سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز بحران سال خوردگی

نگاه روز

بحران سال خوردگی

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 78، آبان و آذر 1392، صفحه 32 و 33


بنفشه رهایی


پس از انتشار نتایج سرشماری سال 1390، ضرورت توجه به نرخ رشد جمعیت بر همگان محرز شد. هرم سنی کشور نشان می دهد که ساختار جمعیتی در بستر انتقال از جمعیت جوان به سال خورده قرار دارد. برآوردها حاکی از آن است که سهم افراد بالای 65 سال از 7/5 درصد در سال 1390 خورشیدی به 7 درصد در سال 1405 خورشیدی و 21 درصد در سال 1428 خورشیدی خواهد رسید. به این ترتیب طی سال‌های آتی موجی از جمعیت سال خورده خواهیم داشت که تامین کمینه معیشتی و هزینه‌های درمان آنان بار مالی بسیاری بر دوش کشور خواهد گذاشت. در این شرایط ضروری است تا با برنامه ریزی، از بار اقتصادی ناشی از سالمندی جمعیت تا جایی که امکان دارد کاست.

به طور معمول تشویق به افزایش باروری و ایجاد تسهیلات و مشوق‌های لازم در این خصوص به عنوان اولین الویت سیاستگذاری جمعیتی به اجرا در می‌آید. چنان که در شماره 73 ماهنامه خواندنی نیز اشاره کردیم، اجرای این سیاست به تنهایی قادر به حل بحران جمعیت نیست. اصلاح نظام بازنشستگی راهکار دیگری است که متاسفانه به بهانه حمایت از اشتغال تا حدود زیادی نادیده مانده است.

برپایه آمار منتشره، در سال 1390 بالغ بر 12/1 میلیون نفر از بازنشستگان و یا بازنشستگان متوفی تحت پوشش صندوق بازنشستگی قرار دارند.(1) این در حالی است که این صندوق همواره در وصول مطالبات خود به ویژه سهم دولت به عنوان کارفرما دچار مشکل بوده است. نظام بازنشستگی در ایران از نظام توازن درآمد و هزینه(2) تبعیت می‌کند که در آن با دریافت حق بیمه از شاغلان و واریز آن به یک حساب واحد، وجوه جمع آوری شده به بیمه گزاران بازنشسته، از کار افتاده و بازمانده پرداخت می شود.

روشن است با کاهش جمعیت فعال و جوان کشور و افزایش جمعیت سال خورده و نیز افزایش امید به زندگی، شرایط برای تامین منابع درآمدی به مراتب سخت خواهد شد. نگاهی به آمار این موضوع را بهتر روشن می‌سازد. نسبت وابستگی در یک جامعه، شاخص مناسبی برای ترسیم وضعیت ساختار سنی است. این نسبت از ایجاد ارتباط میان یک فرد فعال و تعداد افراد غیرفعالی که به وی وابسته هستند به دست می‌آید. منظور از افراد غیرفعال کسانی است که برای ادامه زندگی به کمک جامعه نیازمند هستند و خود قادر به ارایه خدمات یا تولید کالا و کسب درآمد نمی‌باشند.

نسبت وابستگی کل از تقسیم جمعیت افراد که در سن فعالیت نمی‌باشند [کودکان و نوجوانان تا 15 سال + افراد بالای 65سال] بر جمعیت فعال به دست می آید. نسبت وابستگی سالمندان نیز از تقسیم جمعیت بالای 65 سال به جمعیت فعال (64-15) محاسبه می شود. جدول زیر تغییرات این دو شاخص را نشان می‌دهد:

 

 

همان طور که از جدول برمی آید نسبت وابستگی کل روند کاهشی داشته است به طوری که طی سال‌های 1355 تا 1390، از 5/92 درصد به 05/41 درصد کاهش یافته است. از سوی دیگر نسبت وابستگی سالمندان دارای نوساناتی است. مشاهده می‌گردد که سال 1365 به دلیل پایین بودن تعداد سالمندان و بالا بودن زاد و ولد، نسبت وابستگی سالمندان به کمترین مقدار خود 7/6 درصد رسیده است. در سال 1375 این نسبت رشد کرده و در نهایت طی سال های 85 تا 90 روند افزایش به خود گرفته است که ناشی از افزایش جمعیت 64-15 ساله می‌باشد.

این آمار نشان می‌دهد که با انتقال جمعیت میان سال و جوان به سال خوردگی نسبت وابستگی سالمندان افزایشی ناگهانی را نشان می دهد. نمودار زیر براساس پیش بینی جمعیت طی چهل سال آینده تهیه شده است :

 


منبع: United nation population division (2011)

 

همان طور که در شکل مشاهده می‌شود موج افزایش جمعیت سال خورده باعث جهش نسبت وابستگی سالمندان خواهد شد. میزان پوشش دهی و کارایی سیستم حمایت از سالمندان و بازنشستگان را به شدت افزایش خواهد داد.
نکته مهم دیگر تغییرات ساختار اجتماعی است که هر روزه مناسبات و ارزش های اخلاقی جامعه را دگرگون می کند. با مقایسه و مطالعه‌ای بین نسلی به راحتی می‌توان فهمید که نقش فرزندان در حمایت از سال خوردگان به مراتب کمتر شده و انتظار می‌رود که کم‌رنگ‌تر هم بشود. مشکلات اقتصادی، شکاف نسل ها و تمایل به داشتن استقلال و از همه مهم تر فرزندسالاری حاکم بر جامعه حکایت از آینده ای نه چندان خوش طی سال های آتی برای سالمندان دارد.

با توجه به این شرایط ضرورت اصلاح نظام بازنشستگی به خوبی حس می‌گردد. لازم به ذکر است که بسیاری از کشورهای جهان نیز درگیر این مشکل هستند. چندی پیش رسانه های چین در گزارش آماری جمعیت این کشور، خبر از بحران جمعیت داده‌اند.(3)

آنان در تلاش هستند تا با افزایش نرخ زاد و ولد در کنار افزایش سن بازنشستگی، برخی فشارهای اجتماعی، مالی ناشی از افزایش جمعیت سال خورده را به تاخیر بیاندازند. البته حل این مشکل در چین به مراتب سخت از ایران است. در حال حاضر افراد مسن چینی 194 میلیون نفر هستند که طبق پیش بینی ها تا سال 2025 به 300 میلیون تن خواهند رسید. در اسپانیا هم برنامه ای برای افزایش سن بازنشستگی از 65 به 67 سال در نظر گرفته شده است. طبق اطلاعات موجود مقرر گردیده تا سن بازنشستگی در کشور انگلستان تا سال 2028، آلمان تا سال 2029 و آمریکا تا سال 2022 به 67 سال افزایش یابد.

از مجموعه مباحث فوق می توان نتیجه گرفت که به استناد افزایش امید به زندگی در ایران و ساختار اقتصادی کشور سیاستگذاران نه تنها بایستی در مقابل فشار اجتماعی جهت تعیین سن پایین تر بازنشستگی مقاومت کنند بلکه با در نظر گرفتن سطح اشتغال و تولید ملی و درآمد سرانه خانوارها نسبت به تصحیح نظام بازنشستگی، عمومی نمودن بیمه بازنشستگی و سالخوردگی برای همه سطوح جامعه در قالب صندوق های خصوصی، افزایش مالیات و ذخیره بازنشستگی اقدامات موثری انجام دهند.

به هر حال سامان های بازنشستگی می بایست با در نظر گرفتن شرایط خاص هر کشور از جمله روند جمعیتی، ساختار کلان اقتصادی ظرفیت های نهادی طراحی شود.

در شرایطی که نظام بازنشستگی کشور به لحاظ وصول مطالبات خود از دولت مشکل جدی دارد و طی سال‌های اخیر بخشی از مطالبات از طریق واگذاری دارایی‌های دولت به صندوق بازنشستگی وصول شده است نمیتوان انتظار کارآمدی از این نظام داشت. از این‌رو، به نظر می رسد گام اول متعهد ساختن دولت به پرداخت به هنگام از طریق بودجه می باشد. مرحله بعد تقویت طرح های بازنشستگی خصوصی اختیاری است. نکته مهم در این خصوص سرمایه گذاری برای فرهنگ سازی استفاده از این طرح هاست. زیرا تجربه نشان داده که بدون تبلیغات و آموزش هیچ جریانی در کشور استمرار نمی یابد.

در نهایت آنچه دغدغه همیشگی است این که با زنده کردن ارزش های فرهنگ ایرانی در تکریم سالمندان به احیاء دوباره باورهایی که در آن جوانان خود را در قبال سالخوردگان مسئول می‌دانند اهتمام ورزیم.

 

دیگران کاشتند و ما خوردیم
ما بـکاریم و دیگران بخورند


پی‌نوشت‌ها:

1- گزارش سالانه سازمان بازنشستگی کشور - 1390
2- PAYG = Pay as you go
3- شبکه خبری آی پرس، کد مطلب 59238

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه