمان گسترده‌تر شده است و با «دوازده محله» خود پس از پایان حاکمیت ایلخانان و تیموریان و اندک دگرگونی در دوره ترکمانان، آق‌قویونلوها و قره‌قویونلوها، در دوره صفویه صورتی شهری پیدا کرده است و با بنای حصار و برج و بارو به قول امین احمد رازی «اندک‌اندک سمت شهریت» پذیرفته است.

محله مشهور به «عودلاجان»

یکی از محله‌های ترکیب‌شده از چند محله از محلات دوازده‌گانه روستای تهران، محله‌ای است که در نوشته‌های دوره قاجاریه تعریب شده است و به غلط با نام عودلاجان خوانده شده است. بر پایه کالبدشناسی روستای کهن و نقشه‌های برزین و کرشیش، محله یادشده بخش شمال شرقی روستای تهران بوده که شاید یک چهارم آن روستا را در بر می‌گرفته است. شمالی‌ترین نقطه این بخش روستا به احتمال «بقعه پیرعطا» بوده که گورستانی هم داشته است. «امامزاده یحیی» با چنار ۹۰۰ ساله‌اش در شمال شرقی روستا با چند صد متر فاصله مستقر بوده و در آنجا نیز گورستان دیگری دیده شده است. شمال عودلاجان خیابان امیرکبیر، شرق آن خیابان ری، جنوب آن خیابان پانزده خرداد یا بوذر جُمهری و غرب آن خیابان ناصرخسرو قرار داشته است. این منطقه از دوره شاه‌تهماسب بدین سو اندک‌اندک آباد شد و شهر آن سان گسترش یافت که در دوره ناصرالدین‌شاه قلعه ذوزنقه‌ای شاه تهماسبی با چهار دروازه و ۱۱۴ برج ویران شد و تهران جدید چند برابر وسیع‌تر با نام و نشان «دارالخلافه» ناصری به شکل هشت ضلعی، جایگزین آن شد.


تحولات کالبدشناختی محله عودلاجان (اودراجان- اودلاجان)

مرحوم «علامه محمد قزوینی» در شناساندن معنای درست اودلاجان بیان کرد که دلاجیدن یا دراجیدن در گویش‌های منطقه، به معنای پخش کردن آمده و دو حرف الف و نون نام مکان است و آو در گویش منطقه و مناطق بسیار در ایران به معنای آب است. در این معنا ترکیب سه واژه (آو، دلاج یا دراج، ان)، اودلاجان یا اودراجان به معنی مکان پخش آب است و در واقع نیز محله یادشده، جایی بوده است که آب سرچشمه و قنات و رودخانه‌های محلی و به مرور آب کرج به‌منظور بهره‌برداری محلات تهران از آنجا پخش می‌شده است.

   بر پایه احصاییه‌های دوره قاجاریه در سال ۱۳۰۱ قمری، اودلاجان ۱۶۸۲ باب خانه شخصی و ۹۷ باب خانه اجاره‌ای داشته است و ۵۵۳۷ تن مرد و ۶۳۴۴ تن زن و ۴۶۰۹ تن کودک (در مجموع ۱۶۴۹۰تن) در آنجا زندگی می‌کردند. در این احصاییه خانه‌های تهران در کل ۸۲۰۲ باب خانه شخصی و ۸۹۱ باب خانه اجاره‌ای بوده‌اند و کل جمعیت تهران ۱۰۶۴۸۲ تن بیان شده است.

   این احصاییه‌ها کم‌وبیش تا پایان دوره قاجاریه نشان‌دهنده زندگی مردم محله است. در محله اودلاجان علاوه بر امامزاده یحیی که جنبه عمومی و شهری داشت، بقعه پیرعطا که به احتمال قبر یکی از سادات متصوفه بوده است و بقعه هفت دختران که نشانی از دوران ایران باستان(مهرپرستی) را به ذهن متبادر می‌کند و ۱۲ باب تکیه، ۳۴ باب مسجد، سه یا چهار مدرسه دینی و دو کنیسه معتبر یهودیان، صبغه دینی و فرهنگی محله را آشکار و هم‌آهنگی‌های اذان و مداحی و مرثیه‌خوانی‌ها با آوازها و ناله‌های برخاسته از مراسم و تجمعات یهودی، اصل تسامح و تساهل فرهنگی و مدارای تاریخی ایرانیان را ترسیم می‌کند. اینها همه بیان‌کننده زندگی پررونق و زنده مردم تهران در سال‌های سلطنت قاجاریان بوده است که به مرور آسیب‌هایی نیز بر آن وارد شده است که اشاره به آنها لازم به نظر می‌رسد:

  خراب کردن قلعه شاه‌تهماسبی
   به دلیل زیادی جمعیت و کمبود جا، ناصرالدین‌شاه، شهر چهار دروازه‌ای تهران را به شهر هشت ضلعی دارالخلافه دوازده دروازه‌ای

تبدیل کرد. محله اودلاجان، دروازه شمیران و دروازه نایب‌السلطنه را از دست داد و باغ‌ها و زمین‌های بایر از شمال و شرق آن را احاط کردند و محله از محدودیت و محصوریت گذشته خود بیرون آمد.

  خیابان‌سازی‌های دوره پهلوی
   به دستور رضاشاه، با ایجاد خیابان سیروس، اودلاجان به صورت دو بخش مجزا از هم درآمد. خیابان ناصریه نیز عریض شد و تا جلو خان مسجد شاه ادامه یافت. خیابان بوذر جمهری ساخته شد و محله را از بازار و محله بازار جدا کرد. به مرور خیابان پامنار نیز عریض شد و همانند خیابان سیروس، محله را قطع کرد.

  دگرگونی‌های جدید

   همزمان با مهاجرت بسیاری از ساکنان محله، هجوم آوارگان جنگی و افغان‌های گریخته از کشور خود و بی‌توجهی به بافت تاریخی و ناتوانی و فرسودگی ساختمان‌ها، بلای دیگری با عنوان نوسازی و سازندگی مدرن بر سر این محله تاریخی وارد شد. در نتیجه، به بهانه تعریض کوچه‌ها و سهولت عبور و مرور و حمل و نقل، بخش عمده‌ای از بافت شهری تخریب شد.

  محله کلیمیان تهران

   از آغاز دوره سلطنت قاجاریه، مهاجرت ساکنان استان‌ها و شهرستان‌های کشور به سوی پایتخت آغاز شد. ایرانیان معتقد به ادیان غیراسلامی نیز همانند هموطنان مسلمان خود در این مهاجرت سهم داشتند و به دلایل مذهبی و همجوشی پاره‌فرهنگی تلاش می‌کردند در کنار هم زندگی کنند و این امر میان جماعت کلیمی بیشتر دیده می‌شد. به همین دلیل در مدت کوتاهی صاحب ناحیه مخصوصی در تهران شدند که به مرور به محله کلیمیان شهرت یافت. به دلیل وجود یک چال در وسط محله به ساکنان آنجا، بچه‌های سرچال هم نام داده بودند.

    در محله کلیمیان، دو کنیسه مشهور به نام کنیسه عزرا یعقوب و کنیسه خاداش وجود داشت. دوازده کنیسه کوچک هم در محله وجود داشت که متعلق به خانواده‌ها یا مهاجران یهودی شهرهای خاص بودند که از آنها در زمان نمازهای روزانه استفاده می‌کردند. بر پایه پاره‌ای آمارها در سال ۱۲۶۹ قمری، ۱۲۹ تا ۱۳۴ باب خانه و ۱۸ باب دکان یهودی در محله وجود داشته است. در آمار نجم‌الملک خانه‌های یهودیان به ۱۶۰باب می‌رسد. ناگفته نماند که در آن زمان در تهران ۹۵۸۱ باب خانه وجود داشت که ۲۵۵۸ باب آن در محله اودلاجان بوده است. در سال ۱۳۰۱ قمری جمعیت یهودیان را ۱۱۳۶ تن نوشته‌اند که تا مشروطیت فزونی یافت. از میان ساکنان کلیمی محله اودلاجان، دانشمندان، پزشکان، موسیقی‌دانان، استادان دانشگاه و شخصیت‌های مشهوری مانند سلیمان حییم، باروخ بروخیم، دکتر لاله‌زاری و ده‌ها تن دیگر برخاسته‌اند. یهودیان، در انقلاب مشروطیت شرکت کردند و در آغاز آیت‌الله بهبهانی نمایندگی آنان را پذیرفته بود. در دوره ملی شدن صنعت نفت و زمامداری دکتر مصدق، بسیاری از یهودیان و از آن میان حاخام یدیدیان، همدلی‌هایی نشان دادند و نیز در انقلاب سال ۱۳۵۷ و جنگ تحمیلی، یهودیان ایران شرکت کردند و عده‌ای از آنان جانفشانی‌هایی کردند که تحسین‌شدنی است.

   ناگفته نماند در محله ویژه کلیمیان، تعدادی از خانواده‌های مسلمان هم زندگی می‌کردند و سه مسجد داشتند؛ مسجد حوض، مسجد پیرعطا و مسجد ابوالفضل که در سر چال بود. تکایای مذهبی هم در محله یهودیان وجود داشت که مشهورترین آنها همان تکیه رضا‌قلی‌خان است که بدان اشاره شد.

حاصل سخن

   روستای گمنام تهران در پی تحولات تاریخی و گسترش نسبی جغرافیایی در آغاز سلطنت صفویان به صورت شهر درآمد و دارای برج و بارو و دروازه‌های چهارگانه شهری شد و با تعیین «بیگلربیگی» در دوره شاه‌عباس اول موقعیت حکومتی پیدا کرد. در مسیر این دگرگونی‌ها، بخش شمالی روستای قدیم با ادغام چند محله از دوازده محله سابق، به صورت محله جدیدی درآمد که به نام اودلاجان یا عودلاجان شهرت یافت و این محله از سمت شمال شرق با حصار شهر توسعه یافت و به یکی از محلات ممتاز تهران تبدیل شد و امامزاده یحیی و مساجد متعددی را در بر گرفت و به مرور در آن بازارچه، گذر، پاطوق، کوچه و پس‌کوچه‌های متعدد، میدانچه، کاروانسرا، طویله، زورخانه، آب انبار، سقاخانه و جز اینها پدید آمد.

   از زمان پایتختی تهران، مهاجرت به سوی مرکز حکومتی آغاز شد و از همه جای ایران اقوام و خاندان‌های گوناگون، در این شهر رحل اقامت انداختند. یکی از این گروه‌ها یهودیان ایران بودند که سکونت در اودلاجان را برگزیدند و به دلایل مذهبی (نزدیکی به کنیسه‌ها) و رفاهی (خرید و فروش گوشت و لبنیات) و اقتصادی (در نزدیکی بازار بودن) و اجتماعی و امنیتی، این محل به تنها زیستگاه آنان تبدیل شد؛ طوری که گاه محله اودلاجان را «محله کلیمیان» نام نهاده بودند. سالیان دراز، یهودیان و مسلمانان با تساهل و مدارای نسبی در کنار هم زندگی می‌کردند و در پی تحولات جدیدتر، گاه ساکنان منطقه به شمال شهر تغییر مکان می‌دادند و گاه مهاجرت به کشورهای دیگر را انتخاب می‌کردند. به طوری که سیمای قاجاری محله اندک‌اندک دگرگون شد و با پاره‌ای نوسازی‌های شهری، خیابان‌بندی‌ها و تعریض کوچه‌ها و ناتوانی بناها و فروریختگی آنها و عوامل دیگر، آسیب‌های زیادی بر این محله تاریخی وارد آمد؛ به گونه‌ای که ارزش‌گذاری و بازسازی منطقه و بازگرداندن نسبی سیمای گذشته آن، گروه زیادی از علاقه‌مندان به تهران قدیم را بر آن داشت که اقداماتی علمی و فرهنگی در این مسیر از خود نشان دهند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه