جهان ایرانی
نوروز در تاشقورقان
- جهان ايراني
- نمایش از سه شنبه, 15 بهمن 1392 07:19
- بازدید: 5488
برگرفته از ماهنامه خواندنی، فروردین 1382
نادره بدیعی
در فلات پامیر، بام جهان تاجیکان(1) و در دامنههای جنوبی کوه مشتاق(2)، دشتی سبز و بیکران گسترده است و این سبزهوار مخملین، شهری کوچک و صمیمی را به نام «تاشقورقان» در آغوش دارد که در آن و در کوهها و مرغزاران پیرامون آن، عشایر فارسیزبان تاجیک زندگی میکنند که خود را نه عشایر، که «سر کوهی» مینامند. تاشقورقان یکی از شهرهای ایالت شینجیان (ایالت خودمختار باختر چین) است و عشایر تاجیک این سامان نیز جزو ملیتهای چین به شمار میآیند(3).
...تاجیکان این سامان به شاخهای از زبان فارسی سخن میگویند که فارسی «سر کوهی» (سریقلی) نامیده میشود. این زبان از خانوادهی زبانهای ایرانی خاور پامیر به شمار میرود...(4)
...کوه مشتاق با بلندای 7555 متر از سطح دریا، پدر قلههای یخین جهان نامیده میشود و در تمامی سال پوشیده از برف و درون بریدگیهای فراوان آن، یخچالهای طبیعی بسیار پدید آمده است.
تاشقورقان نیز با بلندای بیش از 3600 متر از سطح دریا، پس از تبت، دومین نقطهی بلند مسکونی است که تاکنون بشر زیسته است و از این رو که کوههای برفآلود و یخآگین، از هر سو دشت سبز و گستردهی تاشقوریان را در میان گرفتهاند، اینان منابع سرشار از آب و چمنزارهای بزرگ و چراگاههای سرسبز و طبیعتی زیبا را در اختیار دارند و همچون دیگر عشایر در همهی سرزمینها، به دامداری و کشاورزی روزگار میگذرانند و سرمای بیکران زمستان درازمدت، آنان را مقاوم و با پشتکاری شگفتانگیز پرورده است.
کوه افراسیاب و درهی شینگان، کوه استون (ستون)، کوه شونغار (یا شنغار) از جمله کوههای آن سامانند و رودخانهی پر آب تاشقورقان و رود نامبردار «زرافشان» از میان این سرزمین میگذرند...
مهمترین اثر تاریخی که از روزگاران کهن در تاشقورقان به جای مانده است، بنایی است سنگی که بر فراز تپهای بلند در کنار شهر جای دارد و به زبان محلی «کهنه یامول» میگویند. این ساختمان سنگی و بزرگ به این دلیل که در دامان کوه افراسیاب قرار دارد، گروهی هم آن را «قلعهی افراسیاب» مینامند.
روبهروی این قلعهی سنگی و بر روی تپهای دیگر به نام «شاه اولیا» بنایی است که به آن «برج آتشپرستان» میگویند، این بنا با ساختمان خشت و ساروج و رواقها و تاقها و تاقچههای گوناگون ساخته شده است و در میان سقف گنبدی آن، سوراخی گرد و بزرگ بنا شده است که گویا برای خارج شدن دود آتش باشد...
از دیگر بناهای دیدنی تاشقورقان سنگ چینی بزرگ در یکی از کوهپایههای پیرامون آنجاست که در روایت تاجیک آنجا را «مزار رستم» میگویند و دشتی سبز را که در دامن این گورگاه جای دارد آوردگاه «رستم و سهراب» میدانند.
دیگر، درختی است در تاشقورقان که بر اساس داستانهای تاجیک همان است که تیر آرش بر آن نشست و مرز ایران و توران از یکدیگر باز شناخته شد، به این درخت نیز «درخت آرش» میگویند و به همین دلیل کوه افراسیاب و درهی شینگان را که در کنار آن است «مرز ایران و توران» میخوانند.
در همان آوردگاه رستم و سهراب، چشمهای است که آن نیز به نام «چشمهی رستم» مشهور است و دیگر بنایی است بسیار کهن و قدیمی که بر فراز یکی از کوههای بلند پیرامون تاشقورقان قرار دارد و به آن ناحیهی «بَلدیر» میگویند. در آنجا نیز سنگی است به نام سنگ رستم.
آیینهای نوروزی در تاشقورقان
آغاز سال نو سنتی در میان تاجیکان چین، نوروز است که در آغاز فرورین و به هنگام فرا رسیدن بهار برپا میشود، نوروز را روز «شگون» نیز مینامند. پس از رسیدن روز شگون، نخست خانهتکانی میکنند و بر دیوارها، نقاشیهای نمادین و نشانههای خوشبختی میکشند که معنای آنها، شکوفایی و از نو زاده شدن جهان هستی، انسان، جانور و گیاه است.
در بامداد نوروز، برپایهی یک سنت بسیار کهن، گاوی را به درون خانه یا چادر عشایری میکشند، آن را به دور اتاق میگردانند و سپس کمی آرد گندم را به نشانهی خیر و برکت به روی گاو میپاشند. آنگاه کمی نان به گاو میدهند و آن را از خانه بیرون میبرند. پس از آن کلانسالترین دهگان یا کدخدای ده بیرون میآید و در میان خانوادهها که در یک جا گرد آمدهاند، نخست نیایش نوروزی میخواند و سپس نوروز را به همهی خانوادهها شادباش گفته، آرزوی سالی خوش و پربرکت را مینماید.
نیایش نوروزی که عشایر تاجیک میخوانند اینگونه است و لازم به یادآوری است که از این نیایش روایات چندی موجود است که با هم تفاوتهای اندکی دارند:
فاتح کار، فاتح کار / مبارک شگون بهار
سال نو، ماه نو، روز نو، ساعت نو، کار نو، عمر نو مبارک باد.
یک دانه، هزار دانه / هزار دانه بیشمار
عمر دراز، بنیاد سبز / مبارک باد
هر بلا، هر قضا، که از پیش آید / دفع کن پروردگار
از کلِ پریشان / در امان
کارهای گندگی بماند و کارهای خوب برآید
از یک دانه هزار دانه
سپس دید و بازدیدهای نوروزی آغاز میشود و خانوادهها به دیدار یکدیگر میروند و نوروز را شادباش میگویند.، تاجیکان به جای هفتسین «هفتی» میگویند و نوروز در میان اینان بر شگون عدد هفت استوار است. به هنگام آمدن میهمانان نوروزی، اگر تعدادشان زیاد باشد هر هفت نفر، هفت نفر، در یک جا مینشینند، نان را که مقدسترین خوراک آنان به شمار میرود، هفت تکه کرده بر خوان نوروزی مینهند و هفت تکه نان سرخ کرده را از خانه بیرون میاندازند.
در نیایش نوروزی حتماً نام هفت تن از نیکان را میبرند و بر خوان نوروزی، هفت سینی یا ظرف که در آنها انواع خوراکیها، گوشت، شیرینی و میوه چیده شده است، مینهند و بر پایهی کهنترین سنت نوروزی، هفت چین میگذارند نه هفت سین! به هنگام رسیدن مهمان، بانوی خانه، در کنار در میایستد و کمی آرد گندم را به روی شانهی مهمان میریزد که به معنای آرزوی سالی خوش و پربرکت است.
روز سوم نوروز، مراسمی ویژه برگزار میگردد که همانند چهارشنبهسوری است. در این روز به هنگام فرو خفتن خورشید، هر خانواده به تعداد اعضای خود مشعل آماده میکند و به هنگام آغاز مراسم، همهی افراد خانواده گرد هم میآیند و نام هر فرد خانواده را میخوانند هر کس که نامش خوانده میشود برمیخیزد و یکی از مشعلها را به نام خود روشن میکند و شامگاهان مشعلهای روشن را بر روی پایههای چوبی بلند قرار میدهد و بر بام خانه میگذارند و سپس در حیاط یا فضایی باز، آتش میافروزند و ضمن پریدن از روی آتش در زیر پرتو مشعلها و در کنار آتش، تا بامداد دستافشانی و پایکوبی میکنند و شام را به بام میرسانند و چنان که در باورهای آیینی کهن آمده است، در نوروز «فروهر» رفتگان از آسمانها به زمین میآیند تا هنگام فرا رسیدن سال نو در کنار خانواده و فرزندان خود باشند و به همین دلیل در روزگاران گذشته، بر فراز خانهها مشعل یا آتش میافروختند تا فروهران را نیک آید.
پینوشتها:
1- این جمله را از شعر میرزا تورسانزاده، شاعر تاجیک برگرفتهام که سروده است:
کوه بلند پامیر، بام جهان تاجیک
چون دید شاعرش را، شادانه گفت تبریک
لیکن سنت بگویم، در چشم جستوجویم
همچون ستاره هستی، دوری و لیک نزدیک
2- کوه مشتاق را به گونهی «موشتاغ» نیز مینویسند.
3- نگاه کنید به مقالهی «سفر به سنجان چین» ، نوشتهی نادره بدیعی ، ماهنامهی کلک، ش 25 و 26، ص 162.
4- نگاه کنید به مقدمهی فقهاللغه ایرانی، نوشتهی ارانسکی، ترجمهی کریم کشاورز، انتشارات پیام، تهران- 1358، ص 324.
ارانسکی مینویسد: «لهجهی ساری کلی (سریقلی) در ناحیهی ساریکلی که در حدود چین (ایالت سین تسزیان) و مشرق پامیر... واقع است، انتشار دارد و... مردم ساریکلیزبان در آنجا ـ در ناحیهی تاشکورگان- زندگی میکنند». اما باید توجه داشت که زبانشناسان بیگانه به این زبان سریکلی یا سریقلی میگویند ولی تاجیکان خود و زبان خود را سریقلی به معنای «سرقلهای» مینامند.
5- شونغار یا شنغار، در فارسی قدیم به معنای عقاب یا شاهین است.