تاریخ معاصر
عشایر در جنگ
- تاريخ معاصر
- نمایش از دوشنبه, 21 ارديبهشت 1394 12:20
برگرفته از فصلنامۀ فروزش شماره ششم (تابستان و پاییز 1392)، رویه 69 تا 70
گروه گزارش*
بدنهی ارتشهای ایران، پیش و پس از اسلام، نیروهای مردمی، بهویژه عشایر بودهاند. سربازان عشایری در زمرهی بهترین رزمندگان عصر خویش بودهاند. هنگامی که ناپلئون، امپراتور فرانسه، میخواست سپاهیان خود را از طریق ایران به هندوستان ببرد و قصد داشت از فتحعلیشاه برای لشگرکشی به هندوستان کمک بگیرد ژنرال «گاردان» را به ایران فرستاد. یکی از گزارشهایی که گاردان از ایران برای ناپلئون در فرانسه فرستاد، گزارشی است مربوط به سربازان عشایری، که در آن میگوید: «سربازان ایرانی اگر از عشایر باشند از لحاظ استقامت روحی بهترین سربازان دنیا هستند، زیرا نه از راهپیمایی طولانی خسته میشوند و نه اعتدال روحی آنها متزلزل میشود، نه احتیاج زیاد دارند».
در جنگ 8 سالهی رژیم بعثیِ عراق علیه مردم ایران، هر چند همهی ایرانیان و تمام استانهای کشور به مقابله با متجاوزان برخاستند، اما در این میان استانهای همجوار عراق، خصوصاً استانهایی که صحنهی اصلی تهاجم و نبرد بودند، نقش بارزتری را ایفا کردند. استان کرمانشاه یکی از چند استان صحنهی نبرد بود که بهدلیل داشتنِ 300 کیلومتر مرز مشترک با عراق و قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی راه بغداد ـ تهران اهمیت نظامی فوقالعادهای داشت.
با شروع جنگ تحمیلی نیز، عشایر استان کرمانشاه جزو نخستین نیروهای عشایری بودند که در کنترل یگانهای نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران پای به این جبهه گذاردند؛ بسیج عشایر غرب کشور متشکل از ایلاتِ کلهر، سنجابی، گوران، قلخانی، ولدبیگی، سرفیروزآباد، ماهیدشت، عثمانوند، زردلان و جلالوند در استان کرمانشاه، بسیج عشایری ایل خزل در استان ایلام و عشایر اعزامی از استان فارس تحت عنوان گروه احمد ابن موسیع، با سادهترین ابزار جنگی به مقابله با دشمن پرداختند.
در هفتهی نخست جنگ تحمیلی، فرمان امامره جهت تسلیح عشایر غرب کشور به سرلشگر شهید فلاحی، جانشین ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران ابلاغ و سماجا مأموریت یافت عشایر غرب کشور را تسلیح، تجهیز و سازماندهی کند. در آغاز تهاجم سراسری عراق، این ستاد، هماهنگکنندهی فرماندهی کل قوا بود که هدایت کلی عملیات نظامی و نظارت بر سیر حوادث جبههها را به عهده داشت. در تاریخ 7/7/59 عناصر فرماندهی و ستاد بسیج عشایر غرب کشور به فرماندهی سرگرد پیاده محمود رستمی تحت عنوان ستون اعزامی سماجا متشکل از هفت افسر، 20 درجهدار، سه کارمند و 27 سرباز مجموعاً 57 نفر به غرب کشور عزیمت و ضمن استقرار در ماهیدشت، عشایر منطقه را در یکانی تحت عنوان «بسیج عشایری» سازماندهی، تجهیز و آموزش داده و در کوتاهترین زمانِ ممکن به مقابله با دشمن شتافتند. در همان آغاز، نام «بسیج عشایری» به «گروه مشترک جنگهای نامنظم غرب کشور» تبدیل گردید و به صورت اختصار «گُمجَن عشایری غرب کشور» نامیده شد.
اولین عملیات بسیج عشایر غرب کشور را میتوان در پایداری آنان در مقابل تک دشمن به گیلانغرب در 14 مهرماه 59، همزمان با تاخت شجاعانهی آنان به بزرگترین پایگاه دیدهبانی دشمن در ارتفاعات چرمیان، دانست که نتایج درخشانی به بار آورد و توسط رسانهها نیز منعکس گردید.
اولین شهید گمجن، علیمراد الماسی از ایل کَلهُر بود که در عملیات آفندی تک 14 دی ماه 1359، در منطقهی عمومی گیلانغرب تنگ حاجیان به افتخار شهادت نایل آمد و برگی بر کارنامهی دلاوری و جانبازی ایل رشید کلهر افزود. شهدا و جانبازان گمجن تنها محدود به عشایر نبودند، بلکه نظامیان و غیرنظامیان (کارمندان) مأمور به گمجن را نیز شامل میشدند. برای نمونه میتوان از شهید کارمند آرین محمودی (جمعیِ سماجا) و استوار نورالله مهرآوران، از نظامیان مأمور به گمجن عشایری، اعزامی از پایگاه هوایی شیراز نام برد که در قلهی 1008 بازیدراز و گیسکه (ارتفاعات مشرف به مندلی) شهید شدند.
گفتنی است در دو مرحلهی زمانی، گمجن عشایری غرب کشور متحمل تلفات و ضایعات پرسنلی نسبتاً زیادی گردید؛ پس از عملیات «مسلم بن عقیل» در منطقهی سومار ـ نفتشهر در سال 1361 که به علت شرایط زمین، گسترش غلط نیروها و عدم تحکیم هدف و تجدید سازمان منطقی یکانهای تککننده در عملیات، در فاصلهای نزدیک به طور مداوم زیر آتش خمپارهاندازهای 60 م.م. و تیر مستقیم دشمن بودند و بیش از 300 شهید و مجروح دادند که بیش از 50 تن از آنان نظامیان داوطلب به گمجن بودند. با وجود این، آنان با دلاوری و فداکاری قابل تحسین از رخنهی نیروهای دشمن به این موضع جلوگیری کردند.
و بار دیگر در بمباران شیمیایی مورخه 10/10/65 در سومار ـ نفتشهر، در حوالی پل هفتدهنه و سهراه کاشیپور، که در سه نوبت مورد بمباران شیمیایی هواپیماهای بعثی عراق گرفتند. در این بمباران بیش از 400 نفر از عشایر و نظامیان مأمور به گمجن، از جمله سرگرد احمد اسدی (امیر سرتیپ 2 احمد اسدی)، فرماندهی گمجن عشایری، مجروحِ شیمیایی شدند. در این بمباران که حتی دواب (قاطرها) گمجن نیز از بین رفتند، بخشی از تجهیزات و سوابق و اسناد و مدارک گمجن نیز منهدم گردید.
در کل، در طی دوران دفاع مقدس بیش از 13 هزار نفر از عشایر غرب کشور که عمدتاً داوطلبها بودند، به تناوب از یک تا 80 ماه، در مناطق عملیاتی حضور داشتند. مردم استان کرمانشاه نیز با تحمل 8 سال زندگی در منطقهی جنگی، و 1126 بار مورد اصابت بمب و موشک قرار گرفتن، بیش از 9500 نفر شهید، 1783 آزادهی سرافراز و بیش از 18000 نفر جانباز قهرمان را تقدیم راه پاسداری از میهن کردند و به این ترتیب جنگی که در این منطقه با حماسهی پاوه در امرداد ماه 1358 و شکست دادنِ یورش نیروهای ضدانقلاب، که از پشتیبانی رژیم بعث عراق برخوردار بودند، آغاز شد در شرایطی مشابه با انجام عملیات مرصاد در همین استان به پایان رسید.
یاد و نام همهی شهیدان دفاع از ایران را گرامی میداریم.
* در تهیهی این گزارش از نوشتار سرهنگ بازنشسته، محمود رستمی ــ درجشده در تارنوشت (وبلاگ) بانزلانی (banzelani.blogfa.com) ــ بهره برده شد.