سیوند
هنر هخامنشی تکرار شدنی نیست
- سیوند
- نمایش از چهارشنبه, 19 مهر 1391 11:36
- بازدید: 9646
برگرفته از تارنمای میراث خبر (CHN)
فرزانه ابراهیمزاده
دوره هخامنشی یکی از تاثیر گذارترین دوره های تاریخی هنر و معماری ایران است. دورهای که هنر از مرزهای ایران فراتر رفته و در سرزمینهای دیگر تاثیر گذشته است.
دکتر محمد باقر وثوقی استاد تاریخ و عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره هنر هخامنشی با بیان این مطلب افزود:« مهمترین ویژگی هنر دوره هخامنشی که آن را از سایر ادوار متمایز کرده ، این است که تکرار شدنی نیست. بسیاری از حکومتها خواستند این دوره را تکرار کنند اما نتوانستند روح این دوره را در آثار خود وارد کنند.
وی پیش از ورود به بحث هنر هخامنشی این نکته را یادآور شد:« وقتی درباره یک دوره تاریخی صحبت میکنیم از یک عقیده خاص و یا سیاست فردی حمایت نمی کنیم. کوروش، داریوش و یا خشایارشا به عنوان یک فرد مد نظر ما نیست یک جریان و بخشی از تاریخ است. با این نگاه یک تمدن، مدنیت، هنر و فلسفه همه با هم مورد بررسی قرار می گیرد. تمدنی که برپایه شمشیر و هنر و عقلانیتی از پیش طراحی شده بنا گذاشته بود میزان تاثیر گذاری اش از مرزهای خودش فراتر رفته است. زمانی که هنر این دوره تاریخی را نسبت به زمان و مکان خود مقایسه کنیم، متوجه عظمت یا ضعف آن دوره تاریخی میشویم.»
وثوقی معتقد است:« با این نگاه تخت جمشید یک عنوان نماد هنر و معماری این دوره تکرار نشدنی است. این اثر تنها بنایی است که با عظمت گذشتهاش باقی مانده است. این نشانه است که هنر هخامنشی از مرزهای ایران فراتر رفته و استحکامتش از پیش برنامه ریزی و تفکر شده بود. »
تخت جمشید تلفیق معماری ایرانی و هنر بین النهرین و حتی تمدن یونان است اما در اوج. هخامنشیان واهمهای از اخذ مظاهر هنری از همسایگانشان نداشتند اما فقط تقلید نکردند، بلکه نشانهها را گرفتند و بخشهایی از خود را به آن افزودند. »
استاد تاریخ دانشگاه تهران راز ماندگاری هنر دوره هخامنشی را در این نکته میداند که هنر بومی و خاص یک منطقه نیست، یک هنر چند ملیتی است که در محدوده خودش به اوج رسیده است:« رفتارهای اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی هخامنشیان چند ملیتی است که به هنرشان هم راه پیدا کرده است. هر جامعه در لحظهای از تاریخ موفق بوده است که توانسته در مواضع سیاسی فرهنگی و اقتصادی خود از هنر و معماری به نحو احسنت استفاده کند. »
وثوقی به این نکته اشاره می کند که:« هخامنشیان از نظر سیاسی اقتصادی نسبت به دوره خود چند گام جلوتر بودند . قبل ازاین سلسله و حتی همزمان با آن ها در بین النهرین تمدنهایی مانند آشور بودند که در دوره خود با تمام قدرت حکمرانی می کرد، اما اثر قابل تاملی از خود به جای نگذاشتند چون هنر خود را برپایه نظامی گری بنا کرده بودند. نکته مهم این است که هخامنشیان الگوی معماری خود را از آشور گرفتند. اما معماری هخامنشیان یک گام به جلو بود و فراتر از معماری آشور بود.»
بر اساس آن چه در منابع تاریخی و کتیبه های باستانی آمده است آشوری ها حکومتی درون گرا بودند که تحمل ورود آرا و افکار هیچ قومیت دیگری را نداشتند:« در نوشتارهای به جای مانده از حکومت آشوری به کرات از افتخاراتی که در کشتن غارت زدن و آتش زدن سرزمینها صحبت میشود. در حالی که به فاصله 50 سال پس از سقوط آشور کوروش بابل را بدون خونریزی فتح کرد و در منشور خود نفرت خود را از کشتار اعلام میکند. این یعنی فرهنگ تحمل. فرهنگ هخامنشی یک فرهنگ بیرونی است که نگاهش به خارج از مرزهای خود معطوف است. تحمل در درون فرهنگ هخامنشی در ذات آن نهادینه شده به همین دلیل آن چه را از خارج این فرهنگ به داخل میآید، پس نمی زند. به حرف ها و ایدههای دیگران احترام می گذارد. »
نگاه چند ملیتی به هنر در دوره هخامنشیان ناشی از تفکر سیاسی این حکومت است . امپراطوری که در رفتار خود با دیگران سهیم نشود و همسایگانش را به چشم دشمن ببیند محکوم به فراموشی است و هخامنشیان چنین نبودند. دشمنان هخامنشیان در تکمیل کردن تمدن آن ها سهیم بودند.
به گفته دکتر وثوقی :«داریوش و کوروش محصول زمان خود بودند و در جامعه ای رشد کردند که فلسفه تساهل و تسامح بر آن حکم فرما است. گزنفون از قول کوروش می گوید: وقتی ما کاهلیم نباید چیزی از خدا بخواهیم. اگر تیراندازی بلد نیستیم نمی توانیم از خدا پیروزی بخواهیم. اگر تخمی نکاریم نباید از زمین ثمر بخواهیم. این نگاه یک انسان مسئول است انسانی که واقع گرایانه به همه چیز برخورد می کند.»
هخامنشیان این نگاه واقع گرایانه را در هنر نیز وارد کردند و آثار خود را بر پایه همین نگاه پدید آوردند:«تخت جمشید را با نگاه واقع گرایانه ساخته شد. به شکلی که پس از گذشت زمان می توان آن را باور کرد. هیچ چیز غیر واقعی در این مجموعه وجود ندارد. جلوههای هنری را از سایر مناطق به شکل ایرانی هنر هخامنشی را شکل میدهد.»
این هنر در خارج از مرزهای فلات ایران هم نشانههایی از خود را به جای میگذارد:« داریوش کتیبه های خود را به سه زبان پارسی، عیلامی و بابلی می نویسد. با این اندیشه که اگرچه پارسی و آریایی است اما به زبان قومی که در تسخیر او است است، احترام می گذارد . این نقطه قوت هخامنشیان است و رمز موفقیت آن ها .به این نکته تنها دوستان ایران اشاره نمی کنند دشمنانمان هم به آن اعتراف دارند. اندیشه قوی همه را تحت تاثیر قرار می دهد هخامنشیان در جاهایی که رفتند یادگاری از هنر خود گذاشتند اما اسکندر با تمام فرهیختگی چه چیزی را در ایران به یادگار گذاشت یا حکومت سلوکی کدام بنای مشهور را به جای گذاشت. داریوش در مصر سه یادگاری بزرگ از خود می گذارد. سیستم آبیاری ایرانی تا شاخ آفریقا می رود و در آن جا مستقر می شود. »
دکتر وثوقی با اشاره به برگزاری موفقیت آمیز نمایشگاه هنر هخامنشی در موزه بریتانیا و توجه محافل علمی جهان به این رویداد عظیم تاریخ افزود:« نگاه به بیرون و تحمل دیگران و نگاه فرا وطنی دوره هخامنشیان باعث ماندگاری هنر هخامنشیان در طول تاریخ شد و چنانکه امروز شاهد هستیم پس از گذشت بیش از 2500 سال از این حکومت اروپاییان در برابر عظمت تاریخ و فرهنگ و هنر ایران سر تعظیم فرود آوردند. »