خبر
جشن هزاره شاهنامه در 9 کشور
- خبر
- نمایش از شنبه, 09 مرداد 1389 11:12
- بازدید: 6359
برگرفته از همشهری آنلاین
کامران محمدی
هر چند آرزوی تعلق سال 2009 به نام ابوالقاسم فردوسی، حالا دیگر برآورده نمیشود، اما دست کم اهالی اکو قصد دارند «هزاره سرایش شاهنامه» را بهصورت جدی جشن بگیرند.
امسال از پایان سرایش شاهنامه درست هزار سال میگذرد، بنابراین میتواند فرصت مناسبی باشد برای ثبت این رویداد در فهرست رویدادهای فرهنگی – هنری و مشاهیر یونسکو؛ پیشنهادی که بنیاد فردوسی به یونسکو داده است و امید دارد با پذیرفتن آن، ماجرای نامگذاری سال 2009 به خوبی به پایان برسد.
اما به گفته دبیر کل این بنیاد، چه یونسکو آن را تصویب کند و چه نکند، مؤسسه فرهنگی اکو - که 10کشور را در عضویت خود دارد- اعلام آمادگی کرده تا بهصورت بینالمللی، هزاره شاهنامه را با حضور 9کشور ایران، تاجیکستان، افغانستان، قرقیزستان، پاکستان، ترکیه، ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان جشن بگیرد.
علاوه بر این، بنیاد فردوسی قصد دارد برنامههای دیگری را نیز در 3 حوزه کشوری، منطقهای و بینالمللی اجرا کند که راهاندازی دانشنامه جهانی شاهنامه از جمله آنهاست.
یاسر موحد فرد به مهر گفت: با توجه به اینکه سال 2008 سال جهانی زبانها نامگذاری شده، بنیاد فردوسی قصد دارد با همکاری نهادهای دیگر، کنگرههایی را با عنوان نقش زبان و ادب فارسی در میان سایر زبانهای جهان برگزار کند.
یونسکو در سالهای 2008 و 2009، 67 سده و هزاره را در زمینه مشاهیر ادب به ثبت رسانده که از این تعداد، 4 تایش به ایران تعلق دارد؛
هشتصد و پنجاهمین سالگرد درگذشت سنایی غزنوی، نهصد و پنجاهمین سالگرد تولد امام محمد غزالی، صد و پنجاهمین سالروز زندگی و حیات فعال سید جمالالدین اسدآبادی و هزار و صد و پنجاهمین سالروز تولد رودکی.
موحد فرد ادامه داد: بنیاد فردوسی قصد دارد برای این 4شخصیت به ثبت رسیده، توسط کمیسیون ملی یونسکو در ایران بزرگداشتهایی برگزار کند.
از سوی دیگر، سال 2009 میلادی از سوی یونسکو به بهانه چهارصدمین سالگرد تولد شیخبهایی، سال نجوم نام نهاده شده است.
بنیاد فردوسی با توجه به این نامگذاری تلاش دارد با مراکز مختلف ارتباط بگیرد و برنامههای متعددی را در دستور کار خود قرار دهد که مهمترین آنها ساخت و آمادهسازی تندیسهای مفاخر ایران است.
به گفته دبیرکل بنیاد فردوسی، تاکنون تندیس فردوسی، سعدی، حافظ، ابنسینا و شخصیتهای شاهنامه ساخته شده است.
علاوه بر اینها، تندیس شهریار، بنان، شجریان، امیرکبیر، پوریای ولی و غلامرضا تختی هم آماده است و بنیاد در آینده، این تندیسها را در مناطقی از کشورهای مختلف که تعیین هم شدهاند، در قالب نمایشگاههای دائمی به نمایش میگذارد.
اولیاش هم ظاهرا در سوریه خواهد بود و بعد هم به پاریس میروند تا در تالار مشاهیر ایرانی در مقر یونسکو، نمایش داده شوند.
فرصتی که از دست رفت
احسان نراقی، نماینده اسبق ایران در یونسکو، حدود دو ماه پیش در نشست بنیاد فردوسی گفت: 4-3 ماه دیگر کنفرانس عمومی یونسکو برگزار میشود که در آن برنامه دو سال آینده به تصویب بیش از 190کشور عضو خواهد رسید و ایران هنوز فرصتی 4-3 ماهه را برای ارائه این پیشنهاد در اختیار دارد که باید در این مدت پیشنهاد، مدون شود و به تایید بسیاری از این کشورها برسد.
نشست یادشده، شهریور امسال - یعنی در سپتامبر 2008- برگزار خواهد شد و مسئولان بنیاد فردوسی، برای ارائه این پیشنهاد، 28 اردیبهشت با حضور برخی از کارشناسان این حوزه دور هم جمع شدند تا موضوع را بررسی کنند.
نراقی ادامه داد: شما باید از 6 ماه پیش شروع به این فعالیت میکردید؛ هر چند در این فاصله هم میتوانید به فعالیتتان ادامه دهید.
اما همان موقع هم تقریبا همه میدانستند که این فرصت در واقع از دست رفته است؛ چرا که رقبا خیلی زودتر از اینها، کار را شروع کردهاند.
مشاور رئیس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در همان نشست گفت: بسیار بعید میدانم ایران بتواند کاری برای ثبت سال آینده میلادی به نام فردوسی بکند، اما باید برای این کار جلساتی را در اسرع وقت تشکیل دهیم و وارد عمل شویم.
خسرو خوانساری ادامه داد: یونسکو در تقویمش که آن را برای سال 2008 و 2009 تصویب کرده، نام 5 نفر از مفاخر را به ثبت رسانده است. بهعبارت دیگر، حالا تنها آنچه باقی مانده است، برگزاری جشنهایی است با همان چند کشور دور و برمان.
بنیانگذار بنیاد فردوسی اظهار داشت: بنیاد فردوسی وظیفهاش این است که بگوید فردوسی مال ماست.
ما از سال پیش بهدنبال این طرح بودیم که تدوین شده است، اما بعد از یک سال تازه توانستهایم 2 نفر از آقایان را به این نشست بیاوریم. به هر حال، من هم بعید میدانم که امکان نامیدن سال 2009 به نام فردوسی فراهم شود.
محمدحسین طوسیوند با این حال مثل دیگران، هنوز امیدوار است؛ دست کم به داخل کشور. وی ادامه داد: یکی از کارهایی که ما در بنیاد فردوسی باید بکنیم این است که اگر نتوانیم در خارج، این موضوع را به ثبت یونسکو برسانیم، دست کم در داخل مملکت بتوانیم آن را به نحو شایسته مطرح کنیم.
مسئله دوم هم این است که ایرانیها تا حالا هیچ اسمی از فرهنگ خودشان نبردهاند. آمدند مولوی ما را گرفتند، ابوعلیسینا را هم دارند میگیرند. وقتی ما گریه نکنیم، مادر که شیر نمیدهد!