تاریخ دوره اسلامی
تاورنیه در آذربایجان
- تاريخ دوره اسلامي
- نمایش از جمعه, 30 ارديبهشت 1390 16:00
- بازدید: 6772
برگرفته از تارنمای آذرپادگان
ژان باپتیست تاورنیه (J.Baptiste Tavernier) بازرگان و جهانگرد فرانسوی، در تاریخ (1046 ق/م/خ) به ایران سفر کرده و علاوه بر دوران سلطنت شاه صفی، در عهد شاه عباس دوم و شاه سلیمان نیز در ایران بوده است. گر چه درتوصیف پارهای از دقایق و جزئیات جغرافیایی و تاریخی، دقت و وسواس اولئاریوس را ندارند، با این همه به طور کلی سفرنامهاش مثل سفرنامه اولئاریوس، سند پرارزش و مغتنمی محسوب میشود. آن چه در سفرنامۀ اولئاریوس دربارۀ آرامگاه شیخ صفی و مزار شیخ جبرئیل آمده است، از طرف تاورنیه تایید میشود. هر دو، به ویژه دربارۀ حرمت شهر، اتفاق کلام دارند. توصیفی که تاورنیه از حیاطهای آرامگاه شیخ صفی و طرز نهادن دست برروی زنجیر سیمین حیاط اول و بست نشستن بزهکاران کرده است، گویی طنینی از نوشتههای دبیر فرستادگان دوک هلشتاین است.تاورنیه، خیابانهای بزرگ و مشجر اردبیل و به ویژه درختان تنومند چنار را تحسین میکند اما از کوچههای شهر شکوه دارد:
«کوچههای اردبیل به غایت ناهموار، کثیف و باریک است، الا یکی که در انتهای آن کلیسای ارمنیها قرار دارد. هرچند زمین اردبیل برای پرورش تاک بسیار مساعد است اما در خود شهر هرگز تاک نمیکارند، و فقط شخص در چند فرسنگی شهر به تاکستانها بر میخورد. معمولاً ارامنه این شهر، زیاد شراب مینوشند. اما در این باره نیز به غایت محتاطند. در ایران هیچ نقطهای مثل اردبیل، در انداختن و نوشیدن شراب، این اندازه احتیاط رعایت نمیشود.»
تاورنیه به علت علاقهای که خود به داد و ستد داشته از مراکز مهم بازرگانی ایران به تفصیل یاد کرده است. از نوشتههای وی دربارۀ اردبیل چنین استنباط میکنیم که در نیمۀ اول قرن یازدهم هجری، مسلماً آن شهر بزرگترین و مهمترین بازار پارچههای حریر و همچنین حریر خام ایران بشمار میرفت. در همین موقع به قول خود تاورنیه، تبریز نیز برای فروش انواع کالاها و به ویژه حریر که از ایالت گیلان و سایر نقاط میآمد و در آن شهر به معرض فروش گذاشته میشد، مشهور بود.
در هشتمین سال سلطنت شاه صفی که تاورنیه برای نخستین بار چشمش بر تبریز افتاد، نوشت : «اکنون تقریباً تمامی خرابیهایی که لشکریان سلطان مراد بر شهر تبریز وارد آورده بودند تعمیر شده است.» در این تاریخ میان صوفیان (شهری در کنار تبریز) و تبریز، دژی که به دست سلطان مراد ساخته شده و هنگام محاصرۀ تبریز مورد استفاده سپاهیان عثمانی قرار گرفته بود، هنوز باقی بود و تاورنیه از آن جا دیدن کرده است. ده روز پس از حرکت از ایروان، کاروانی که جهانگرد فرانسوی به همراهش سفر میکرد، پس از عبور از دشتهای پهناور حاصلخیز، به تبریز رسید. تاورنیه یاد آورد میشود که در همین دشتها بود که به فرمان شاه صفی، آب رودها را برگردانیدند و لشکریان مهاجم عثمانی به واسطۀ بیآبی هزیمت یافتند. در نظر اول، علاوه بر وسعت دشت، فراوانی آب و حاصلخیزی زمین و سرسبزی چراگاهها، آن چه در دربارۀ تبریزی به خاطر این سوداگر بیگانه مینشیند، تناسب موقع جغرافیایی شهر است که تبریز را بازاری برای کالاها و بازرگانان عثمانی و مسکوی و هندی و داخلی ساخته بود. وی بازارهای تبریز را از خیل سوداگران و خروارها کالا انباشته میبیند و تبریز این عهد را یکی از بهترین بازارها برای خرید و فروش، اسبان باد پا و خوش اندام و ارزان بها میداند. تاورنیه مینویسید:
«در این جا شراب و ما@الحیات و در واقع همه گونه خواربار به حد وفور و به بهای ارزان در دسترس طالبان قرار دارد. در تبریز بیش از هر نقطهای از قارۀ آسیا، پول دست به دست میگردد. در تبریز بیش از هر نقطهای، ارمنیها از راه کسب و داد و ستد، صاحب املاک و ثروت کلانی شدهاند. تبریز بازارهای متعدد و خوش ساخت دارد. هم چنین در این جا، کاروانسراهایی دواشکویه و وسیع احداث کردهاند که زیباترین آنها، به نام والی ایالت، کاروانسرای، میرزا صادق نامیده میشود. در نزدیکی آن، بازار و مسجد و مدرسهای ساختهاند که صاحب موقوفات و عواید بسیار است.»
ظاهراً در دورۀ سلطنت شاه صفی، هنوز فرقههای گوناگون عیسوی در آذربایجان فعال و در امر ترویج عقاید دینی خود آزاد بودهاند. تاورنیه به ویژه از فرقه کاپوچین یاد میکند که در این موقع خانقاه بزرگ و مناسبی در شهر تبریز داشتهاند و رفاه و آزادی تبلیغ ایشان را مرهون حمایت و عنایات حاکم شهر میرزا ابراهیم خان میداند. وی مینویسید:
«علاقه وافر حاکم به ریاضیات و حکمت، سبب حمایت از این فرقۀ عیسوی گردیده است. میرزا ابراهیم، هماره به گفتگو با گابریل دوشینون (Gabriel de Chinon) پیر خانقاه کاپوچین در تبریز رغبت وافری نشان میدهد و چون فوقالعاده علاقه داشته است که دو پسرش زیر نظر گابریل درس بخوانند به همین سبب با رهبانان دیر مزبور همیشه نظر مساعدی داشته است. بهترین دلیل این پشتیبانی و علاقه، آن که برای دایر ساختن خانقاه مزبور زمینی را به پول خویش خرید. در اختیار رهبانان کاپوچین گذاشت و هزینه ساختمان و اثاثۀ دیر مزبور را از کیسه فتوت خویش پرداخت.»
تنها بنای تاریخی تبریز که در میان نوشتههای تاورنیه به آن اشاره شده است، شام غازان یا شنب غازان است. این بنای تاریخی که اکنون از آن جز تلی خاک و مشتی کاشیهای شکسته چیزی برجای نمانده است، در عهد ارغون خان و غازان خان به اوج شکوه و زیبایی خود رسید. عمارتی که در آغاز قرن هشتم در این محل به امر غازان خان ساخته، شد بلندترین ساختمانهای جهان اسلامی و به مراتب بلندتر از نوک گنبد آرامگاه سلطان سنجر سلجوقی در مرو بود. سیصد و سی سال پیش از این، که تاورنیه به ویرانۀ شنب غازان نظر افکند، آن را برج بزرگی خواند که میان دشت، در سمت باختری تبریز قد علم کرده بود. هرچنددر آن تاریخ بیش از نیمی از بنای مزبور بر اثر مرور زمان و زلزلههای پی در پی فرو ریخته بود، تاورنیه هنوز آن را به غایت مرتفع میخواند. اما غیر از آرامگاه غازان، مسجد درون دژ و سایر بناهایی مثل آموزشگاهها، بیمارستان، زیج، گرمابهها و مراکز اداری و کتابخانهای که در شنب غازان برپا شده بود، اثری دیده نمیشد. از غرایب تصادفات آن که، کمتر از سه سال پیش از نخستین سفر تاورنیه، قسمت بزرگی از این بناهای عهد غازانخان هنوز برجای بود و در عرض سه روزی که لشکریان سلطان مراد چهارم به خرابی و تاراج شهر تبریز دست زدند [دوازدهم تا چهاردهم سپتامبر سال 1635 م/ 21 تا 23 مهر 1014 خ] این بناها مثل بسیاری دیگر از آثار تاریخی شهر نابود شد.