تاریخ دوره اسلامی
جنگ ارومیه؛ نبرد شاه عباس صفوی با عثمانی
- تاريخ دوره اسلامي
- نمایش از دوشنبه, 25 مهر 1390 05:39
- بازدید: 31845
برگرفته از نشریه وطن یولی شماره پانزدهم
در اواخر قرن ۱۶ قدرت نظامی عثمانی به حد اعلای خود رسیده بود و اگرچه اتحاد اروپاییان مانع حرکت آنها به سمت مرکز و غرب اروپا شده بود اما آنها در حال توسعه مرزهای جنوبی و شرقی خود بودند. در چنین زمانی آنها به جز ایران عملاً مانعی پیش خود نداشتند.
عثمانیها در دوران قدرت خود در قرون شانزده و هفده شبه جزیره عربستان، خاورمیانه عربی ، مصر، لیبی و حتی الجزایر را در اختیار داشتند اما علی رغم ۲ لشکرکشی بزرگ سلطان سلیم و سلطان سلیمان هنوز نتوانسته بودند خاک اصلی ایران را تصرف کنند اگرچه بین النهرین را از دست ایران خارج کرده بودند.
حمله به ایران
در ۱۵۸۷ عثمانی از ضعف موقت پیش آمده در حکومت صفویه استفاده کرد و سردار خود فرهاد پاشا را با ارتشی بزرگ روانه شمال بین النهرین کرد ارتش وی سپاه ۱۵هزار نفره ایران را در نزدیکی بغداد شکست داد و با تغییر جهت به شمال ایران تبریز را تصرف کرده و قصد جداکردن خوزستان و لرستان کرد. دراین زمان ایران شاه جوان و پرقدرتی را در اختیار داشت اما این مرد بزرگ که بعدها به شاه عباس کبیر معروف شد در ابتدای کار خود کشوری را تحویل گرفته بود که از چندین جهت تحت کنترل و تجاوز همسایگان بود.وی که تنها یک سال از سلطنتش می گذشت در ابتدای حکومت درگیر نبردهای جنوب با پرتغالیها و شرق با ازبکان بود مجبور شدبرای جلوگیری از سقوط بخش غربی و جنوبی خاک ایران تن به مصالحه با عثمانی بدهد.
در ۱۵۹۰ میلادی عثمانی ها شهرهای تبریز، شیروان و ایالات گرجستان و لرستان را از دست ایران خارج کردند و در مقابل پیشنهاد صلح و تخلیه جنوب ایران را دادند که شاه عباس پذیرفت.
تشکیل ارتش منظم
شاه عباس به خوبی دریافته بود که نبرد با قدرتهایی نظیر عثمانی و پرتغالیها متفاوت با جنگ با قدرتهای محلی شرقی است و شکست سپاههای آنها تنها در صورتی ممکن است که ارتش از سلاحهای آتشین و پیاده نظام جنگ آزموده برخوردار شود. از طرفی او می دانست که عثمانی به چیزی کمتر از فتح کامل ایران (به مانند فتح دهها کشور دیگر منطقه) رضایت نمی دهد بنابراین تمام قدرت را صرف احیای ارتش ایران کرد.در ۶۰۰ میلادی او به جز ۶۰ هزار نیروی سوار قزلباش از ۱۰هزار سوار مخصوص شاه و ۱۲ هزار نیروی پیاده نظام برخوردار بود. الله وردی خان فرمانده معروف ایران نیز دراین زمان بااستفاده از تجربیات اروپاییان(که دشمن عثمانی بودند) تکنیک توپ ریزی و استفاده از تفنگ را فرا گرفتند.
سرپرسی سایکس در کتاب تاریخ ایران خود از قول یک سیاح انگلیسی اوضاع را چنین نقل می کند: ایرانی مسلط، اکنون فنون جنگی را یاد گرفته و ۵۰۰ عراده توپ برنج و ۶۰هزار تفنگچی دارد ایرانیان زمانی که شمشیر داشتند ترکها از آنها می ترسیدند و حالا که ضربات آنها جدی تر و با صنایع گوگردی آمیخته شده مخوف شده اند.
نبرد بزرگ ارومیه
در ۱۶۰۲ میلادی شاه عباس که خود را آن قدر قوی دید که بتواند پنجه در پنجه قدرت اول نظامی دنیای قرن ۱۷ بیندازد. بنابراین به سمت مناطق متصرفه عثمانی به راه افتاد و ظرف یک سال کلیه متصرفات آن کشور را باز پس گرفت سپس قصد فتح بغداد کرد. سلطان احمد، پادشاه جوان عثمانی و پسر سلطان محمد سوم که انتظار ضدحمله های ایران را نداشت تصمیم گرفت به مانند اسلاف خود سپاهی عظیم به سمت ایران گسیل کند بنابراین در ۱۶۰۳ سپاه ۱۰۰ هزارنفری عثمانی به فرماندهی جقال اوغلی به سمت تبریز به حرکت درآمد. نیروهای محلی از برابر ارتش عظیم عثمانی جا خالی کردند و گمان همه به این بود که کار ایران تمام است. این در حالی بود که شاه ایران با جمع آوری نیروهای خود در حوالی دریاچه ارومیه انتظار سردار عثمانی و سپاه بزرگش را می کشید.
سپاه ایران دراین زمان حدود ۶۲ هزار نفر بود و توپخانه ایران نیز کوچک تر از ترکها بود. تدبیر شاه عباس تقسیم سپاه به دو قسمت بود بنابراین ابتدا ۱۰هزار سوار از جان گذشته حمله را به سپاه عثمانی آغاز کردند (شاه عباس ۵۰هزار پیاده خود را از چشم فرماندهان عثمانی مخفی کرد) ترک ها به گمان آنکه با توپخانه قادر به دفع حمله سواران هستند نظم پیاده نظام خود را بر هم زده و سواران ایرانی را نشانه رفتند اما سرعت سواران ایرانی دراین زمان جای خود را به مانوری بی نظیر داد یعنی سواران به جای حرکت مستقیم به سمت توپخانه و پیاده نظام در عرض سپاه عثمانی حرکت کردند و بدون توجه به آتش سنگین توپهای عثمانی خود را به عقب سپاه ترک رساندند جقال اوغلی به گمان آنکه ۱۰هزار سوار اکنون کاملاً در محاصره خواهند بود با پیاده نظام راه برگشت سواران ایرانی را بست و با تغییر جهت توپها سعی در نابودی آنها کرد غافل از اینکه ۵۰هزار سرباز ایرانی با سرعت خود را به جلوی سپاه ترک رساندند و ناگهان نبرد به درجه ای شدت گرفت که کار از دست فرماندهان ترک خارج شد همزمان با شدت گرفتن نبرد پیاده نظام ، سواران ایرانی که اکنون از کمند توپ و پیاده نظام عثمانی خارج شده بودند با برگشت به سمت سپاه ترک قتل عام هولناکی را آغاز کردند. توپخانه عثمانی نیز قادر به عمل نبود چرا که ۲ سپاه درهم آمیخته بودند. تا پایان روز ۲۰ هزار سرباز عثمانی کشته شدند و سپاه متلاشی شده عثمانی کلاً منطقه را به سمت غرب ترک کرد. شکست ترکان در نبرد ارومیه سبب بازگشت آذربایجان، کردستان، بغداد، موصل، دیار بکر، گنجه، تفلیس و باکو شد و عثمانی کلیه متصرفاتش در سه دهه را به ایران بازگرداند.
تداوم حملات عثمانی به ایران
عثمانیان که نمی خواستند شکست را از دولت ایران قبول کنند در ۱۶۰۷ سپاهی بزرگ به ایران فرستادند مرادپاشا فرمانده این سپاه بود اما این سپاه شکستی سخت از ایران خورد، ۹ سال بعد در ۱۶۱۶ سلطان مصطفی خلیل پاشا را با ۶۰ هزار سوار به جنگ ایران فرستادند وی علی رغم پیروزی های اولیه در تسخیر تبریز ناموفق بود. در ۱۶۲۳ ترکها آخرین کوشش خود را با اعزام سپاهی مجهز به ۴ واحد بزرگ توپخانه برای بازپس گیری بغداد انجام دادند اما در تلاش خود ناموفق ماندند و چون نبرد ۶ ماه به طول انجامید در سپاه ترک شورش رخ داد و از این زمان به بعد زمان به شدت به زیان ترکها پیش رفت چرا که حضور شخص شاه عباس در سپاههای ایران قدرت مدافعان بغداد را دوبرابر کرده و پس از ۷ ماه محاصره عملاً سپاه ترک روحیه خود را از دست داده و توسط نیروهای ایران کاملاً منهدم گردیدند. نفرات باقیمانده سپاه عثمانی به دلیل گرسنگی هرگز موطن خود را ندیدند و در بیابانهای عراق و سوریه تلف شدند.
بی تردید اگر در قرون شانزده و هفده شاهان پرقدرت صفوی در ایران حاکم نبودند ایران نیز بخشی از متصرفات ارتش عثمانی می شد اما ضربات خردکننده شاه عباس و شجاعت سواران قزلباش بازوان متجاوز عثمانی را از کار انداخت و این ارتش را مجبور کرد که به مرزهای سرزمینی خود قانع بماند مضافاً آنکه نبردهای ارومیه و بغداد توان این کشور را برای ادامه تجاوزاتش به غرب ایران تحلیل برد.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا