جستار
پنجره جمعیتی: فرصت یا تهدید
- جستار
- نمایش از چهارشنبه, 17 آبان 1391 05:50
- بازدید: 6990
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 73، مهر و آبان 1391، رویه 32-34
بنفشه رهایی
آماج سیاست جمعیت، حفظ موجودیت انسانی ملت برپایهی آیندهنگری است:
نخست آنکه موجودیت انسانی ملت باید به آن کمیت و نیرومند حفظ شود که بتواند عامل اجرایی مناسبی برای سیاست جغرافیایی آن ملت باشد.
دو دیگر آنکه موجودیت انسانی ملت باید به کیفیتی پرورده شود که بتواند حامل رسالتهای فرهنگی آن ملت باشد.
(ناسیونالیسم ایرانی – دکتر هوشنگ طالع – انتشارات سمرقند – تهران 1389ـ رویههای 73-72)
دامنه بحث در خصوص سیاستهای نوین افزایش جمعیت، همچنان طیفهای بسیاری از اندیشمندان جامعه را دربرگرفته است. موضعگیری در خصوص کارایی یا ناکارآمدی یک سیاست مقولهای طبیعی است که خود دلالت بر سلامت فکری آن جامعه دارد. اما آنچه درخصوص گفتارهای موافق ومخالف افزایش جمعیت جای نگرانی دارد، تلاشی است که هر دو گروه برای کتمانبخشی از واقعیت جامعه انجام میدهند.
گروهی با نادیده انگاشتن این بخش از واقعیت که نرخ رشد جمعیت کنونی کشور در آیندهای نهچندان دور ایران را با موجی از سالخوردگی مواجه خواهد کرد، بر موضع کاهش جمعیت پافشاری میکنند. به اعتقاد آنها پرداختن به طرح افزایش جمعیت با توجه به وضعیت اقتصادی و مناسبات مدیریتی حاکم بر جامعه دستاوردی جز فقر به همراه نخواهد داشت. از سوی دیگر طیف مقابل تنها با تاکید بر ظرفیتهای موجود جامعه و آرمانهای خود به دفاع از سیاستهای افرایش جمعیت میپردازند و توجهی به چگونگی بالقوه ساختن این ظرفیتها و تعدیل پراکندگی جمعیت وکیفیت زندگی ندارند. به این ترتــیب موضعگیری در خصوص«سیاست جمعیتی» به جز پارهای از موارد بیشتر در قالب رفتارهای واکنشی و الگوهای رفتاری غوغاسالارانه « حیدری – نعمتی» انعکاس پیدا کرده است. اما آمارها گویای چه واقعیتی است؟
برای پاسخ به این پرسش، نگاهی به هرم سنی جمعیت میاندازیم تا از چگونگی توزیع جمعیت بر حسب سن و جنس آگاه شویم. در مطالعات جمعیتشناسی، هرم سنى نمودارى شامل دو محور عمودى و افقى است. محور عمودى نماینده گروههای سنی و محور افقى نشاندهنده تعداد افراد هر گروه سنى مىباشد. به طور معمول گروههای سنی در فواصل پنج ساله تقسیمبندی میشوند. سمت راست نمودار به ترکیب جمعیتی زنان وسمت چپ به مردان اختصاص دارد. در هر طبقه تعداد افراد را بهصورت مستطیل افقى ترسیم مىکنند که طول آن تعداد افراد یک سن یا گروه سنى در فاصله سنی مربوطه را نشان میدهد.
هر گروه سنى پلهاى را در هرم مىسازد و هرچه از نظر سنى بالاتر برویم، بهدلیل مرگ و مهاجرت، از تعداد افراد کاسته شده و نمودار شکل یک هرم پلکانى را به خود مىگیرد. به همین دلیل از واژه هرم برای این نمودار استفاده میشود. از آنجا که هرم سنى تاریخ جمعیت کشور را نشان میدهد لذا با مقایسه نمودار سالهای مختلف میتوان از رویدادهاى اجتماعى و اقتصادى در گذشتههاى تاریخى جامعه که بر ترکیب جمعیتى کشور مؤثر واقع شدهاند دریافتهایی حاصل کرد.
در نمودارشماره (یک) آمار جمعیت در سال1390خورشیدی با آخرین دوره سرشماری قبل(سال1385خورشیدی) مقایسه شده است. این نمودار به همراه آمارهای منتشره از آخرین سرشماری جمعیتی مبنای اطلاعات ارایه شده میباشد.
جمعیتشناسان سنین میان 15 تا 64سال را به نام سنین فعالیت نامگذاری میکنند و در هر جامعهای تعداد افراد در سن فعالیت، تعیینکنندهی حضور نیروی کار در آن جامعه است.چنانچه سهم این گروه سنی در جامعه ای بیشتر از سایر گروهها باشد از اصطلاح «شرایط پنجرهی جمعیتی» استفاده میشود. در این شرایط برنامهریزان اقتصادی بایستی تمامی تلاش خود را به افزایش نرخ رشد اختصاص دهند. تجربه بسیاری از کشورها نشان از جهش اقتصادی در دوران پنجرهای جمعیت دارد. عدم توجه به این مهم علاوه بر آنکه فرصت طلایی توسعه اقتصادی را از دست میدهد بلکه موجی از ناامیدی، سرخوردگی و تبعات اجتماعی منفی را بر جامعه تحمیل میکند. همانگونه که در نمودار مشاهده میشود در حال حاضر نزدیک به هفتادویک درصد از کل جمعیت در گروه سنی 15تا64 سال قرار دارند که دلالت بر وجود سرمایه انسانی قابلتوجهی برای جهش اقتصادی است. بدیهی است ناکارآمدی برای جذب این گروه از جمعیت در کوتاهمدت بحرانهای اجتماعی و اقتصادی بسیاری به همراه دارد و از سوی دیگر در بلندمدت تهدیدی جدی برای جامعه تلقی شود زیرا دامنه جمعیت سالخورده را افزایش میدهد. در حال حاضر در گروه سنی مورد بحث، جمعیت 15 تا 40سال درصد بیشتری را در گروه سنی فعالیت به خود اختصاص داده است. با استناد به این که در حال حاضر بیشترین تعداد جمعیت در سن 25-20 سال متمرکز است با گذشت کمابیش چهل سال این گروه (با احتساب نرخ مرگومیر در ایران )به سن 65-60 سالگی رسیده و به جمع سالخوردگان خواهند پیوست وجمعیت با پدیده سالمندی روبهرو میشود به عبارت دیگر از سال 1405 خورشیدی کشور به آرامی شاهد افزایش درصد سالخوردگان از 7/5 درصد کنونی به هفت درصد خواهد شد که به ترتیب طی سالهای بعدی افزایش خواهد یافت.
با ورود اولین موج سالخوردگان که سالانه با نرخ رشد صعودی نیز افزایش مییابد، بحران جدیدی پدیدار میگردد. مشکل پدیده سالخوردگی افزایش بار تکفل است. به این ترتیب که به ازای هر یک نفر که در سن فعالیت بوده و برای کشور کار و تلاش و درآمد ایجاد میکند، چند سالمند وجود دارد که نیازمند مراقبتهای زیادی هستند و سهم زیادی از درآمد کشور باید برای آنها صرف شود در غیر این صورت با جمعیت سالمند قابلتوجهی روبهرو میشویم که سرنوشت خوشآیندی در انتظارشان نیست.
بنابراین تثبیت سیاستهای قبلی جمعیتی که کاهش منفی رشد جمعیت را به دنبال خواهد داشت طی سالهای آتی واقعیتی را فراروی جامعه ما خواهد گذاشت که به هیچ عنوان قابل چشمپوشی نیست. چنانچه فرض کنیم کشور طی سالهای آینده قابلیتهای تولید و درآمد بیشتری داشته و رشد اقتصادی مناسبی هم برخوردار شود به علت ترکیب تغییر جمعیتی به نفع سالخوردگان، امکان باز تولید نخواهد داشت و در بلندمدت مجبور به استفاده از نیروی کار خارجی و یا پذیرش مهاجر خواهیم شد. در خوشبینانهترین حالت و با فرض اینکه در رقابت برای جذب مهاجر موفق شویم، پیامدهای آن برای کشوری با تعداد مهاجران بیگانه و چنین موقعیت ویژه جغرافیایی کم نخواهد بود.
در این شرایط فوریترین راهی که به ذهن میرسد تشویق برای باروری به مثابه یک رسالت ملی برای افزایش جمعیت است فارغ از هر گونه توجه که به راستی چگونه می توان ملتی را متقاعد به باروری نمود. از اینجا ست که گفتگوهای غوغا سالارانه آغاز می گردد. در واقع گروهی که به اعتبار آمارهای اقتصادی رسمی وغیر رسمی ،ازدستاوردهای موجود راضی نیستند به جای آنکه عملکرد مسئولان را مورد نقد قرار داده وراهکار برای بهبود اوضاع ارایه دهند، نسبت به پدیده سالخوردگی موضع گیری می کنند.همانطور که دربالا نیز گفته شد پنجره جمعیتی فرصتی طلایی برای هر کشور است تا با جذب سرمایه خارجی، جلوگیری از اتلاف منابع ، تقویت روحیه کار وافزایش بهره وری موجبات رشد وخیز اقتصادی را فراهم آورد. چنانچه عده ای بر این باورند که این فرصت آنچنان که باید و شاید مورد استفاده قرار نگرفته است نباید از سیاستی دفاع کنند که طی نیم قرن اینده کشور را در گیر بحرانی به مراتب سخت تر نماید.عملکرد غیر قابل قبول اقتصادی گروهی را نمیتوان دلیلی بر ناتوانی ملتی در بر خورداری از نسلی پویا وجوان دانست. شاید بهتر باشد که با تاکید بر واقعیت لزوم افزایش جمعیت، تلاش کنیم تا عواملی که آگاهانه یا نا آگاهانه فرصت رشد و بهبود اوضاع اقتصادی را از کشور گرفتهاند را شناسایی ودست شان را از منابع ملی کوتاه کنیم. این نکتهای است که باید همگی بر آن تاکید کنیم. حتی موافقان این طرح وکسانی که خود را مجری این طرح میدانند نیز باید در نظر داشته باشند که صرف استفاده از شعارهای احساسی قادر نیست تا اهداف این طرح را برآورده سازد. شواهد موجود در جهان هم گویای همین معناست، مردم بر حسب شرایط امروز خود تصمیم میگیرند و قانع کردن آنها به تحمل رنج بیشتر در حال برای رسیدن به دستاوردی در آیندهای نزدیک به نیم قرن کار دشواری است. از سوی دیگر برخورداری از زندگی با سطح کیفی قابل قبول حق مسلم هر ایرانی است.لذا نمی توان انتظار داشت که بدون کاهش نرخ بیکاری ،افزایش سرانه در آمد و ایجاد امکانات مناسب میل به باروری افزایش یابد. به همین دلیل قطع ناگهانی بودجه روشهای جلوگیری از بارداری سیاست نامناسبی است. زیرا چنانچه ذهن افراد برای داشتن فرزند آماده نباشد باروریهای ناخواسته آنها را به سمت سقط جنین سوق خواهد داد که در هر صورت پدیدهای شوم وناخوشایند است. نکته دیگرتوجه به مخاطبان خاص و گروههای هدف در این طرح است که متاسفانه در شعارها و سیاستهای تشویقی نادیده گرفته میشود وبه گونهای همگان مخاطب این طرح قرار میگیرند. بدیهی است که قابلیت خانواده در پرورش کودک سنگ بنای مهم سرمایه انسانی در آینده است. با توجه به افزایش سن ازدواج و ازدیاد خانوادههای تک فرزندی به نظر میرسد این دوگروه مخاطبان بسیار خوبی برای اجرای این طرح هستند. لذا برنامه و سیاستهای تشویقی وحتی شعارها باید به گونهای تنظیم شود که به جذب حداکثری این گروه ها بیانجامد. در غیر این صورت افزایش جمعیت در خانوادههایی پر جمعیت که از سطح معیشتی مناسب برخوردار نیستند و درگیر مشکلات بسیاری هستند دردی از مشکلات درمان نمیکند.
بهرحال پدیده سالخوردگی واقعیتی غیر قابل انکار است. شاید بهتر باشد که به جای موضع گیریهای تند در قبال اصل موضوع، با پذیرش آن به عنوان یک واقعیت و به دور از شعارهای احساسی در یک حرکت جمعی سعی کنیم تا فرصتهای اعتلای ایران را از دست ندهیم. باشد که آیندگان ما را به نیکی یاد کنند.