خبر
قصه درمانی و تأثیر آن برکاهش اختلالات و مشکلات رفتاری کودکان - شبی یک قصه قبل از خواب!
- خبر
- نمایش از جمعه, 02 اسفند 1392 13:49
- بازدید: 4700
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25810، شنبه 26 بهمن 1392
وجیهه تیموری
هر شب کارش این است که کنار بالش فرزندش بنشیند و کتاب قصه بخواند. گاهی هم قصههایی را بدون عکس و کتاب، از حافظه اش بیرون میکشد و تعــریف میکند و بعــضی شبها نیــز، لالایی میخواند.
نمیداند کدام شب، کدام قصه یا کدام آواز لالایی، خواب فرزندش را آرامتر و پرستاره میکند، اما مطمئن است که هیچ شبی گرگ بلا، در خواب دخترک، دستش به بزغالهها نمیرسد، هیچ شبی بابای قصه، در پیچ و خم دشت و صحرا، با نی و نوای لالایی، راه خانه را گم نمیکند و هر شب همه به خانههایشان میرسند و آخر تمامی قصهها، همه خوشبخت میشوند!
با خودش فکر میکند، تا بوده، همین بوده است و همه کودکان با قصهها و لالاییها، اهلی زمین و زندگی شدهاند و نباید پیش از بزرگ شدن بفهمند که زمین چه قدر سنگ دارد و چه شاهزاده کوچولوهایی بدون گل سرخشان، در این سیاره تنها میمانند. مادر میخواند تا خوابهای کودکی فرزندش، طلایی و آرام بگذرد!
قصهها و کودکان
روزگاری است که موضوع قصه، توجه بسیاری از روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. هر چند تاریخ استفاده از قصه به عنوان ابزار آموزش مفاهیم، قدمتی به اندازه سرگذشت انسان دارد، اما چند صباحی است که از قصه به عنوان ابزار تغییر در رواندرمانی استفاده میکنند. این امر به ویژه در ایران میتواند کاربردهای فراوانی داشته باشد، زیرا ادبیات ایران، منبع غنی و ارزشمندی برای پژوهش در این زمینه است.
کارشناسان مسائل کودک و مشاوره، معتقدند که بیشتر قصههای کودکان درباره انسانها، جانوران، موجودات خیالی و اشیایی از قبیل ساعت، قطار و گلدانهاست که دارای شخصیت، باور، فکر، احساس و رفتار است. هنگامی که یک قصه گفته میشود، موضوع شکل میگیرد، مسائل مختلف آشکار میشود و شخصیتها و اشیای قصه با افکار و هیجانها و رفتارهای خاص پاسخ میدهند.
هنگامی که یک کودک به قصه گوش میدهد، ممکن است با یک شخصیت یا یک موضوع یا یک حادثه در قصه همانندسازی و در نتیجه، آن را به زندگی خود فرا فکنی کند. علاقه وی به افکار، احساسها و رفتارهای شخصیتهای قصه به او اجازه میدهد تا در تجارب شخصیتهای قصه سهیم باشد و باورها، افکار و تجارب هیجانی آنها را برای خود فرافکنی و بر پریشانیهای هیجانی خود غلبه کند!
قصه درمانی
نیلوفر تحقیقی احمدی ـ دانشجوی دکتری مشاوره و راهنمایی دانشگاه علامه طباطبایی، 11 سال است که در مراکز مشاوره کودکان، کار میکند و غصههای زیادی را با قصهگویی، از بچهها و خانوادههایشان دور کرده است.
وی درباره این موضوع به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: قصه در رشد روانی و اخلاقی کودکان تأثیر بسیار دارد. قصه، پلی است میان کودک و دنیای اطراف او. قصه مستقیماً در تخیل کودک تأثیر میگذارد و به تخیلات کودکانه او، جهت میدهد.
مشاوران و روانشناسان کودک نیز دررویکرد تحلیلی، شناختی و رفتاری کودکان، فقدانها را پیدا میکنند و کودک را به صورت غیر مستقیم برای ایجاد تغییرات، آماده میسازند.
مثلا قصه یا کتابی که برای کودک خوانده میشود، میتواند «نه گفتن» را به کودک آموزش بدهد و یا این توانایی را در او بیدار و تقویت کند.
قصه گویی میتواند یک راهکار مناسب برای آموزش شیوههای درست زندگی به کودکان باشد و قصهها در جهت دادن به افکار و تخیلات کودکان و نشان دادن مفاهیم درست فرهنگی، بسیار مؤثرند.
وی میافزاید: قصه درمانی یکی از فنون روان درمانی است که در کنار رویکردهای روانشناسی، کودک را برای مقابله با اضطرابها و هراسها آماده میسازد و میتواند بسیاری از مفاهیم آموزشی در حوزههای فرهنگ، اخلاق، بهداشت و یا دانشهای مختلف را، بدون آن که مستقیما به باورهای او ضربه بزند یا در کودک مقاومت منفی و احساس لجبازی ایجاد کند، به کودک انتقال دهد؛ چرا که یک فرد در دوران کودکی (3 تا 9 سال) در بحران لجبازی است و وقتی شما مستقیما او را از انجام دادن کاری منع کنید، میکوشد دقیقا برعکس رفتار کند.
حال آن که با قصهگویی میتوان به طور غیر مستقیم، بر رفتارهای غلط کودک تأثیر مثبت گذاشت و او را به فکر کردن واداشت.
اهمیت انتخاب قصه مناسب
روانشناس انجمن کودکان سندروم «داون»، همچنین میگوید: در قصه درمانی باید اول ببینیم مشکل رفتاری کودک چیست و بعد بر اساس آن مشکل، قصه مناسبی را انتخاب کنیم که بتواند دقیقا روی همان مشکل تأثیر بگذارد. مثلا برای هرکدام از رفتارهای بد اجتماعی یا روابط عمومی ضعیف یا نادرست یا ترسهای اجتماعی، میشود قصه جداگانهای برای کودک تعریف کرد.
خانم تحقیقی احمدی، میافزاید: قصه بیشتر بر روی اختلالات رفتاری تأثیر میگذارد و برای درمان همه اختلالات و مشکلات، کاربرد ندارد. به طور مثال در اختلال توجه و تمرکز (ADHD) که بین مردم به «بیش فعالی» معروف است، قصه درمانی تأثیر و کاربرد ندارد، اما بر کاهش پرخاشگری، بسیار مؤثر است.
وقتی مادری از رفتارهای پرخاشگرانه کودک خود بر اثر تأثیرپذیری از کارتونهای تلویزیونی نظیر «بت من» یا مرد عنکبوتی، شکایت دارد، روانشناس یا مربی از طریق قصه درمانی و با خواندن داستانهایی که بار عاطفی بیشتری دارند، کودک را آرام میکند و خوب و بد رفتارها را در متن قصه و با کمک شخصیتهای داستانی، به کودک متذکر میشود.
درست انتخاب کنید!
«انتخاب قصه در قصه درمانی» مهم است و هر قصهای برای هر اختلالی کارکرد ندارد.
انتخاب قصه باید تحت نظر روانشناس یا مشاور و بر اساس تشخیص اختلال و مشکل کودک باشد.
بنابراین بهتر است پدران و مادران، سرِخود کاری نکنند و برای انتخاب قصه مناسب، به روانشناس و یا مشاور مراجعه داشته باشند. پس از آن نیز، یا کار را به روانشناس بسپارند و یا آموزشهای لازم را ببینند و خودشان در منزل برای فرزندشان قصه بخوانند.
روانشناس مشاوره و راهنمایی کودکان، با بیان این مطالب، اظهار میدارد: قصهها را میتوان برای کودک تعریف کرد و اگر توانایی خواندن دارد، میشود کتاب را به او داد تا خودش مطالعه کند. اما اگر مشکل کودک حاد باشد، بهتر است که مشاور یا روانشناس این کار را انجام دهد.
چرا که آنها بنابر صلاحدید خود، قسمتهای غیر ضروری داستان را حذف و مناسبترین قسمتهای ماجرا را برای کودک تعریف میکنند.
در نتیجه در اختلالات حاد، توصیه میشود که کودک، خودش کتاب داستان را نخواند.
خانم تحقیقی احمدی در خصوص این که بهتر است کدامیک از والدین قصه را برای کودک تعریف کنند، میگوید: این امر به ارتباط آنان با فرزندشان مربوط میشود و هرکدام که روحیه آرام تری دارد یا کودک با او راحتتر است، باید این کار را انجام دهد. گاهی نیز خود کودک انتخاب میکند که کدام یک از آنها برایش قصه بخواند.
از دیگر سو، جنسیت کودک تأثیری در قصه درمانی ندارد و او بسته به نوع اختلال و مهارت و نیز تشخیص درست مشاور و روانشناس، به قصه درمانی پاسخ میدهد.
مؤلف کتاب «مشکلات رفتاری کودکان و راه حل آنها» میافزاید: لالایی خواندن، بخشی از همین کار است و ما به مادران توصیه میکنیم قبل از خواب برای کودکانشان، لالایی بخوانند و تأثیر این کار را روز بعد بر رفتارهای فرزندشان ببینند.
مهدهای کودکقصه درمانی کنند
روانشناس انجمن کودکان سندروم «داون» که چندین سال متوالی، مدیر مهد کودک نیز بوده است، در مورد هزینههای قصه درمانی، میگوید: از آنجا که این کار معمولا در کلینیکهای مشاوره کودکان و با پرداخت هزینه انجام میشود، ممکن است خیلی از خانوادهها نتوانند همه جلسات را ادامه دهند.
از طرف دیگر بیشتر مهدهای کودک، ساعت قصه خوانی دارند که یک قصه مشترک را در کلاس برای همه بچهها میخوانند.
وی پیشنهاد میدهد: حالا که اکثر خانوادهها برای مهد کودک رفتن بچههایشان هزینه میکنند، خوب است که مربیان مهدهای کودک نیز با مشاوران و روانشناسان کودک تعامل بیشتری داشته باشند و از آنان بخواهند که هم به مربیان آموزش بدهند و هم بچهها را بر اساس اختلالات و مشکلات احتمالی، در دستههای چند نفره تقسیم کنند تا مربیان برای هر گروه، قصه مناسب را بخوانند و در همان مهد کودکها، قصه درمانی نیز داشته باشند.
با این کار هم بچهها لذت قصه شنیدن را درمییابند و هم خانوادههایی که توان پرداخت هزینههای قصه درمانی در کلینیکها را ندارند، از این امکان بی بهره نمیمانند.
قصههای آرامبخش برای بچهها
دانشجوی دکتری مشاوره و راهنمایی، بیان میکند: بعضی از اختلالات کودکان چندین علت دارند، مثلا کودکی که به شب ادراری مبتلا است، ممکن است به لحاظ جسمی و پزشکی، نیازمند درمان باشد و نیز ممکن است شب ادراری او ناشی از مشکلات روانشناختی مثل اضطراب باشد.
به یاد داشته باشیم که قصه، راه حل درمان مشکلات جسمی نیست و باید حتما به پزشک مراجعه کرد؛ اما اگر شب ادراری کودک، ناشی از اضطراب باشد، اول نوع اضطراب را مشخص میکنیم و سپس با قصههای مناسب، اضطراب کودک را فرو مینشانیم. چرا که در صورت آرامش یافتن، شب ادراری هم کاهش مییابد و یا تمام میشود.
وی میافزاید: مادری با شکایت از شب ادراری فرزند 5 سالهاش به کلینیک مراجعه کرد که بعد از گفتگوهای اولیه، مشخص شد فرزند او، مشکل بالینی و جسمانی ندارد و کودک به دلیل اضطراب جدایی از مادر، به این حال افتاده است. ما نیز کار قصه درمانی را با داستانهایی که مناسب تشخیص داده شد، شروع کردیم و در آخر دوره، هم اضطراب کودک رفع شده بود و هم دیگر شب ادراری نداشت.
قصههای درمانگر
در یکی از کلینیکهای مشاوره کودکان، میان مراجعان کوچک و بزرگ روی صندلی مینشینم و گفتگو از قصه درمانی را با آنان شروع میکنم.
خانمی بسیار جوان میگوید: دخترخواندهام 4 ساله بود که قرار شد با هم زندگی کنیم. پدر و مادرش از هم جدا شده بودند و من در نقش مادرخوانده یا همسر جدید پدرش، به دنیای او وارد شدم.
شیما آن اوائل، پرخاشگری شدید داشت و به همین دلیل روابط اجتماعی او نیز بسیار بد و ضعیف شده بود. به طرز عجیب و آشکاری، در همه امور، دروغ میگفت و مثلا خیلی از کارهای بد را انجام میداد و میگفت من نکرده ام یا لیوان را میشکست و به پدرش میگفت: مادرخواندهام آن را شکسته است!
ارتباط برقرار کردن با شیما، خیلی مشکل بود و مجبور شدم از یک روانشناس، مشاوره بگیرم. به این مرکز آمدم و پس از انجام یک سری تستهای روانشناسی، «قصه درمانی» را برای شیما آغاز کردند. حالا پس از چند جلسه، خودم نیز آموزش دیده ام و میتوانم قصهها را در خانه برای شیما بخوانم.
تأثیر قصهها بر شیما، بیشتر ازچیزی بود که انتظار داشتم. حالا نه تنها روابط ما با یکدیگر خوب شده، بلکه پرخاشگری او با دیگران و دروغگویی اش نیز بسیار کم شده است.
حالا کودک من ساعتها با دوستان همسال خودش سرگرم بازی میشود و میتواند بازی را به نحو احسن مدیریت کند!
ترسهایی که با قصهها دور شدند
مادر محمد رضا ـ 7 ساله میگوید: چند وقت پیش پسرم به خانه آمد و گفت: از فردا به مدرسه نمیروم! دلیلش را پرسیدم و فهمیدم پسر 19 ساله آقای مدیر به مدرسه میرود و ساعتهای تفریح در حیاط بین بچهها قدم میزند و سر آنها داد میکشد! طوری که محمدرضا پاهایش از ترس میلرزد!
این در حالی است که پسرم در اتاقش یک کمد اسباب بازی از حیوانات تخیلی و ترسناک دارد و در تمامی نقاشیهایش نیز، یا یک مار بزرگ میکشد یا جانوران تخیلی و ترسناک دارد که همه را میکشند و میخورند!
وی ادامه میدهد: در همین بین، یادم هست که به باغی خارج از شهر رفته بودیم که پسرم یک مارمولک روی ایوان دید و با این که پدرش آن را گرفت و ایوان را تمیز کرد، اما باز هم این بچه تا شب و موقع برگشت، از ترس از اتاق بیرون نیامد.
به هر حال این ترسهای افراطی از یک طرف و آن اسباب بازیها و نقاشیهای ترسناک از طرف دیگر، باعث شدند که به کلینیک مشاوره بیایم. در اینجا اول کلی با پسرم حرف زدند و از او تست گرفتند. بعد دو جلسه بازی درمانی برایش گذاشتند و ترس و اضطرابش را کم کردند و آخرِ سر، قصه درمانی را شروع کردند. مشاورش میگوید: محمدرضا خیلی باهوش است و نباید مستقیم به او گفت که ضعف دارد و زیادی میترسد.
آن نقاشیها و اسباب بازیها هم برای جبران این احساس ضعف و ناتوانی است تا در پناه آنها خود را به دیگران آن قدر قوی نشان بدهد که همه از او بترسند!
اینجا با قصه به او فهماندهاند که نباید بی دلیل و از هر چیزی ترسید. حتی همراه هم به مدرسه رفتیم و به آقای مدیرش همه چیز را گفت. آقای مدیر هم با مهربانی حرفهای پسرم را گوش داد و گویا بعد از آن فقط، یک جلسه پسرش به مدرسه آمده و فریاد هم نزده است، و بعد هم دیگر اصلا به مدرسه نیامده، چون کاری با آنجا نداشته است!
مادر محمدرضا میگوید: من برای آرامش پسرم قصه درمانی را ادامه داده ام و مشاورش میگوید تا وقتی که تمامی ترسهاو اضطرابهای بیهوده این پسر از او دور شود، لازم است این کار را ادامه دهم. بعد هم قرار است برای رشد تخیل و تواناییهای ذهنی او، قصه خوانی را عادت او کنم. چرا که قصه در هر سنی و در هر شرایطی، آرامش بخش است و همان طور که ما با قصههای مادرانمان، آرام و آسوده بزرگ شدیم، باید که فرزندانمان نیز از این لذت و موهبت نهفته در دل قصهها، بینصیب نمانند!