نوروز
از نوروز جمشیدی تا نوروز 1396
- نوروز
- نمایش از چهارشنبه, 02 فروردين 1396 22:08
اشکان زارعی
آیینها، باورها و اندیشهها درگذر روزگار ساخته شده، به آرامی گسترش مییابند و گاه نیز دستخوش دگرگونی شده، از یاد میروند، اما آنگاه که با تار و پود، فرهنگ سرزمینی درهم آمیزند، به پدیدهای ماندگار و جاویدان در خواهند آمد. تاریخ دیرینه سال ایران اگرچه فراز وفرودها و تاخت و تازهای بسیاری دیده، اما نوروز همچنان استوار وپابرجاست. آنچه نوروز را از سایر جشنهای باستانی متمایز میکند، آیینهایی است که پیش از آغاز سال نو و پس از آن برپا میشده است. ایرانیان هزاران سال است که با سبز کردن سبزه به پیشواز نوروز رفته و با سیزده به در آن را بدرقه میکنند. این نوشتار در پی آن است که چرایی و چگونگی برگزاری این آیینها را درایران باستان واکاوی نماید.
کاشتن سبزه
ایرانیان باستان بیست روز پیش از رسیدن بهار، دانههای گندم، جو، برنج، لوبیا، ارزن، نخود و ماش را در هفت ستون گلی کاشته و سه ستون که زودتر سبز می شد، را به فال نیک گرفته بر سفرهٔ هفت سین خود قرارمیدادند. در فرهنگ ایرانی هفت، شمارهای بس ارجمند است زیرا نشانگر، هفت امشاسپندان است. بهمن (اندیشه نیک)، اردیبهشت (بهترین راستی)، شهریور (شهریاری اهواریی)، سپندارمذ (عشق وپارسایی)، خرداد (رسایی وکمال)، امرداد (بی مرگی وجاودانگی) و سروش (فرمانبرداری واطاعت) هفت، ویژگی و فروزه های جاودانهٔ خداوندی است که هفت، امشاسپند، را در بر میگیرند. مانند انچه در اسلام صفات ثبوتیه گفته می شود. ازاینرو هفتگانه های بسیاری در فرهنگ ایرانی دیده می شود. هفته، هفت سین، هفت خوان رستم، هفت اسمان، هفت کره ی خورشید، هفت شهر عشق، و هفت گام سلوک. . . . شماره سه نیز یاداور پیام ارزشمند نیاکانمان یعنی اندیشه، گفتار وکردار نیک است. انان هزاران سال پیش خردمندانه دریافتند جهان با بهره گیری از این اموزه ها آباد و آبادان خواهد شد.
خانه تکانی
به باور ایرانیان، فرورها، که روان درگذشتگان به شمار می ایند در پنج روز اخر سال به زمین فرود امده و تا پنج روز پس از ان در کنار، زندگان قرار خواهند گرفت، انان اگر میان خویشان وبستگان خود شادمانی، ارامش و اشتی را ببینند، بی گمان با خوشحالی و خرسندی به جهان مردگان باز خواهند گشت. ازاینرو انسان ایرانی، همانگونه که همراه با نو شدن جهان آفرینش، گرد کهنگی را از خانه زدوده و رخت تازه برتن می کند، غبار پلیدی و دشمنی را نیز از کاشانهٔ دل پاک کرده تا نیاکانش را شاد وخشنود سازد.
چهارشنبه سوری
درایران باستان دریکی از پنج روز پایانی سال که بدان پنجه، پنجه وه و پنجه دزدیده گفته می شد، جشنی با نام سوریک برگزار می گردید. سور درواژگان پهلوی یعنی سرخ رنگ که همان سرخی اتش را یاداوری می کند. دراین روز، پسین هنگام که هوا روبه تاریکی میرفت ایرانیان بوته های فراهم شده را دریک کپه به نشانه یکتایی خداوند یا سه کپه به نماد، اندیشه، گفتارو کردارنیک و یا هفت کپه به اشاره هفت امشاسپند «۷ویژگی خداوند» را اتش زده گرداگرد ان به شادی و پایکوبی می پرداختند، و نیایشی رابه نام زمزمه زیرلب می خواندند. انان از خدای خویش سپاسگزاری نموده و درخواست می کردند سال نو، به خوبی، اغاز و سپری شود. ازانجا که اتش در، باور ایرانیان نشانه روشنی، پاکی وتندرستی است هرجا وهرگاه افروخته شود بیماری، بدی وزشتی ناپدید میشود. ازاینرو مردم ایران درروزهای اخر سال، آتش برپاکرده تاسال نو، رابا خجستگی اغاز کنند. بنابراین، پریدن از روی اتش وگفتن عبارت «سرخی توازمن وزردی من ازتو» هیچگاه انجام نمی گرفته، زیرا درنگاه، ایرانیان اتش، افریده خداوند و فروغ اهورا است وپسندیده نبود از روی ان پرید وزردی راکه اهریمنیست بدان الوده کرد، همانگونه که نمی بایست اب، هوا وخاک نیز الوده شود. ازهمین روست که درروزگارما بعضی ازروی نابخردی وبعضی ازروی دشمنی چهارشنبه سوری را به دلیل درخواست ازاتش بت پرستی تلقی می کنند. ازانجا که درفرهنگ ایرانی نماد ونشانه نقشی مهم و بسزا دارد دراین جشن، زبانه های اتش اهورایی، تیره گی و سیاهی، شب اهریمنی رامی درد ومی شکافد. بدینگونه نیاکانمان هزاران سال پیش به زبان اشاره و به زیبایی درجشن سوریک مهمترین ارمان انسانی یعنی چیرگی خوبی بربدی راگرامی می داشتند. ازنگاه اساطیری، برخی جشن سوریک رادریادبود و پاسداشت گذر، سیاوش ازاتش، می دانند، چنانکه فردوسی بدان اشاره دارد. برخی نیز پیدایش انرا در، فروهرها وبازگشت روان درگذشتگان به جهان زندگان جستجو می کنند. پس ازاسلام، تازیان جشن سوریک رااتش پرستی تلقی کرده ازبرپایی ان جلوگیری نمودند. ایرانیان پس ازمدتی دریافتند پنجمین روز هفته درنزد مردم حجاز ناخجسته وبدشگون است ازینرو، به بهانه ازبین بردن این ناخجستگی، باپرداخت جزیه اجازه یافتند جشن سوریک رادرشب چهارمین روز«سه شنبه شب» برگزار نمایند. ازان پس ان را چهارشنبه سوری نامیدند. شنبه یاشنبد واژه یی سریانی است که پس ازسلام وارد زبان پارسی شده، همچنین درروزشمار ایران باستان سازمان هفتگی نبود وسی روز ماه سی نام برخودداشتند. درتاریخ دیرینه سال این سرزمین چهارشنبه سوری همواره با ایین هایی به مانند، اش بیمار، توپ مروارید، اجیل خوری، کوزه شکستن، شال اندازی، فالگوش، قاشق زنی وگره گشایی همراه بود که هریک امید وشادی را دردلها زنده می کرد.
خوان نوروزی
درباره سفره هفت سین بسیار گفته شده است. از «هفت چین»، «هفت میم» و «هفت شین» گرفته تا «هفت سین» که هم اکنون با سود جستن از چیزهایی که با سین اغاز می شوند مانند، سمنو، سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب وسبزه، ایرانیان سفره نوروزی خود را می آرایند.
به گواه تاریخ خوان نوروزی ایران باستان برامده از«اتش ورجاوند نماد پایداری روشنایی»، «کتاب اوستا »، «ایینه نماد یکرنگی»، «اب نماد روانی وتداوم»، « سه سبد سبزه نماد زندگی وماندگاری»، «تخم مرغ نماد زایش وافرینش»، «پول نماد فراوانی ودارندگی»، «نارنج نماد گوی زمین»، «انار میوه بهشتی»، «نانی به نام درون، نماد افزونی»، «اجیل لرک برامده از هفت گونه حبوبات»، «ماهی نماد ماه سپری شده، نشانه ی آناهیتا فرشته ی باروری ویاداوری اینکه زندگی نخست از اب اغاز میشود»، «گل بیدمشک، گل ویژه اسفند»، «سیب نماد دلدادگی» و شیر، عسل، خرما و پنیر بوده که این داده های خداوندی در هفت قاب بزرگ آهنی به نماد هفت امشاسپند قرار گرفته که به ان هفت سینی می گفتند. این سفره بر جایگاهی بلند تر از زمین به نام میزدپان گذارده می شد، واژه های میز و میزبان برگرفته از ان است. در روزگار باستان، این قاب ها از چین به ایران می امد، گونه ی کائولینی ان را چینی و اهنی را سینی می گفتند که نشانگر کشور سازنده بود. سین واژه ی پهلوی است که در زبان عربی ان را صین می گویند. باگذشت روزگار و سایش زبان، یا ٕنسبیت، سینی کنارگذاشته شد. به زبانی دیگر چرایی نامگذاری این سفره را باید در «هفت سینی» جستجو کرد نه در خوراکیهای هفتگانه که با «سین» شروع میشود. ریشه وخاستگاه برپایی خوان نوروزی را باید از یکسو در باور به بازگشت فرورها و روان درگذشتگان به جهان زندگان در اغاز سال نو دانست واز سوی دیگر اشاره کنایه امیزی به افزونی، خجستگی وشگون داده های اهوارایی در سال نو می باشد.
حاجی فیروز
«اتش افروزها»، «کوسه برنشینان»، «میرهای نوروزی» و «حاجی فیروزها» نام های گونه گون مردانی هستند که در درازنای تاریخ ایران با خوانندگی وخنیاگری، شادی را به میان مردم آورده، مژده رسان سال نو بودند. روزگاری، اتش افروزها، با چهره یی سیاه شده، جامه یی سرخ رنگ وکلاه شیپوری با آتش بازی به پیشواز نوروز می رفتند. روزی دیگر کوسه برنشین و میر نوروزی سواربر خر با چهره هایی خنده دار و کارهای نمایشی رفتن ننه سرما را جشن می گرفتند. امروز نیز حاجی فیروز با همان پوشش آتشافروزها بجای اتش بازی، با دایره ودنبک وسرنا ودهل، از امدن بهار سخن می گویند. برخی براین باورند که حاجی فیروز، بازمانده ایین باز گشت سیاوش یا افرینش دوباره است، چهره های سیاه شده او، یاداور بازگشت وی از جهان مردگان، رخت سرخ اونماد خون سیاوش و شادی او نمایشگر خوشحالی زایش و رویش است. اتش افروزها، کوسه برنشین، میر نوروزی و حاجی فیروز، خواه اسطوره یی، خواه تاریخی، مردان گمنامی هستند که ازیکسو در هزار توی تاریخ ایین ها، باورها، وفرهنگ ایران را سینه به سینه پاسداری نموده واز سوی دیگر با شور افرینی، امید به اینده را به ویژه در دوره های سیاه تاریخ در دل مردم زنده نگه داشتند.
سیزده به در
درباور ایرانیان باستان، جهان عمری ۱۲۰۰۰هزار ساله دارد که درپایان ان رستاخیز فرامی رسد. بدکاران سزای خویش را دیده، نیکوکاران پاداش می گیرند. آنچه می ماند خوبی وانسانهای خوب است. به زبانی دیگر، هزاره سیزدهم، هزاره دیگرگونیست، هزاره زندگی دوباره انسان، هزاره خوبیها، شادیها وزیبهاست، هزارهیی که در آن زشتی وزشتکاری راه ندارد. انسان ایرانی همواره خواهان آرامش وشادی بوده ونیکی وخوبی راستایش کرده است. ازاینرو درجشن نوروز، «سیزده به در» را نماد هزاره سیزدهم قرار داده است که باید به یاد انروز فقط شادی وشادمانی کرد و به زندگی اندیشید. چنانکه دراین روز رفتار ایرانیان نشانگر تداوم زندگیست. مانند: شادی وپایکوبی دردشت ودمن. انداختن سبزه در آب روان؛ زیرا، سبزه نشانه سرسبزی و زندگی واب نماد روانی وتداوم است واین یعنی ادامه زندگی. گره زدن سبزه ها برای گره گشایی به ویژه بخت گشایی، یادی از زایش نخستین زن ومرد آریایی به نام مشی ومشیانه دارد که بصورت ۲شاخه گیاه ریواس درهم تنیده، رویش نمودند. بنابراین ۱۳ درفرهنگ ایرانیان شماره یی ناخجسته نیست وسیزده به در برای به در کردن بدشگونی نبوده است، بلکه گرامیداشت جهان ارمانی به دور از بدی و سیه کاری و ساختن روزگاری برپایه ارامش ونیک ورزی است.
نوروز جشنی برای شادزیستن وشادبودن، رفتاری در ستایش خداوند و جهان آفرینش و کوششی امیدوارانه برای دست یافتن به زندگی بهتراست. اگر آموزههای اخلاقی و انسانی جشنهای ایرانی را بشناسیم راز ماندگاری و پایداری ایران بر ما اشکار میشود، زیرا نوروز و همهٔ آیینهای این سرزمین اهورایی همواره کانون همبستگی و یکپارچگی ملی بودهاند.
یارینامه:
بهرام فره وشی، جهان فروری، تهران، ۱۳۶۴، نشرکاریان.
هاشم رضی، نوروز وگاهشماری درایران باستان، تهران، ۱۳۵۸، نشرفروهر
علی خوروش دیلمانی، جشن های باستانی ایران، تهران، ۱۳۴۲، نشراقبال
مهرداد بهار ، جستارهایی درفرهنگ ایران، تهران، ۱۳۷۳، نشر فکرروز
علی محمد کاوه، گاهشماری از اغاز تا سرانجام، تهران، ۱۳۷۳، نشربردار
رحیم عفیفی، اساطیر وفرهنگ ایران در نوشته های پهلوی، تهران، ۱۳۷۴، نشر توس