جهان ایرانی
آریانا
- جهان ايراني
- نمایش از جمعه, 06 اسفند 1389 19:49
- بازدید: 4499
برگرفته از فر ایران
ارشک
افغانستان از واژه افغان و پسوند «استان» برآمده و «استان» در زبان فارسی یا دری به معنی جایگاه است. پس افغانستان یعنی مسکن افغان و افغان مرادف پشتون است به معنی پشتو یا افغانی زبان. محمد ابنعبدالجبار عتبی در تاریخ یمینی گوید «افغان تعریب اوغان است». در سراسر پهنه خراسان امروز هم از افغان به «اوغون» یاد میکنند. افغان نام تیرههایی از مردم کوهستانهای سلیمان و پیرامون است که اندکی پیش از نادر در افواه افتاد و از آن پیش تنها در کتابهای جغرافیا در مقام شرح جزئیات نامی از افغان به میان آمده است. نخستین بار نویسنده گمنـام کتاب حدودالعالم بدین گونه از آن یاد کرده است: « سول دهی است بر کوه با نعمت و اندرو افغانانند». ابوریحان بیرونی و ابوالفضل بیهقی و مولف تاریخنامه هرات و فردوسی نیز از این گونه اشارهای دارند. مولف تاریخٌنامه هرات از چند دهستان نام برده است و در جای دیگر که خواسته است بدانها اشاره کند واژه «افغانستان» را آورده است و این شیوه زبان دری است، چنان که همان مولفین و مصنفین و دیگران در آثار خود از تخارستان و سکستان و غورستان و قهستان و بسیاری از این گونه یاد میکنند.
امروز هم در شرق افغانستان بخشی هست که آن را نورستان یا کافرستان قدیم میگویند و چند ناحیه دیگر از این قبیل. پس ایرادی نیست که خصوصیات محلی باشندگان ناحیهای را در نظر آورند و برای نامیدن آن محل پسوند «استان» بیاورند لیکن نامیدن همه سرزمینهای نورستان و کابلستان و زابلستان و غورستان و غرجستان و تخارستان و ... به افغانستان، محل ایراد است.
در قرن 19 میلادی و قرن 13 هجری تعبیر افغانستان به عنوان یک امارت در ارتباط با سیاست «حفظ هند» به میان آمد تا این که از 8 اوت 1919 میلادی با پیمان راولپندی به صورت یک پادشاهی درآمد و سالروز این پیمان روز جشن استقلال شناخته شد. پیش از پیمان یاد شده ناصرالدین شاه قاجار پس از جنگ چهل روزه انگلستان با ایران، به موجب پیمان پاریس در سال 1857 میلادی جدایی آن را پذیرفت. با این اوصاف در راستای سدهها و روزگاران گذشته به جایی میرسیم که نام افغانستان کمرنگ و سپس ناپدید میگردد. سرزمینهای زیر فرمانروایی کابل که امروز افغانستان نام گرفته شامل کابلستان و زابلستان (بخشی از زابلستان) و باختر ( هرات و بلخ) است. این سرزمینها امروز از واخان تا ذوالفقار به درازای دو هزار کیلومتر با بخشهایی که تاجیکستان ( بشمول فرغانه) و ازبکستان ( بشمول چاچ و سمرقند و بخارا) و ترکمنستان ( بشمول مرو و اشک آباد و خوارزم) همسایه است. از این 2000 کیلومتر، 1300 کیلومتر را رود آمو و چند کیلومتر را رود مرغاب تشکیل میدهد. مرز فرمانروایی کابل در غرب (خوربران) با فرمانروایی تهران از دهستان ذوالفقار تا کوه ملک سیاه (در سیستان) به درازای 600 کیلومتر است. در سوی مشرق خود 100 کیلومتر با چین مرز دارد. (ناحیه واخان در پامیر). در جنوب و جنوبشرقی و شرق با کشمیر و جترال و پنجاب و سند و بلوچستان شرقی هم مرز است. (امروز این سرزمینها پاکستان نام گرفته است). دیوار بلند کوههای هندوکش که به درازای 600 کیلومتر افتاده است نورستان (کافرستان سابق) و کابلستان و زابلستان و نیمروز را از هرات و بلخ و باختر جدا میکند. آمودریا (یا جیحون یا وخش یا وهرود) از واخان در فلات پامیر ( و سیردریا یا سیحون یا ارنگ دورتر از مرزهای فرمانروایی کابل از همان فلات) سرازیر میشود. رود هیرمند از کوه بابارو به سوی غرب یا خوربران دارد و به هامون میریزد و رودکابل از میانه این سرزمین به کابل میرسد و رو به جنوب غرب دورتر از پیشاور وارد سند میشود. اندازه سراسر این پهنه به 800000 کیلومتر مربع میرسد و باشندگان این پهنه پشتون و تاجیک و « ازاره» و بلوچ و نورستانی و« فارسیوان» (و در مرزهای شمالی ازبک و ترکمان) میباشند و زبان تاجیک و ازاره منحصرا دری است. در سراسر حوزه فرمانروایی کابل زبان فارسی که دری گفته میشود زنده است و « اکثر حصص افغانستان بدان متکلمند».