زیست بوم
پلنگ ایرانی - 3
- زيست بوم
- نمایش از یکشنبه, 07 خرداد 1391 18:51
- بازدید: 4917
برگرفته از روزنامه اطلاعات
نخستین گامها برای شناخت پلنگ
پلنگ تا ابتدای دهه 1970 گونه چندان شناخته شدهای در طبیعت نبوده و در این دهه بود که مطالعه روی پلنگ معمولاً در کنار سایر گونهها آغاز شد. نخستین مطالعات جدی در میانه دهه 1970 روی این گونه در آفریقا آغاز شد و سپس در دهه 1980 به حوزه انتشار این جانور در آسیا رسید. از آن زمان تاکنون، بیش از 200 کتاب، مقاله و گزارش درباره پلنگ در سرتاسر دنیا منتشر شد و پلنگ را در طول کمتر از 4 دهه به یکی از شناخته شدهترین گربه سانان دنیا بدل کرده است.
علی رغم آن که امروزه پلنگ یکی از شناخته شدهترین گونههای گربه سانان در سرتاسر دنیا به شمار میرود، ولی به جرأت میتوان گفت تا دهه گذشته تقریباً هیچ مطالعهای در زمینه این گربه سان کشورمان صورت نگرفته بود. شاید به جرأت بتوان سرمنشأ آغاز مطالعات و فعالیتهای حفاظتی گسترده دهه جاری در زمینه پلنگ ایرانی را مقاله کلاسیک آقایان کیابی، دره شوری، قائمی و جهانشاهی در سال 2002 با موضوع مرور کلی وضعیت این گونه در کشور دانست. این نویسندگان، گزارشی از وضعیت جمعیت پلنگ در ایران ارائه دادند.
پس از این مقاله، مطالعات متعددی در این زمینه در کشور آغاز شد. در این میان، ورود فن آوری دوربینهای تلهای باعث شد مطالعات در زمینه پلنگ وارد مرحله جدیدی شود و مطالعات بوم شناختی علمی تری انجام گیرد. در این میان مطالعات متعددی در مناطق ساریگل، البرز مرکزی، بمو، خجیر، بیرک، قرخود، گلستان، کلاه قاضی، توران، تندوره، بشاگرد و کیامکی صورت گرفت که گاه به گاه نتایج آنها نیز منتشر شده است. در حال حاضر، 7 مقاله و گزارش علمی درباره پلنگ در ایران منتشر شده، حدود 10 پایاننامه نیز درباره آن اجرا شده است.
در خارج از ایران، مطالعات در زمینه پلنگ ایرانی نیز چندان گسترده نبوده است. در واقع زیرگونه پلنگ ایرانی که در محدوده قفقاز، ترکمنستان و افغانستان پراکنش دارد، یکی از ناشناختهترین زیرگونههای این جانور به شمار میرود که خوشبختانه در سالهای اخیر مطالعاتی در کشورهای مختلف آغاز شده است.
زیستگاه
به دلیل سازگاری بالا، پلنگ میتواند در مناطق مختلف با طعمههای مختلف زندگی کند و خود را با شرایط وفق دهد. هر کجا که آب و طعمههای مطلوب در سرزمین محل زندگیش یافت شود، میتوان انتظار داشت که این جانور هم در آن مکان یافت شود. از همین رو این حیوان در بسیاری از مناطق دنیا از علفزارهای گرم و باز آفریقا گرفته تا جنگلهای مرطوب و حارهای هند و آفریقا، کوهستانهای سرد و صخرهای خاورمیانه و جنگلهای سرد خاور دور و روسیه زیست میکند.
در ایران پلنگ تقریباً در تمامی زیستگاههای موجود در ایران، از ارتفاعات البرز و زاگرس تا ارتفاعات کویری و جنگلها تا مناطق ساحلی خزری و همچنین مناطق کوهستانی و صخرهای خلیج فارس و دریای عمان زیست میکند. به عبارت دیگر هر جا طعمه کافی وجود داشته باشد، پلنگ نیز میتواند زندگی کند و تنها از بیابانهای مرکزی ایران اجتناب میکند.
پراکنش وسیع در طیف گستردهای از انواع زیستگاهها نشاندهنده قابلیت سازگاری بالای این جانور است. همین پدیده باعث شده است که این گربه سان از تغییرات زیادی در اندازه و ترکیب پوستی برخوردار شود. به عنوان مثال، در گذشته بیش از 10 زیرگونه بر اساس نوع زیستگاه و الگوی رنگ بدن در آفریقا معرفی میشده است که در انواعی از زیستگاهها از بیابانها تا جنگلهای بارانی زیست میکردند، ولی امروزه مطالعات ژنتیک مولکولی ثابت میکند که تمامی پلنگهای قاره سیاه فقط متعلق به یک زیرگونه هستند.
در ایران نیز به دلیل پراکنش وسیع و تنوع زیستگاهها تا دو دهه پیش، 4-3 زیرگونه برای پلنگها برشمرده میشد که امروزه نه فقط تمامی آنها، بلکه تمامی پلنگهای غرب آسیا (به استثنای شبه جزیره عربستان) در قالب یک زیرگونه با نام پلنگ ایرانی معرفی میشود.
مشخصات
پلنگ دارای جثه بزرگ، بدنی عضلانی و قابل انعطاف، سر پهن و کشیده دارد. دست و پای پلنگ کوتاه که به 4 انگشت در پا و 5 انگشت در دست ختم میشود. البته فقط چهار انگشت از 5 انگشت دستها با زمین تماس دارد و انگشت پنجم که در واقع انگشت شست است، بالاتر از بقیه انگشتان و در پشت دست قرار گرفته است و با زمین تماس ندارد. پنجههای پلنگ قوی و تیز است. دم پلنگ بلند و گوشهایش کوچک و گرد است. سطح بدن پوشیده از موهای نرم و کوتاهی به رنگ کرم نخودی است که در قسمتهای زیرین بدن کم رنگتر میشود. بدن پلنگ پوشیده از خالهای گرد و توخالی شبیه به گل است.
پلنگ بزرگترین گربه خالدار آسیا و آفریقا است. طول سر و بدن 110 تا 180 سانتی متر، طول دم 60 تا 100 سانتی متر و ارتفاع بدن به 45 تا 70 سانتی متر میرسد.
نرها نیز از مادهها بزرگتر بوده و 30 تا 50 درصد سنگینتر هستند. بزرگترین نرها گاهی سه برابر کوچکترین پلنگها هستند. برخی از کوچکترین پلنگهای آفریقایی از کوههای دماغه امید کیپ در آفریقای جنوبی هستند که وزن نرهای بالغ 31 و مادههای بالغ 21 کیلوگرم است. گزارشهای مشابهی درمورد پلنگهای اسرائیل وجود دارد. در مناطق بیشهای و ساوان پارک ملی کروگر آفریقای جنوبی، دو پلنگنر زندهگیری شد که وزنشان 70 کیلوگرم بوده است.
وزن بزرگترین ماده زنده گیری شده در آن منطقه 2/43 کیلوگرم بوده است. حتی گزارشهایی مبنی بر پلنگهای 90 کیلوگرمی از آفریقا وجود دارد، البته اغلب آنها معده پر داشتند که 20 درصد وزن بدن آنها را تشکیل میداد. در متون علمی متعددی، ذکر شده که پلنگهای نر از مناطق کوهستانی ایران و مرکز آسیا جثه بزرگی داشته و حتی با وزن 90 کیلوگرم نیز گزارش شده است ولی در بررسیهایی که نگارنده روی حدود 35 قلاده پلنگ از سرتاسر کشور صورت گرفت. پلنگهای ایران به ندرت بیش از 70 کیلوگرم وزن دارند. هر چند که نمونههایی از پارک ملی گلستان و ساریگل گزارش شده که حدود 85 تا 90 کیلوگرم وزن داشته اند. ولی تا به حال مادهای با وزن بیش از 50 کیلوگرم از ایران گزارش نشده است.
این تفاوت آشکار جمجمه نرها و مادهها همراه تفاوت در اندازههای کلی بدن شاید مبین آن باشد که نرها و مادهها عادات غذایی بسیار متفاوتی داشته باشند. در بررسی بیش از 70 جمجمه از پلنگ از مناطق مختلف ایران طی 2 سال گذشته، این نتیجه به دست آمد که اندازه جمجمه نرها و مادهها بسیار تفاوت داشته، به طوری که بزرگترین مادهها به ندرت حتی از نرهای بالغ جوان جمجمه بلندتری دارند. به عبارت دیگر دوریختی (Dimorphism) در پلنگها کاملاً مشهود است. پلنگها میتوانند فواصل زیادی را بپرند و پلنگی دیده شده که توانست حداقل 6/6 متر بپرد. حتی مشاهده شد که پلنگها میتوانند شنا کنند و برخی گزارش دادهاند پلنگهایی را مشاهده کردهاند که شناکنان در رود ارس خود را از آذربایجان به ایران رسانده اند.
اثر انگشت در پلنگها
هیچ دو پلنگی را نمیتوان یافت که خالها روی بدن یا صورتشان با هم یکسان باشد، دقیقاً مانند اثر انگشت انسانها که در هیچ دو فردی یکسان نیست. در واقع، یکی از راههای تشخیص پلنگهای مختلف در طبیعت از یکدیگر، استفاده از همین خالها است که هر کدام برای هر فرد اختصاصی است. خالهای روی پوزه، اطراف سبیل، پیشانی، زیر چشم و زیر چانه و همچنین خالها و الگوی رنگهای روی شکم برای شناسایی افراد تاحد 95 درصد کافی است. این خالهای منحصر به فرد بهترین و کارآمدترین روش برآورد جمعیت پلنگها در طبیعت است، به طوری که از وسیله خاصی به نام دوربین تلهای برای این منظور استفاده میشود. این دوربینها نسبت به هر جانوری که از مقابلشان حرکت میکند، حساس است و از آن عکس میگیرند. تصویرهای متعددی که در یک دوره در یک زیستگاه گرفته میشود، مورد بررسی قرار گرفته و خالهای پلنگها با یکدیگر تطبیق داده میشود تا مشخص شود چند قلاده پلنگ در منطقه هدف زیست میکند.
ادامه دارد...