زبان پژوهی
سبک آذربایجانی در شعر فارسی
- زبان پژوهي
- نمایش از پنج شنبه, 15 ارديبهشت 1390 06:12
- بازدید: 24734
برگرفته از آذرپادگان
محمد طاهری خسروشاهی
اشاره
سبک آذربایجانی به عنوان یکی از مکاتب اصیل شعر و ادبی فارسی، در اوایل قرن ششم در حوزه جغرافیایی ایران در ناحیه قفقاز و سرزمینهای کنونی جمهوری آذربایجان به وجود آمد. این سبک ادبی حاصل دوران شکوفایی فرهنگی و اجتماعی اران در زمان اوج جریان فرهنگ اصیل ایرانی در مناطق قفقازیه میباشد.
در نظر برخی از پژوهشگران اطلاق عنوان سبک به این مشرب شعری نادرست است. منتها این مقاله میکشد با ارائه دلایل منطقی و شواهد شعری اثبات کند که سبک آذربایجانی یکی از قابل توجهترین و اصیلترین سبکهای شعر فارسی است...
سرزمین آذربایجان و نواحی قفقازی ایران در آن سوی ارس به عنوان یکی از پایگاههای مهم فرهنگ ایرانی، سهم بزرگی در رشد شعر و ادب فارسی و غنای ادبی این مرز و بوم دارد. «آذربایجان نخستین بخش از ایران بود که شعرای آن به اقتضای شاعران ماوراءالنهر و خراسان، سخن گفتن به فارسی دری را آغاز کردند.»2 پیشتاز شاعران فارسیگوی آذربایجان، «قطران تبریزی» خود نخستین کسی است که به تدوین نخستین فرهگ لغت پارسی اقدام کرده و نویسندگان آذری تبار، در زمره اولین پژوهشگرانی است که نخستین کتابهای مربوط به دستور زبان فارسی را تألیف کردهاند.
باری آذربایجان به عنوان یکی از قطبهای فرهنگی ایران، همواره سهم عمدهای در تولیدات متنوع ادبی، فکری، اجتماعی و هنری داشته و مکتب عرفانی تبریز با نمونه بارز شمس تبریزی، تجلی نابترین احساسات عرفان اصیل اسلامی و ایرانی بوده است. حضور شاعران بزرگی همانند خاقانی و نظامی و در یک کلام سلسله «از قطران تا شهریار»، مدرک مستدلی بر جریان شعر فارسی در این سامان میباشد.
نقش مهم آذربایجان در پیدایش تجدد ادبی و آغاز شعر نو فارسی با ظهور شاعرانی چون تقی رفعت و جعفر خامنهای و نیز در تحول نثر ادبی توسط طالبوف تبریزی و یوسف اعتصامی (پدر پروین) بر هیچکس، پوشیده نیست. چه کسی میتواند تحولات اجتماعی و ادبی برخاسته از آذربایجان در پی جنگهای ایران و روسیه و بازتاب آنها در شعر فارسی را به عنوان نخستین نمونههای شعر اجتماعی- سیاسی تاریخ ادبیات ایران انکار نماید؟!
یکی از مهمترین و درخشانترین تجلیگاههای شعر و ادب فارسی در آذربایجان، پیدایش سبک ادبی «آذربایجانی» در این خطه از کشور و حوزه جغرافیایی یایران (=قفقاز) است. هر چند نمیتوان تردیدی در قطعیت وجود سبک شعری آذربایجانی تصور کرد، با وجود این در بررسی سبکهای شعر فارسی، یکی از مباحثی که عمدتا با اختلاف نظرها و گاه هالههایی از تردید و گمان همراه بوده، مقوله «سبک آذربایجانی» است.
علت این اختلاف نظرها و پیدایش آن هالههای تردید و گمان، این است که برخی از پیشکسوتان پژوهشهای ادبی معتقدند که سبکهای شعر فارسی در چند سبک معروف خراسانی، عراقی، بازگشت ادبی و... خلاصه میشود و دیگر سبکی به نام «آذربایجانی» وجود ندارد. این پژوهشگران اظهار میکنند چون سبک آذربایجانی به منطقه شمال غرب ایران (در قرن ششم) محدود میشود، نمیتوان آن را به تمام ساحتهای جغرافیایی شعر فارسی تعمیم داد. از سویی دوام عمر سبک آذربایجانی محصور در قرن ششم میباشد، یعنی در این قرن ایجاد میشود و در آن قرن افول مییابد.
با وجود این، تعدادی دیگر از پژوهشگران با برشمردن ویژگیهایی خاص برای سبک آذربایجانی، آن را جزو سبکهای شعر فارسی برمیشمرند. اینان معتقدند «در پنجاه- شصت سال اخیر، از سوی مستشرقان اروپای شرقی، سبک آذربایجانی، جایگزین سبک ترکستانی شده است که البته از پارهای اغراض سیاسی هم خالی نبوده است.»3 بنابراین اگر به جای سبک آذربایجانی، سبک شمال غرب یا «مکتب ادبی شمال غرب» بگوییم، هم شمول بیشتری دارد و هم درستتر است.
منظور از این مکتب ادبی، مجموعه خلاقیت ادبی شاعرانی چون نظامی گنجوی و خاقانی شروانی و... است که سرودههایشان در قرن ششم با شاعران دیگر همعصر به لحاظ زبانی و جمالشناختی، متفاوت بوده است.
در این مقاله ابتدا تعریفی از «سبک» به دست داده میشود و در ادامه با تبیین «سبک آذربایجانی» و ویژگیهای آن، نگاهی از رهگذر ارائه شواهد شعری به دیوان اشعار دو تن از نمایندگان برجسته سبک آذربایجانی یعنی «خاقانی» و «نظامی» میکنیم.
«سبک در لغت تازی به معنی گداختن و ریختن زر و نقره است... ولی ادبای قرن اخیر سبک را مجازا به «معنی طرز خاصی از نظم و نثر» استعمال کردهاند و تقریبا آن را در برابر «استیل style» اروپاییان نهادهاند».4
چنانچه مشاهده میشود سبک در اصطلاح عبارت است از روشی خاص برای بیان افکار و ادراک، به وسیله ترکیب کلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبیر، به عبارت دیگر، «سبک به یک اثر ادبی وجهه خاص خود را از لحاظ صورت و معنی القا میکند».5
سبک آذربایجانی
اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی خراسان در اواخر قرن پنجم هجری و پیشروی حکومت سلجوقیان در غرب ایران به حدود آسیای صغیر، پیامدهایی داشت که ترویج زبان فارسی دری و پیدایش سبک ادبی حوزه آذربایجان از آن جمله بود.
ناامنیهای خراسان در سده پنجم از سویی کانون فروزان شعر و ادب فارسی را به آذربایجان منتقل کرد و از سویی بسیاری از شاعران فارسیگوی خراسان و در رأس ایشان «اسدی توسی» را به تبریز کشانید تا با پدید آوردن آثار منظوم، الگوهای مکتوبی بر سر راه علاقهمندان شعر فارسی در آن دیار قرار دهند.
با آغاز سده ششم هجری و طلوع ستاره اقبال دو حکومت اتابکان آذربایجان و شروانشاهان، جریان شعر و ادب فارسی در این ناحیه شدت گرفت و دوران رواج زبان فارسی در ناحیه قفقاز و آذربایجان فرا رسید و شاعرانی چون نظامی، خاقانی، مهستی گنجهای، فلکی شروانی و... به عرصه ادب ایران گام نهادند.
رونق شعر فارسی در آذربایجان و انتقال کانون ادبیات ایران از خراسان به آذربایجان، تحولات و دگرگونیهایی قابل توجه در شعر و ادب فارسی ایجاد نمود و زمینه لازم را برای پیدایش طرزی نو در سبک بیان شاعران فراهم آورد.
با مطالعه شاعرانی همانند خاقانی، نظامی، فلکی شیروانی، اثیر اخسیکتی، ظهیر فاریابی و شاعران دیگر متعلق به قرن ششم که در حوزه ادبی آذربایجان و قفقاز میزیستند، میتوان ویژگیهای شعر قرن ششم را مشاهده کرد. در کنار این ویژگیها، مختصاتی ویژه و نشانههایی برجسته وجود دارد که بیانگر وجود سبک آذربایجانی است. اصولا تنوع شخصیت شاعران حوزه ادبی قفقاز به دلیل دوری از مرکزیت ایران سبب شده است که آثار گویندگان این ناحیه ویژگیهای مخصوص و مشخص داشته باشند. به عنوان نمونه، خاقانی و مجیر بیلقانی از مادرانی غیر مسلمان، ابوالعلاء گنجوی از تیره شاعران درباری و مهستی گنجوی از میان توده برخاسته است. این تنوع شخصیت و اندیشه، برای خود ویژگیهای منحصر در پی دارد.6
دکتر «سیروس شمیسا» معتقد است «به طور کلی از نظر تحول در فکر و مسائل ادبی، شعر سبک آذربایجانی در اوج روند تکامل شعر قرن ششم قرار دارد. در شعر سبک آذربایجانی، فاضل نمایی و اشاره به علوم مختلف، تلمیحات گوناگون، اشاره به عقاید عامیانه و... مطرح است و به خاطر دشواری، شهر این مکتب محتاج به شرح و تفسیر است. لحن حماسی در شعر این دوره تبدیل به مفاخره شده است و شاعران معمولا در ستایش خود داد سخن دادهاند و شاعران دیگر را قبول ندارند و هجو میکند.»7
وی در مورد عرفان سبک آذربایجانی نیز میگوید: «نوعی عرفان نزدیک به شرع از نوع عرفان سنایی در اشعار این مکتب مثل کعبهستاییهایی خاقانی و مخزنالاسرار نظامی وجود دارد ولی عرفان در حالت یا دوره ابتدایی است».8 در یک جمله میتوان گفت اگر شعر سبک عراقی شعر عرفان است، سبک آذربایجانی شعر حکمت است.
با وجود این باید برخی خصوصیات ذیل را نیز در تعریف سبک آذربایجانی اضافه نمود، از جمله، ایران دوستی و انعکاس عواطف ملی و میهنی و ذکر گذشتههای پرشکوه دوره باستانی ایران از جمله پربسامدترین مضامین مشترک در شعر شاعران سبک آذربایجانی است.
ویژگیهای سبک آذربایجانی
الف) انعکاس معلومات شاعر در اثر
شاعران سبک آذربایجانی علاقه خاصی به طرح اصطلاحات پیچیده و مشکل و گاه معلومات خود در شعر دارند. شاید خاقانی در قله این خصوصیت باشد. از رهگذر همین ویژگی است که دکتر معصومه معدنکن در مقدمه کتاب «بزم دیرینه عروس» به نقل از شادروان استاد «حسن قاضی» مینویسد: «برای دریافت معنی شعر خاقانی باید عدهای منجم و ستارهشناس، موسیقیدان، شطرنجباز و نرددان و... گرد هم آیند تا معنای بیت خاقانی را روشن کنند.»9
در شعر نظامی نیز ورود اطلاعات شاعر به شعر به قدری وسیع و بسیار است که دیوان و خمسه وی مشحون از معلومات گونهگون است...
بازتاب عواطف ملی- میهنی؛ ایرانگرایی در شعر سبک آذربایجانی
یکی از ویژگیهای بارز شعر سبک آذربایجانی، انعکاس عواطف ملی در شعر این سبک است. شاعران این دوره که در سرزمینهای قفقازی ایران زندگی کردند، ایران را «دل عالم»12 دانسته، و علاقهای ویژه به ایران داشتند. سرزمینهای قفقاز از دیرباز یکی از کانونهای پررونق و موجآفرین فرهنگ ایرانی بوده است. شاعران این حوزه ادبی با وجود همه اختلافات قومی و فکری، از فرهنگ ایران تأثیر میپذیرفتند و در مجد و عظمت آن هم تلاش میکردند.
امروزه انعکاس این ابیات در دواوین شاعران سبک آذربایجانی دستمایه مهمی برای آگاهی از عشق و علاقه شاعران آذربایجانی به نام وطن میباشد و مدرک قابل اعتنایی برای اثبات موج ایرانی بودن در سرزمینهای آن سوی ارس به شمار میرود.
«دیوان» خاقانی و «خمسه» نظامی و دیگر سرایندگان سبک آذربایجانی مشحون از ابیاتی است که علاقه شاعران را به ایران نشان میدهد.
در کنار ویژگیهایی که گفته شد، میتوان به ویژگی ترکیبآفرینی، آوردن اوزان طربانگیز، تصویرسازی، نازک خیالی، افزایش لغات عربی و ترکی، بسامد اصطلاحات عامیانه و اصطلاحات عرفانی در اشعار شاعران سبک آذربایجانی اشاره کرد.
نکته مهم درباره مسئله ترکیبآفرینی شاعران حوزه ادبی قفقاز این است که شاعران این سامان به دلیل تأثیرپذیری از فرهنگها و زبانهای دیگر کشورهای همسایه که حداقل دور از دسترس دیگر شاعران ایرانی بودند در آفرینش ترکیبهای جدید و حتی واژهسازی جایگاه برجستهای در میان شاعرانی ایرانی دیگر داشتهاند. جالب است بدانیم ترکیبآفرینی شاعران سبک آذربایجانی به گسترش دایره واژگانی زبان فارسی- نه تنها در حوزه جغرافیای قفقاز، که در سرتاسر ایران- کمک شایان توجهی کرده است.
نباید فراموش کرد که آفرینش ترکیبات جدید توسط شاعر سبک آذربایجانی از رهگذر تسلط این گویندگان بر زبان فارسی بوده که خود دلیلی مستند بر جریان شعر و زبان فارسی در آذربایجان است. نمیتوان پذیرفت که شاعری که فارسی، زبان اصلی او نبوده است، اقدام به آفرینش ترکیبات متعدد و در عین حال قابل توجه در زبانی بیگانه نموده باشد.
دکتر «ابوالقاسم رادفر» در این خصوص نظریه جالبی دارد: «آنچه از بررسی واژگان و غنای واژه به ویژه به صورت ترکیبات تازه و ساختمان دستوری آثار شعری شاعران سبک آذربایجانی برمیآید، نشان میدهد که تفاوت آشکاری بین این شاعران و دیگر شاعران سبکهای خراسانی تا حدودی عراقی وجود دارد. ترتیب فرهنگ واژگان شعری شاعران معروف و غیرمعروف آذربایجانی این حقیقت را روشن میسازد... به عنوان نمونه گنجینه لغات و ترکیبات نحوی که در کلام ابوالعلاء گنجوی... وجود دارد بسیار ممتاز است که میتواند بیانگر ویژگیهای زبانی شاعران این سبک باشد».13
دکتر «تقیپور نامداریان» در میان شاعران سبک آذربایجانی، نظامی را پیشتاز آفرینش ترکیبات جدید میداند و مینویسد: «کسی که شعر نظامی را مطالعه میکند، اولین ویژگی زبانی که بیش از همه توجه او را جلب میکند، انبوه ترکیبات زبانی متنوع و ناآشنایی است که او ساخته... بیگمان قدرت ترکیبپذیری زبان فارسی در شعر هیچ شاعر فارسی زبان آنچنان متجلی نشده که در شعر نظامی متجلی شده است».14
«قالبهای عمده سبک آذربایجانی، قصیده، مثنوی، ترکیب بند و رباعی است و... در این نوع شعر بحثهای کلامی گستردهای مطرح میشود...».15 البته در کنار این مسئله نباید از موضوع تجدید مطلع و زیر شکایت شاعر از روزگار چشمپوشی کرد. اینگونه انتقاد از گذشت روزگار در شعر خاقانی جلوه بسیاری دارد. میتوان شکایت از روزگار را از جمله ویژگیهای سبک آذربایجانی قلمداد کرد. «دیوان خاقانی پر است از شکایت و بدبینی... دیوان او اینهای است روشن هم از مشاعر و هم از اوضاع اخلاقی عصر او...»16
«از دیگر ویژگیهای سبک آذربایجانی، احتوای دواوین شاعران این سبک به ویژه خاقانی و نظامی به مسائل سبکشناختی و نقد ادبی است... در اشعار این شاعران عباراتی چون: طرز، شیوه، رسم، رسم باستان و... ذکر شده است».17
سبکشناسی و تاریخ ادبیات
یکی از مباحث مهم درخصوص سبکشناسی، ارتباط این علم با تاریخ ادبیات است. بدیهی است که مضامین شعری و سبکهای مشخص شاعر، متاثر از اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه اوست. یکی از مهمترین ابزارها برای دستیابی به اطلاعات صحیح و درست تاریخی، مطالعه دواوین شاعران است.
از نظر روانشناسان، تشخص سبکی یک شاعر، متاثر از اوضاع زمانه اوست و شکلگیری یک اثر ادبی میتواند متاثر از وضع روانی و اجتماعی شاعر باشد. «یکی از مباحث و مکاتب سبکشناسی که به لئواسپتیزر آلمانی منسوب است، سبکشناسی تکوینی است. او در این مکتب به بررسی اوضاع و احوال اجتماعی و مخصوصا روانی که به شکلگیری اثر ادبی منجر میشود توجه داشت و میکوشید تا بین سبک ادبی و روان نویسنده آن ارتباط برقرار کند. او میگفت سبکشناسی پلی است میان زبانشناسی و تاریخ ادبیات...»18
براساس همین ضرورت است که در مطالعه سبکشناختی آثار شاعران باید از فراز و نشیب زندگی و حوادث عمر آنها اطلاع یافت. اینک با بیان مختصری از شرح حال خاقانی و نظامی به بیان شواهدی از ویژگیهای شعری این دو سراینده سبک آذربایجانی میپردازیم.
خاقانی شروانی
«افضلالدین بدیل خاقانی شروانی در سال 520 قمری در شهر شماخی مرکز ایالت شروان... چشم به جهان گشود».19 وی از بزرگترین شاعران شعر فارس است که در زمان حیات خود از شهرتی بسیار برخوردار بود. از جمله «عوفی» در «لبابالالباب»20 و «سعدالدین وراوینی» در «مرزباننامه»21 درباره قدرت شاعری و عذوبت کلام خاقانی داد سخن دادهاند.
«رضا قلی خان هدایت» در «مجمعالفصحا» درباره خاقانی مینویسد: «وی را در شاعری طرزی است خاص که خاصه اوست.»22
خاقانی زندگانی پر فراز و نشیبی داشته و در عین حال «سریعالتأثیر و زودرنج است. روحی متموج دارد، به اندک مهری به هیجان آمده و از مختصر ناملایمی برافروخته میشود».23
در هر حال مسلم است که «زندگی خاقانی مسرتبار نبوده است در ابتدای حیات با تنگدستی مواجه بوده و دوستان اندوه گسار نداشته است».24 بنابراین، ناملایمات و سوانح عمرش تاثیر مهمی در بسک ویژه شعری او و نحوه بیان متکلفانهاش گذاشته است.
پینوشتها:
1-محمد طاهری خسروشاهی به سال 1357 خورشیدی متولد شد. وی در پی اخذ دیپلم ادبی و ورود به دانشگاه تربیت معلم آذربایجان، در سال 1380 درجه کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را اخذ کرد و اینک در حال تدوین رساله دوره کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی با عنوان «بازتاب جنگهای ایران و روسیه در شعر عصر قاجار» است.
طاهری از روزنامهنگاران ادبی و دینی آذربایجان است و افزون بر مطبوعات محلی تبریز، مقالاتیدر نشریه تخصصی دانشکده ادبیات دانشگاه تربیت معلم آذربایجان، فصلنامه تخصصی زمانهمجموعه مقالات یکصدمین سالگرد مشروطه، فصلنامه رهآورد گیل، ماهنامه کیهان فرهنگی، روزنامه اطلاعات، جام جم، همشهری، مهد آزادی، میثاق و... به چاپ رسیده است.
حوزه مطالعات و مقالات طاهری خسروشاهی «بررسی جریان شعر و ادب فارسی در آذربایجان» است. از نوشتههای قابل توجه او میتوان به «تاریخ تألیف دستور زبان فارسی در آذربایجان»، «فرهنگ آثار فارسی در آذربایجان»، «معرفی پایاننامههای دکتری زبان فارسی در قفقاز»، «بحثی در هویت تورانیان»، «بازتاب جنگهای روس علیه ایران در دیوان قائم مقام فراهانی» و... اشاره کرد.
2- محمدعلی موحد، شمس تبریزی، ص 8
3- یادداشتهای شخصی نگارنده در گفتوگو با استاد جمشید علیزاده
4-محمدتقی بهار، سبکشناسی، ج 1، ص 17
5- همان، ص18
6-برای مطالعه در باب تنوع شخصیت شاعران سبک آذربایجانی و بازتاب این تنوع در آثار ایشان رک به: دانشنامه ادب فارسی، ج 5، ذیل مدخل سبک آذربایجانی
7- سیزروس شمیسا، سبکشناسی، ص 18
8-همان
9-معدن کن، معصومه، بزم دیرینه عروس، مقدمه
10-خاقانی، دیوان، سید ضیاءالدین، سجادی، ص 28
11-برای مطالعه بیشتر رک به: فرهنگ بدیعی، دکتر میر نعمتالله موسوی، احرار،1382، تبریز
12-نظامی میگوید:
همه عالم تن است و ایران دل نیست گوینده زین قیاس خجل
13-ابوالقاسم رادفر، سبکهای شعر فارسی و سبک آذربایجانی، مجموعه مقالات همایش سبک آذربایجانی، ص 341
14- تقیپور نامداریان، سبک شاعران آذری و نظامی، مجموعه مقالات همایش سبک آذربایجانی، ص 158.
15-محمد عمران زاده، بررسی سبک آذربایجانی در شعر فارسی، ص 4
16-علی دشتی، خاقانی، شاعر دیرآشنا، ص 150
17-محمد عمرانزاده، بررسی سبک آذربایجانی در شعر فارسی، ص 5
18- دکتر سیروس شمیسا، سبکشناسی، ص 60
19-جمشید علیزاده، برگزیده و شرح اشعار خاقانی، ص 5، برای اطلاعات بیشتر درباره زندگانی و شعر خاقانی رک به: ساغری در میان سنگستان، جمشید علیزاده، نشر مرکز و نیز: مقدمه شادروان سید ضیاءالدین سجادی بر دیوان خاقانی.
20- محمد عمرانزاده، بررسی سبک آذربایجانی در شعر فارسی، ص 35 (به نقل از لبابالالباب عوفی)
21-مرزباننامه، ص 95
22- خاقانی، دیوان، مقدمه ضیاءالدین سجادی، ص 60
23- علی دشتی، خاقانی، شاعر دیر آشنا، ص 149
برای اطلاع از وضعیت شروان زمان حیات خاقانی رک به: مقاله «شروان در زمان خاقانی» از پروفسور هادی حسن مندرج در کتاب ساغری در میان سنگستان
24- خاقانی، دیوان، ص 8
برگرفته از: نقش آذربایجان در تحکیم هویت ایران- به کوشش رحیم نیکبخت- دانشگاه پیام نور- مرکز نقده- زمستان 1387