دکتر محمد مصدق
بررسی اسناد کودتای 28 مرداد - 10
- دكتر محمد مصدق
- نمایش از یکشنبه, 31 مرداد 1389 04:52
- بازدید: 5570
به کوشش ندا احمدی لفورکی
عصر آن روز، یعنی مقارن ساعت هفت ونیم بعد از ظهر گروه زیادی از مردم برای شنیدن سخنرانی در میدان مجلس تجمع کرده بودند و جریان این تجمع از رادیو تهران پخش می شد. سخنرانان این تجمع عبارت بودند از : موسوی، - نماینده ی سابق مجلس که طرفدار مصدق بود - سیدعلی شایگان، مهندس زیرک زاده، مهندس رضوی و فاطمی وزیر امور خارجه.
همهی سخنرانان در سخنان خود به شاه حمله کردند و خواستار کناره گیری وی از سلطنت شدند. در خلال این سخنرانی ها، مردم برای نخستین بار متوجه شدند که شاه به بغداد فرار کرده است ولی پایگاه چند ساعت بعد، از فرار شاه آگاه شد. در ساعت چهار بعد از ظهر دو تن از دیپلمات های ارشد سفارت آمریکا از به نتیجه رسیدن عملیات قطع امید کرده بودند در حالی که روزولت اصرار داشت هنوز «شانس ضعیفی برای موفقیت» وجود دارد؛ فقط در صورتی که شاه از رادیو بغداد استفاده کند و زاهدی نیز موضع تهاجمی بگیرد. از این رو پایگاه پیام هایی به ستاد سیا - یعنی پیام هایی که شاه می توانست از طریق رادیو بغداد بفرستد - مخابره کرد.
با توجه به اختلاف هفت ساعته ی بین ایران و آمریکا، ستاد سیا اولین پیام درباره ی شکست کودتا را در ساعت یک ونیم بامداد روز شانزدهم اوت دریافت کرد و چند ساعت بعد مشغول بررسی پیشنهاد پایگاه درباره ی متقاعد ساختن شاه به استفاده از رادیو بغداد شد. با پایان روز کاری، ستاد سیا پیامی را به پایگاه مخابره کرد مبنی بر اینکه وزارت امور خارجه ی آمریکا به شدت مخالف هرگونه ارتباط آمریکایی ها با شاه است و پیشنهاد کرده بود که این کار را انگلیسی ها انجام دهند. ولی افراد مستقر در نیکوزیا از پیشنهاد پایگاه به گرمی استقبال کردند و اینتلیجنس سرویس از لندن اجازه خواست تا لیویت و داربی شایر را بامداد روز هفدهم اوت به وسیله ی جت های جنگنده ی نیروی هوایی به بغداد اعزام نماید تا به شاه برای ارسال پیام از رادیو بغداد فشار وارد آورند، ولی لندن اجازه نداد.
افراد پایگاه، دومین شب پیاپی را با بی خوابی به صبح رسانده بودند و کم کم روز کاری جدید آغاز می شد. برخی اخبار دلگرم کننده رسید؛ از جمله اینکه در ساعات پایانی شب گذشته، هنگامی که سربازان تجمعات حزب توده را برهم می زدند با ضربات قنداق تفنگ، آنان را مجبور کرده بودند فریاد بزنند «جاوید شاه». از آنجا که هنوز ژنرال زاهدی، ژنرال ...، برادران رشیدیان و سرهنگ ... مصمم به ادامه ی اجرای عملیات بودند پایگاه به این نتیجه رسید که طرح با شکست کامل روبه رو نشده است.
صبح روز هفدهم اوت روزنامه ها منتشر شدند. روزنامه ی «نیروی سوم» نوشته بود شوارتسکف به همراه شاه توطئه را طراحی کرده و آمریکایی های ساده لوح فکر کرده بودند که شاه برگ برنده ی آن هاست. روزنامه های «داد» و «شاهد» دولت را عامل کودتا معرفی کرده بودند و روزنامه ی «کیهان» گفته های رادیو لندن را که در آن ادعا شده بود زاهدی فرمانی از شاه در اختیار دارد منتشر کرد، و نیز می گفت شاه به این علت ایران را ترک کرده که جانش در خطر بوده است. در طول صبح آن روز، ایرانیانی که رادیوهای مناسبی در اختیار داشتند توانستند اظهارات شاه را در بغداد بشنوند. وی گفت :
«آنچه را در ایران اتفاق افتاده است در واقع نمی توان کودتا نامید.»
شاه گفت طبق اختیاراتی که قانون اساسی به او داده، مصدق را برکنار و ژنرال زاهدی را به جای او منصوب کرده است. او ادامه داد از سلطنت کناره گیری نکرده است و به وفاداری مردم ایران نسبت به خود اطمینان دارد. مطلب مورد نظر پایگاه سیا در تهران در این قسمت بیان شد اما ضعیف تر از موضع پایگاه تنظیم شده بود.
روزنامه های بغداد نوشته بودند که وقایع خونبار و دردناکی در ایران به وقوع خواهد پیوست. پایگاه پیشنهاد کرد که «امام خالصی» یکی از رهبران مذهبی در بغداد و آقاخان برای اعلام حمایت از شاه در نظر گرفته شوند، ولی ستاد سیا با توجه به نظر وزارت امور خارجه ی آمریکا با ارتباط مستقیم افراد آمریکایی با شاه مخالفت می کرد. در همین حال سفیر آمریکا در بغداد، «برتون بری» از ملاقات خود با شاه در عصر روز شانزدهم اوت خبر داد. مفاد مذاکرات به ابتکار خود او و البته تقریبا مشابه پیشنهادهایی بود که بعدا به دست او رسیده بود.
ساعت ده صبح، دولت با این تصور که کنترل اوضاع را در دست دارد، بخش مهمی از نیروها را که در شهر مستقر شده بودند به پایگاه های خود فراخواند. ساعت ده و نیم صبح رادیو تهران از ژنرال زاهدی خواست تا خود را به مقامات مسوول تسلیم کند. سپس فهرست کسانی که در کودتای نافرجام شرکت داشتند و یا با این وقایع مرتبط بوده و دستگیر شده بودند اعلام شد.
شایعه ای پخش شده بود مبنی بر اینکه افسران دستگیر شده، در بیستم اوت به دار آویخته خواهند شد. فرماندهان پادگان تهران، پلیس و ژاندارمری برای بحث درباره ی وضع پیش آمده، جلسه ای تشکیل دادند و برخی از آن ها تصمیم گرفتند که برای نجات دوستان خود هرگونه خطری را به جان بخرند.
پایگاه تلاش های خود را بر توزیع نسخه هایی از فرمان ها به ویژه در میان ارتش متمرکز نمود و تلاش کرد تا این فرمان ها هر چه بیشتر در مطبوعات منتشر شوند، زیرا این نکته مشخص شده بود که مردم هر چه بیشتر از مفاد فرمان ها آگاه شوند، اثر آن ها بیشتر خواهد بود. مردم می پرسیدند آیا صدور فرمان ها به امضای شاه صحت دارد ؟ و اگر چنین است چرا مصدق درباره ی آن ها دروغ گفته است ؟ و آیا این عمل شایسته ی سرزنش نیست ؟
ساعت سیزده و بیست و پنج دقیقه، فاطمی در یک کنفرانس مطبوعاتی شرکت و درباره ی پرواز شاه به بغداد سخن گفت. سپس نامه ی ملتمسانه و خفت آور امینی، سرپرست وزارت دربار را که دستگیر شده بود قرائت کرد. فاطمی افزود چهارده افسر تاکنون دستگیر شده اند.
دیدگاه های مفصل تر وی درباره ی اوضاع و وقایع آن روز، در سرمقاله ی روزنامه ی «باختر امروز» درج شده بود که بخش زیادی از آن را تکرار جمله های هتاکانه برضد شاه تشکیل می داد. فاطمی نوشته بود :
«ای شاه خائن ! تو آدم بی شرمی هستی که تاریخ جنایت بار رژیم پهلوی را کامل کردی. مردم می خواهند تو را از پشت میزت به زیر آورند و به دار بکشند.»
هندرسن سفیر آمریکا در ایران، بعد از ظهر از بیروت وارد تهران شد. در مسیر رفتن به فرودگاه برای استقبال از هندرسن، پرسنل سفارت از جلوی مجسمه ی برنزی رضا شاه در انتهای خیابان رضا شاه عبور کردند در حالی که فقط پوتین های آن بر روی پایه ی مجسمه باقی مانده بود. کامیونی که در حال عبور از آن خیابان بود مجسمه ی رضا شاه را که سوار بر اسب و در میدان سپه نصب شده بود به دنبال خود می کشید. افراد حزب توده در میان گروهی که مجسمه ها را به پایین می کشیدند، اکثریت داشتند.
دکتر غلام حسین مصدق، پسر نخست وزیر و عالمی، وزیر کار به نمایندگی دولت برای استقبال از هندرسن به فرودگاه آمده بودند. ساعت شانزده و سی دقیقه، پایگاه نتیجه ی تحقیقی را که درباره ی اوضاع انجام داده بود به این شرح ارسال کرد :
«هر چند که پیش بینی می شود موقعیت مصدق در چند هفته ی آینده تقویت شود، ولی پایگاه همچنان تاکید می کند که مخالفت با مصدق ادامه پیدا کند.»
تقریبا در ساعات پایانی بعد از ظهر، دولت از یکی از رهبران مذهبی یعنی صدر بلاغی برای حمله به شاه از طریق رادیو تهران استفاده کرد. عصر، زمان پرکار و پرمشغله ای برای افراد پایگاه بود. ... که از عوامل اصلی پایگاه بودند به محل پایگاه رسیدند و دستورات لازم را دریافت کردند. روزولت و کارول جلسه ای اضطراری و طولانی در مجموعه ی سفارت با نفرات اصلی تیم عملیاتی خود برگزار کردند. این افراد عبارت بودند از : ژنرال زاهدی و اردشیر زاهدی، ژنرال ...، سه نفر از برادران رشیدیان و سرهنگ ...
این افراد در مواقع لزوم، مخفیانه و در جیپ هایی که داخل آن دیده نمی شد و یا خوابیده بر کف اتومبیل ها به مجموعه ی سفارت وارد یا خارج از آن می شدند. چند صد متر آن طرف تر سفیر هندرسن و ژنرال مک کلور در باغ و در مقابل اقامتگاه سفیر بودند و روزولت در حال گشت زدن بود تا شرکت کنندگان در جلسه را مطمئن سازد که هیچ ایرانی در آن اطراف مخفی نشده است و لذا آن ها می توانستند در صورتی که مورد پرسش واقع شوند آنچه را که می خواهند به مصدق اطلاع دهند. جلسه ی اضطراری حدود چهار ساعت طول کشید و در پایان تصمیم گرفته شد که در روز چهارشنبه نوزدهم اوت اقداماتی صورت گیرد. برای آمادگی و تهیه ی مقدمات، چند کار مشخص باید انجام می شد. در زمینه ی اقدامات سیاسی، تصمیم گرفته شد که روحانی تهران ... را به قم بفرستند تا تلاش کند روحانی برجسته، آیت الله العظمی بروجردی را متقاعد سازد که فتوایی درباره ی جنگ مقدس [ جهاد ] بر ضد کمونیسم صادر کند. همچنین تصمیم گرفته شد تا روز چهارشنبه تظاهرات بزرگی راه اندازی شود. با این هدف که از افسران و سربازان وفادار ارتش و مردم خواسته شود که به منظور حمایت از دین و پادشاهی در راه پیمایی شرکت کنند.
در زمینه ی اقدامات نظامی، حمایت خارج از تهران مهم و اساسی تلقی شد. سرهنگ ... به منظور متقاعد ساختن ... فرمانده ی پادگان ... برای اعلام حمایت از شاه با اتومبیلی که توسط جرالد تاون، تبعه ی آمریکا هدایت می شد به آنجا اعزام شد. زاهدی و کارول نیز به همین منظور نزد سرتیپ ... در ... رفتند. به کمک تجهیزات پایگاه سیا، برای این افراد نیز اوراق هویت و مجوزهای عبور برای ارائه به مراکز بازرسی تهیه شد. همچنین به افرادی که از محل سفارت خارج می شدند مجوز عبور و مرور در ساعات منع آمد و شد نیز داده شد.
به نظر نمی رسید که ستاد سیا بتواند در ساعات طولانی روز هفدهم اوت به کاری جدی برای رفع احساس یأس شدید دست بزند. بعد از ظهر، پیامی به پایگاه ارسال شد مبنی بر اینکه روزولت به منظور حفظ جان خود باید هر چه سریع تر ایران را ترک کند و سپس به دلیل بدشانسی پیش آمده ابراز تاسف شده بود. در همین زمان یک پیام فوری به سفیر آمریکا در عراق ارسال شد که حاوی دستوراتی درباره ی ملاقات بعدی وی با شاه بود. دستور برنامه های تبلیغاتی برای پایگاه های سیا در کراچی، دهلی نو، قاهره، دمشق، استانبول و بیروت ارسال شد تا منحصرا درباره ی قانونی بودن دولت زاهدی تبلیغات انجام شود. شب از نیمه گذشته بود که ستاد سیا از افسر پایگاه سیا در پاریس - که در آن زمان این افسر در جنوب این کشور بود - خواست فورا با آغاخان ملاقات کند و از وی بخواهد تا به شاه پیامی بفرستد و در آن حمایت جدی خود را از شاه اعلام نماید.
بعدها، ستاد سیا دریافت که ملاقات، انجام شده ولی نتیجه ای نداشته است. آقاخان در آن ملاقات گفته بود حاکمی که تخت پادشاهی و کشور خود را ترک کرده باشد هیچ گاه نمی تواند بازگردد. پس از این اظهارات، دیگر تلاشی برای متقاعد ساختن وی به حمایت از شاه انجام نگرفت. البته بعدا که او شنید شاه تاج و تخت خود را پس گرفته است خوشحال شد.
ماموران اینتلیجنس سرویس هنوز امید خود را از دست نداده بودند و با نظر ستاد مرکزی خود در لندن و وزارت امور خارجه ی انگلیس مخالف بودند. داربی شایر همچنان به تلاش های خود برای گرفتن اجازه ی رفتن به بغداد ادامه می داد. با آنکه مقاومت و امید افراد پایگاه اینتلیجنس سرویس در نیکوزیا شایسته ی تحسین بود ولی باید خاطر نشان کرد که در صورت شکست نهایی طرح و افشای آن، آنان چیزی از دست نمی دادند.
روز هجدهم اوت برای کلیه ی کسانی که در کشورهای مختلف بوده و در طرح دخالت داشتند، روز بسیار پرکاری بود. ساعت هفت و سی دقیقه ی بامداد آن روز شاه با خطوط هوایی B.O.A.C بغداد را به مقصد رم ترک کرد. چند ساعت طول کشید تا این خبر به تهران برسد. زمانی که روز در تهران آغاز شد، گروه های کوچکی از نظامیان در حال گشت زدن در خیابان ها بودند. حزب توده درصدد بود دفتر مرکزی حزب پان ایرانیست را در نزدیکی میدان مجلس غارت کند.(... سعی داشت افتخار آن را به خود منتسب کند.) در عین حال برخوردهای جزیی بین طرفداران حزب توده و طرفداران حزب «نیروی سوم»(که مارکسیست، ولی با حزب توده مخالف بودند) رخ داد.
روزنامه های صبح، طبق معمول منتشر شدند ولی از روزنامه های مخالف دولت فقط تعداد محدودی انتشار یافتند زیرا پلیس مخفی در تمامی چاپخانه ها حضور داشت. روزنامه های طرفدار مصدق نوشته بودند که سلسله ی پهلوی به پایان رسیده است. ... نوشته بود که ملت مخالفت خشونت آمیز خود را با کودتایی که در جهت تامین منافع بیگانگان بود ابراز کرده است.
خبرنگار آسوشیتدپرس در ساعات بامداد گزارشی از سخنان زاهدی خطاب به افسران ارتش ایران را مخابره کرد :
«برای حفظ استقلال و سلطنت ایران، و نیز دین مبین اسلام که مورد تهدید کمونیست های کافر قرار گرفته، آماده ی فداکاری و جان فشانی باشید.»
این گزارش در خارج انعکاس چشمگیری یافت.
اطلاعیه های نظامی که از رادیو تهران پخش می شد حاکی از این بود که دولت در تلاش مستمر برای استحکام و تقویت کنترل خود بر اوضاع است.
در یکی از این اطلاعیه ها، جایزه ای یکصد هزار ریالی برای کسی که اطلاعاتی درباره ی مخفیگاه ژنرال زاهدی بدهد تعیین شده بود؛ و اطلاعیه ی دیگری یادآور می شد که دولت هر گونه تظاهرات را ممنوع کرده است. در ساعت ده و سی دقیقه ی صبح تیمسار ریاحی، رییس ستاد ارتش، در سالن سخنرانی مدرسه ی نظام با افسران عالی رتبه ی ارتش ملاقات کرد و ضمن توپ و تشر زدن به آنان تاکید کرد که باید به دولت وفادار باشند.
پرسنل پایگاه تهران در حالی که از هیچ تلاشی برای عملی کردن تصمیم ریاست پایگاه در شانزدهم همان ماه فروگذار نمی کردند، مشغول برنامه ریزی برای مقابله با پیشامدهای غیرمنتظره نیز بودند. در یکی از پیام های پایگاه تهران، از ستاد درخواست شده بود که اسباب و لوازم انتقال و خروج مخفیانه ی حداکثر پانزده تن از ایران تدارک دیده شود. در پیامی دیگر ضمن منعکس ساختن باور نظامیان محلی مبنی بر اینکه افسران دستورهایی را که شاه از رادیو بدهد به کار خواهند بست از ستاد درباره ی ادامه ی طرح آژاکس یا متوقف ساختن آن کسب تکلیف کرده بودند. دست اندرکاران در نیکوزیا با ابراز تاسف از شکست اولیه ی طرح، اعلام کردند که آنان همچنان همه ی توان خود برای ترغیب لندن به ادامه ی حمایت از تلاش ها و اقدامات پایگاه (تهران) به کار می برند. به دنبال این پیام، گزارشی درباره ی سخنان شاه در بغداد و گزارشی دیگر در زمینه ی تلاش پایگاه اینتلیجنس سرویس در نیکوزیا برای جلب موافقت لندن به ترغیب و واداشتن شاه به بازگشت از طریق عتبات مقدسه در عراق و دیدار و ارتباط مستقیم با روحانیان ایرانی مقیم در این شهرها، به پایگاه تهران مخابره شد.
ادامه دارد...
بننوشت:
این مجموعه نوشتارها که برگرفته ای است از نسخه ی ترجمه ی «Clandestine Service History Overthrow of Premier Mossadeq of Iran» نوشته ی دکتر «ویلبر دونالد نیوتن» به بررسی اسناد محرمانه و غیرمحرمانه مربوط به کودتای 28 مرداد می پردازند.