کتاب
معرفی کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»
- كتاب
- نمایش از سه شنبه, 30 خرداد 1391 08:15
- بازدید: 7106
برگرفته از تارنمای دکتر محمد علی اسلامی ندوشن
عنوان: ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟
خلاصه: مجموعهٔ 9 مقاله است که به دنبال «ایران و تنهائیش» میآید. نام کتاب میخواهد بگوید که ایران در این دنیای پر از سؤال، چه حرفی برای گفتن به جهانیان دارد؟
در سرآغاز آن آمده است:
- «ما که اینک در آستانهٔ قرن بیست و یکم قرار گرفتهایم و وظیفه داریم که کشور خود را به نسل آینده تحویل دهیم، آیا به آن آگاهیم که چه وظیفهٔ سنگینی بر دوش ماست؟ در تاریخ ایران کمتر نسلی یک چنین مسئولیّتی برعهده داشته، زیرا باید به انتظارهائی که خاصّ این زمان است پاسخگو باشد، در کشوری که هم جغرافیایش حساسیّت خاصّ دارد و هم تاریخش.»
دنیا در بحرانی که دست و پا می زند:بحران محیط زیست .بحران اخلاقی و نیز بحران سیاسی-که نشانه اش در 11 سپتامبربروز کرد-چه راهی برای خروج از بن بست می تواند در پیش بگیرد؟در این کتاب.((خرد جهانی)) پیشنهاد می شود((یعنی جوهره و وجه مشترک همه تمدنها.))
توضیحش این است: «دیگر امروز بی کمک علم و فنّ نمیتوان به زندگی ادامه داد، و علم هم دامنهٔ نامحدود و توقّفناپذیر دارد. از سوی دیگر نمیتوان از قواعد بنیادی آفرینش سرپیچی کرد، پس راه سوم تنظیم ممکنات میباشد، نه جستن غیرممکن.»
این سؤال نیز مطرح شده است: «آیا تمدّنهای باستانی هنوز میتوانند رهنمودی برای دنیای پرتب و تاب و دگرگون شدهٔ امروز داشته باشند و یا تنها زینت تاریخ و شیئی موزهای هستند؟»
و در پاسخ آن میآید: «یک فرد نمیتواند از پیری به نوجوانی باز گردد، ولی یک ملّت برایش ناممکن نیست، زیرا سرچشمهٔ یک نیروی نوشونده در اوست که از طریق آثار ماندگار میتواند از نسلی به نسلی انتقال پیدا کند. باید آن قدر مایهٔ حیاتی در یک ملّت باشد که بتواند اکسیر نوشوندگی را در خود بزایاند. نوشوندگی، با اقتضای زمان همآهنگ شدن است.»
مطالب کتاب کوششی در پاسخ دادن به این سؤال هاست . مقالهٔ «هویّت ایران در دوران بعد از اسلام» به اختصار، به تکوین شخصیتّ ایرانی در سایهٔ جغرافیا و تاریخ میپردازد.
«حرف آخر با سرشت انسان است» میخواهد بگوید که نمیتوانیم از دایرهٔ سرشت خود خارج شویم، کوشش بیهوده در این راه نشود.تنها میتوانیم گرایشهای متعارض این سرشت را تنظیم کنیم، که در راه معقولتر به کار افتند.
مقالهٔ «دنیا به کجا میرود؟» ناظر به علامتهای نگرانیآوری است که عصر حاضر از خود نشان میدهد. این مقاله با آنکه در اردیبهشت 1377، یعنی سه سال قبل از واقعهٔ 11 سپتامبر امریکا نوشته شد، حاوی مطالبی بود که مینمود که بروز یک فاجعه چندان دور از انتظار نخواهد بود.
مقالهٔ «جوانان، توسعه، اقتصاد، تمدّن» بار دیگر موضوع جوانان را پیش میآورد که «حادّترین» مسئلهٔ دوران ماست. ایران که این چهل میلیون جوان را بر سر دست گرفته است به کجا خواهد برد؟
«سرّوپند افسانهها» ما را به قرون گذشته میبرد. از مثنوی مولوی کمک گرفته میشود تا بنماید، که در عصر معجزه آسای علم، مسائل اصلی بشری تغییر رنگ دادهاند، اماّ نه تغییر ماهیّت، و عجیب آنکه انسان ابزارگر، به کمک فنّ، مضحکههای خود را از طریق ارتباطها و «رسانهها» به حجم کوه پیکری ارتقاء داده است.
(چاپ دوم.شرکت سهامی انتشار.1379)
آنچه در این کتاب آمده است
سرآغاز
غزلی از حافظ: خیز تا خرقهٔ صوفی به خرابات بریم....
ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟
ایرانیان و یونانیان به گواهی شاهنامه و ایلیاد
هویّت ایرانی در دوران بعد از اسلام
حرف آخر با سرشت انسان است
از باز خواست تاریخ غافل نمانیم
جوانان، توسعه، اقتصاد، تمدّن
دنیا به کجا میرود؟
سرّ و پند افسانهها
جوانان و نقش کتاب
آیا شرق و غرب روزی به هم میرسند؟
رستاخیز اروپا چگونه پا گرفت؟
پیشرفت و استعمار، دو همزاد
رشتهای که سر دراز دارد
چه تفاوت هایی میان شرق و غرب است؟
اکنون چه میتوان کرد؟
لزوم یک بازبینی بزرگ
یکرنگی و تربیت اجتماعی
ماندن یا بازگشتن؟