گزارش
زبان فارسی عامل اصلی هویت ایرانی است
- گزارش
- نمایش از چهارشنبه, 09 مرداد 1392 18:17
- بازدید: 4380
برگرفته از همشهری آنلاین
زبان فارسی مهمترین عنصر هویتی ما ایرانیان است، چون هر عنصر دیگری که بخواهد خود را به عنوان یک عنصر مهم معرفی کند، باید از طریق این زبان کارش را انجام دهد.
به گزارش همشهری آنلاین دکتر اصغر دادبه، استاد و ادب پژوه نامی این مطلب را در نشست بررسی کتاب «چالش میان فارسی و عربی» تالیف دکتر آذرتاش آذرنوش که عصر چهارشنبه، 18 اردیبهشت در سرای اهل قلم نمایشگاه برگزار شد، بیان کرد.
وی درباره تعریف و ویژگیهایی که برای هویت قائل است گفت: «هویت سه ضلع دارد که عبارت است از: تاریخ و ادب، اسطوره عامه و فلسفه که این ضلع زمانی نقش هویت ملی را به خود میگیرد که با زبان ملی نیز نوشته شود. مثلا اسطوره عامه زمانی ملی و ایرانی میشود که به فارسی نوشته شود. در غیر اینصورت برای ایفای نقش هویتی دچار اشکال است.»
وی در پاسخ به این سوال که دکتر ذبیح الله صفا زبان فارسی و نهاد شاهنشاهی را نماد هویت ایرانی میداند و شهید مطهری معتقد است که ایرانی و اسلامی بودن نماد ایرانیت است و حمید احمدی؛ زبان فارسی، حقوق و قوانین ایرانی، میراث فرهنگی و تاریخی را نماد ایرانیت میداند، در این صورت آیا زبان فارسی در بستر هویتساز ایرانی نقش فعال دارد یا خیر، گفت: «با همه ارادتی که به شهید مطهری دارم به دلایلی که میگویم زبان فارسی، بنیاد هویت ماست و ایران یعنی فارسی و اگر این موضوع از دست برود چیزی باقی نمیماند.»
وی گفت: «در روزگاری که دستگاههای ارتباط جمعی نقشهای امروز را ایفا نمیکردند بدون شک اسلامیت و تشیع مرکز بوده است. شاه اسماعیل به خاطر فارسی صحبت کردن عثمانیها و دین مشترک با آنها؛ شیعه را با هوشمندی انتخاب کرد. عربی و فارسی مثل هر زبان دیگری داد و ستدهای خود را داشته و مستشرقین صد سال قبل، کلمات فارسی قرآن را استخراج کردند. بسیاری از واژگان عربی که وارد زبان فارسی شده اند در تلفظ دچار دگرگونی شده اند. در واقع میتوان گفت که ما میان دو قرن سکوت؛ نه حکومت ملی داشتیم و نه زبان ملی و دستگاههایی که زبان را ثبت و ضبط کند هم وجود نداشت. از زمانی که حکومت ملی شد دشمنیها نیز آغاز شد.»
در این نشست که با حضور کامران فانی، مجدالدین کیوانی، عسگر بهرامی و فرزانه و مولف کتاب تشکیل شد، دکتر آذرتاش آذرنوش، نویسنده کتاب چالشهای میان زبان فارسی و عربی در پاسخ به این پرسش که کتاب با چه انگیزه ای نگارش شده، آیا میخواسته مرثیهای بر مهجوریت زبان فارسی باشد یا بیانگر قدرت زبان عربی، گفت:«من موافق این نیستم که گفته شود عربی چیره شده است. زبان فارسی از قرون دور وجود فعال و پویایی داشته و درباره این پویایی؛ کسی صحبت نکرده است. من به قول عربها در این کتاب به دنبال سرچشمههای نخستین تحولات زبان فارسی پس از ساسانیان هستم و باید با اشاره به کتاب دو قرن سکوت مرحوم زرین کوب گفت که دو سه قرن سکوت دراین باره وجود داشته است.»
دکتر آذرنوش که پیش از این نیز فرهنگ عربی فارسی را از سوی نشر نی به بازار کتاب عرضه کرده و پژوهش های فراوانی درزمینه زبان عربی و قرآن انجام داده است در ادامه گفت:« برای انجام این کار مشکلات زیادی وجود دارد که از آن جمله؛ منابع است. بسیاری از منابع متعصابانه نوشته شده و برخی از آنها نیز به درخواست حاکمان و خلفا نوشته شده است اما آنچه در این میان گمنام مانده است زبان فارسی است.»
دکتر آذرنوش در ادامه جلسه و در پاسخ به این سوال که تاکید کتاب بر این موضوع که حاکمان عرب پس از تسلط بر شهرهای ایران شروع به یادگیری زبان فارسی کردند و این درحالی است که برخی منابع حکایت از آن دارند که عربها با زور شمشیر زبان خود را بر سرزمین ایران مسلط کردند و مردم را وادار به صحبت کردن به این زبان میکردند؛ گفت:« عربها برای عربی یاد دادن به ایران نیامدند و حتی نیامدند که ما را مسلمان کنند. آنها حتی ایرانیان را تشویق میکردند که مسلمان نشوند تا بتوانند از آنها جزیه بگیرند. عربها لهجههای متفاوتی داشتند و ما اسناد زیادی داریم که نشان میدهد حاکمان عرب پس از ورود به ایران فارسی آموختهاند و حتی با غلامان خود فارسی حرف میزدند.»
وی در ادامه گفت: «زبان عربی به شیوه ایرانی، زبان غیرقابل فهمی بود و البته برخی شعرا و دانشمندان آن زمان به این زبان صحبت کردهاند که این زبان به ادبیات ما سایه افکند و در دورهای زبان فارسی را غنی کرد امادر دورهای هم به آن ضربه زد.»
دکتر مجدالدین کیوانی دیگر شرکتکننده در جلسه نیز درخصوص رابطه میان زبان و هویت گفت:«فارسی یکی از مولفههای تاثیرگذار هویت ماست. حرفهای زیادی در تقویت یا تضعیف این موضوع گفته شده است. هرگاه ملیت ایران مطرح بوده برای عرضاندام به زبان فارسی اشاره شده به همین دلیل عربها هم در برابرش مقاومت کردهاند. اما غیر از تاثیر زبان بر موضوع هویت، عوامل دیگری نیز در ساخت هویت آدمی نقش داشته که از آن جمله میتوان به جغرافیا نیز اشاره داشت. در ایران موقعیت جغرافیایی و عامل ناسیونالیستی به داد مردم این سرزمین رسید.»
وی در توضیح این مطلب گفت:«اعراب به خاورمیانه و شمال آفریقا حمله کردند و متصرفاتی داشتهاند. سوریه فعلی و لبنان اقوام مختلفی بودهاند و حتی مصر هم سرزمین کاملا مستقلی بود و ملیت و زبان خودشان را داشتند. اما عربها توانستند دنیای عرب را از شمال آفریقا تا عربستان و مرزهای سرزمین ما توسعه دهند. با این حال زبان فارسی همواره به عنوان عنصر هویت ساز ما حفظ شده که قطعا بخشی از این موضوع به حس ناسیونالیستی ایرانیها برمیگردد.»
کامران فانی از شیوه تالیف و ساختار کتاب دکتر آذرنوش تمجید کرد و گفت:« در این کتاب برخلاف بسیاری نوشتههایی که درباره تاریخ اعراب و ایران موجود است؛ هیچ داوری صورت نگرفته است و نویسنده؛ بیطرف مباحث را مطرح میکند و درنهایت نیز داوری به خواننده سپرده میشود.»
فانی درباره علت عربی نشدن؛ مردم ایران گفت: «عربها از اسپانیا تا کوههای زاگرس را عربی کردند و در این میان معجزهای رخ داد که ما زبان و هویت فارسی خود را حفظ کردیم. آنچه ما را حفظ کرد خاطره قومی بود و آیینها و جشنهایی که همچنان در این سرزمین وجود داشت. مصریها زمانی که اعراب به آنها حمل کردند خاطره قومی نداشتند و بسیاری از جشنهایشان ازبین رفته بود حال آنکه جشنهای سده با واژگان فارسی همراه بود و این موضوع باعث حفظ زبان فارسی شد. این موضوع آنقدر ادامه یافت که بالاخره در زمان سامانیان بهبار نشست.»
او در ارتباط با موضوع خط نیز گفت:«خط، عنصر محافظه کارانهای است و تنها میتواند زبان قدیم را زنده نگه دارد. ما مخترع خط نبودیم. خط در پیوند فرهنگی میان کشورهای مختلف ارزشهای مشترک خود را نیز حفظ کرده است. البته بخش مهم خط فارسی حاصل تلاش ایرانیهاست و در کنار زبان فارسی مشخصه اصلی هویت ایرانی را حفظ کرده است.»
در ادامه جلسه عسگر بهرامی، دیگر شرکتکننده جلسه گفت: «تعدد فهرست منابع در کتاب دکتر آذرنوش حیرتانگیز است و وی برای نگارش کتاب؛ تمامی آنها را خوانده است. به اعتقاد من نگارش این کتاب؛ آغاز نگاه جدیدی به چالشهای زبان عربی و فارسی است.»
او گفت:«بیهقی رساله کوچکی دارد که کمتر به آن توجه شده است. وی در دربار غزنویان بوده و طی دستوری موظف به جایگزینی برخی واژگان عربی در زبان فارسی میشود. به این ترتیب فهرستی تهیه شد و برخی واژههای عربی بجای فارسی مورد استفاده قرار گرفت. برای مثال بیاض به جای کاغذ نانوشته، سواد به جای کاغذ نوشته انقباض به جای کلمه خویشتن کشیدن و ... قرار گرفت.»
وی همچنین افزود:«چالش این دو زبان از قرن چهارم آغاز شده است. در واقع پیش از این عربی تنها واژگانی بود که در زمینههای فلسفی و علمی مورد استفاده قرار میگرفت اما با ملی شدن حکومت و عرضاندام زبان فارسی، از بالا فشارهایی وارد میشده تا واژگانی جایگزین واژههای فارسی شود.»
دکتر فرزانه نیز در اهمیت این کتاب گفت:«این کتاب صفحه به صفحه و سطر به سطر باید با دقت خوانده شود. هر صفحه انبوهی اطلاعات دارد. آشکارا مشخص است که مولف برای نوشتن این کتاب تمامی کتابهایی که در فهرست پایانی آمده است را مطالعه کرده است.»
وی گفت:«کتاب دکتر آذرنوش کتابی علمی است که با استفاده از منابع علمی نوشته شده که این موضوع میتواند قابل اهمیت باشد. هر کسی که کتاب را مطالعه میکند در هر سطر با جندین ماخذ مواجه میشود که میتواند راهگشای خوبی برای دانشجویان باشد. جای جای این کتاب همراه با نثر مسجع است و عبارات با عبارتهای تاریخی همراه است. آنچه بصورت فهرست در پایان آمده به نوعی میتواند روش تحقیق باشد. پیشنهاد من برای این کتاب آن است که با توجه به فشردگی آن و حجم منابع، آن را به چندین کتاب تقسم کرد و به عنوان کتاب درسی در اختیار دانشجویان قرار داد.»
وی همچنین افزود: «آذرنوش در این کتاب به عنوان یک بیطرف با استناد به منابع بینظیر قضاوت کرده است.»
فرزانه گفت:« آنچه در این کتاب جالب است، این است که نویسنده از ابتدا میدانسته چه موضوعی را مورد نگارش قرار میدهد و در فصلهای ابتدایی برخی توضیحات را به فصول بعدی ارجاع داده و حتی در فصول پایانی کتاب دوباره به فصلهای نخستین آن توجه داشته است.»
در پایان این جلسه دکتر آذرنوش در توضیح این موضوع که برخی محققان ترجمه به عربی را عامل حفظ فرهنگ ایرانی دانستهاند حال آنکه وی در کتاب خود از نویسندگانی از این دست گلهمندی کرده است، گفت:«ما متاسفانه گاه سه یا چهار قرن را در یک قرن میبینیم و آنچه در قرن نخست اتفاق افتاده است را در قرنهای دیگر هم تعمیم میدهیم. ما هنوز نمیدانیم که زبان دری چگونه وارد ایران شده است. در قرن اول شخصی به نام زرتشت دستور میدهد که کتاب نجوم را به عربی ترجمه کنند تا برای آیندگان باقی بماند. این اتفاق را نباید برای قرون بعدی نیز درنظر گرفت. در یک دورهای برخی علما و شعرای ایرانی افتخار میکردند که به زبان عربی مینویسند و حتی از این بابت خدا را شکر میکردند.»
وی در پایان گفت:«سعی کردم هرگز کمکاری نکنم و موضوع کتاب را سرسری نگیرم. من؛ کتاب را هرگز به خود آسان نگرفتم و امیدوارم که دانشجویان رشته عربی و فارسی با نگاه تازهای به این رشتههای درسی بپردازند و همانطور که دوستان گفتند این کتاب؛ پایان راه نیست و تازه شناخت چالشهای زبان عربی و فارسی شروع شده است.»
در ابتدای این جلسه که با یک ربع تاخیر آغاز شد؛ «زهرا حاج محمدی»، مجری و تمهید کننده این جلسه با ارائه توضیحی درباره کتاب چالشهای موجود میان زبان فارسی و عربی گفت:«کتاب چالش میان عربی و فارسی به قلم دکتر آذرنوش؛ خواننده را با چند بستر و لایه متعدد مواجه میکند. این کتاب از یک سو روایتگر تاریخ حمله اعراب به ایران و ستیزهای میان حاکمان عرب با ایرانیان در شهرهای مختلف کشورمان است لذا به نوعی این کتاب دارای مستندات تاریخی متعددی از این دوره است. در لایهای دیگر، بسیاری روایتهای تاریخی و سیاسی مانند روایت سپید جامگان، بابک خرمدین، ابومسلم، و قیام مازیار در کنار نگاهی به زندگی و ماجراهای شخصیت های مختلف سیاسی و فرهنگی درج شده است. موضوع زبان فارسی و عربی و چگونگی ارتباط میان این دو که مهمترین لایه کتاب است و چهارم موضوع شکلگیری بنیادهای ترجمه در ایران و موضوع خط فارسی در یک دوره چهارصدساله از زمان سلمان فارسی تا شعر آهوی کوهی از ابوحفص سغدی موضوع کتاب است.»