کتاب
هشت گزیده متن در بارۀ دانش تاریخ و هویت ملی
- كتاب
- نمایش از سه شنبه, 12 مرداد 1395 17:11
بهروز پویا
1- استاد جواد طباطبایی (زوال اندیشه سیاسی در ایران ـ نشرکویر ،چ8 - ص357):
چنان که تامل فلسفی، پشتوانه ی تدوین تاریخ به عنوان مکان « آگاهی ملی » نباشد، تاریخ نویسی ممکن نخواهد بود...
2- فلسفه تاریخ- مایکل استنفورد ـ نشرنی ، چ6/ صص 328 – 327 :
گفته شده است که احساس هویت گروهی قوی تا حدودی محصول سنت ها و تاریخ های دارای شکل و قالب قهرمانی و قهرمان پرستی است؛ در اغلب موارد تاریخ آگاهانه نوشته می شود تا تصویری غرورآفرین از ملیت عرضه کند.
3- دکتر ملایی توانی در کتاب درآمدی بر روش پژوهش در تاریخ، 19 پیش شرط یا اصول اولیه تحقیق تاریخی را از دیدگاه خودشان بیان کرده اند، که بخشی از نخستین اصل آن به لزوم در نظر گرفتن مصالح ملی اختصاص دارد (درآمدی بر روش پژوهش در تاریخ ـ نشر نی ، چ7 ـ ص55) :
4- دکتر حمید احمدی در مصاحبه با کتاب ماه تاریخ و جغرافیا ـ اردیبهشت89 ، در پاسخ به این پرسش که اهل تاریخ از چه جهت می توانند به هویت ملی بپردازند، می گوید:
به نظر من شرایط زمانه، اقتضائات را نشان می دهد؛ گاه اساتید تاریخ در مباحث نظری جدید احساس کمبود می کنند و به آن می پردازند، گاه اقتضائات و شرایط زمانی نشان می دهد که باید تلاشی کرد برای پاسخ دادن به چالش هویت ملی؛
در زمینه هایی مانند جنگ های مختلف و انقلاب مشروطه و دیگر مسائل باید حاشیه را قدری پررنگ تر ببینیم.
باید تحقیقات تاریخی در مورد زبان فارسی و جایگاه تاریخی و کهن آن در ایران و به ویژه در میان اقوام ایرانی انجام گیرد.
علما و مورخین تاریخ باید به تاریخ سازی ها و تاریخ پردازی های امروزی پاسخ دهند و از هویت ملی در برابر جعل تاریخ ها، دفاع کند..
5- استاد کاوه بیات، در گفتگو با کتاب ماه تاریخ و جغرافیا در پاسخ به همان پرسش می گوید :
من تصور می کنم ما باید به تاریخ مملکت با تمام ابعادش بپردازیم.
مثلا تاریخ محلی ولایات ایران را با دیدگاه ملی و رویکرد جزءنگر باید شناخت و شناساند.
از مباحث مهمی که باید به آن پرداخت تاریخ اقتصادی و تجاری ایران است، زیرا یکی از مباحث عمده ای که مستمسک حمله به ایرانیت قرار گرفته، عقب ماندگي است و در گفتمان قوم گرایی این عقب ماندگی به عنوان توطئه مرکز در نظر گرفته ميشود.معمولا کسانی که به دنبال پاسخ های ساده و ساده سازی مسائل هستند، این امر را به عنوان توطئه بیان می کنند.
ما اگر تاریخ نگاری فعالی داشتیم، می توانستیم پاسخ دهیم که چه بر سر این مملکت آمده است...
6- دکتر توکلی طرقی در مصاحبه با مهرنامه، در مورد تفاوت تاریخ نگاری آکادمیک و تاریخ نگاری ایدئولوژیک و نسبت آن ها با هویت ملی، می گوید:
تاریخ نویس ایدئولوژیک، گذشته را گسترهی کارزار خیر و شر و رویارویی خودی و غیر خودی می انگارد و از حق و حقیقت تاریخی نیز برداشتی ابزاری دارد.
تاریخ اگرچه از سیاست بری نیست، اما تاریخ نگار حرفه ای، فراسیاسی است و نقش مهمی در شناسایی دقیق و عادلانه ی تاریخ و شخصیت های تاریخ دارد، اگرچه سایه ی سیاست بر تاریخ مستدام است و تاریخ شناس حرفه ای و آکادمیک نمی تواند از سیاست و تحولات سیاسی زمانه ی خویش برکنار باشد، اما با اخلاقی حرفه ای می باید بکوشد که روند تاریخ را از فراسوی گرایش ها و جریان های سیاسی بازشناسد.
بر خلاف تاریخ نگاری حرفه ای و آکادمیک که جویای واقعیت در فراسوی منافع گروهی است، تاریخ نگار ایدئولوژیک جویای حقیقت با پیش تعریف خودش است، و لذا نمی تواند مبانی مشترک فهم و درک روند تاریخ را که از سازه های هویت ملی است فراهم آورد.
7- فخرالدین عظیمی در گفتگو با مجله مهرنامه در پاسخ به پرسشی که شما نسبت نگاه ملی و تاریخ نگاری علمی را چگونه تعریف می کنید؟ می گوید:
تاریخ ملی، تاریخ زندگی گذشته ی مردمی است که خود را بهره ور از فرهنگ و عوالم معنوی مشترک می دانند و خود را یک ملت می خوانند، این مساله ی پیچیده ای است که تاریخ ملی به این معنا چگونه باید نوشته شود و در مدارس تدریس شود؟ چه چیزهایی را باید در آن برجسته کرد یا نکرد؟ و معیار گنجاندن مطالبی به عنوان مهم یا در خور ذکر و تاکید چیست؟ و تعیین این معیارها وظیفه ی چه کس یا کسانی است؟ انجمنی از تاریخ دانان حرفه ای یا دولت ها؟ آیا مثلا پدران و مادران می توانند درباره ی آنچه به نام تاریخ به فرزندانشان تدریس می شود نظر بدهند؟ نقش فرهیختگان جامعه در این میان چیست؟ آیا تاریخ باید افتخارات گذشته را برشمرد و غرور ملی را دامن زند و روح همبستگی را به پشتوانه دستاوردهای مثبت گذشته تقویت کند یا باید ننگ و نام گذشته هر دو را روایت کند و بکوشد حقیقت جویی را به فضیلتی اساسی تبدیل سازد؟ تاریخ ملی رویدادهای فاجعه آمیز یا تلخ و مساله انگیز را چگونه باید منعکس کند؟
8- دکتر هوشنگ طالع (ناسیونالیسم ایرانی ـ انتشارات سمرقند ـ چ نخست ـ تهران 1389 ـ صص 44-43 و 55) :
ملت یک موجودیت عینی است که در خارج از ذهن ما، وجود دارد ؛ با دریافت آثار، قوانین حیات و تطور آن در درازای تاریخ، می توان ملت را به صورت علمی، مورد شناخت قرار داد...؛
در علم تاریخ، ملت به عنوان یک مقوله ی تاریخی و قایم به ذات چنان وجود خود را بر تاریخ تحمیل کرده است که تاریخ نویسان می باید تاریخ عمومی را از سرگذشت ملت ها به دست آورد؛ حتی کسانی که به دلایل سیاسی و یا با قصد و منظور ویژه، بر آنند که وجود ملت را آن چنان که هست و خود را بر تاریخ تحمیل کرده، نفی نموده و مورد انکار قرار دهند، ناچار از اعتراف به وجود ملت اند.