زیست بوم
چرا با سد سازی مخالفیم؟
- زيست بوم
- نمایش از سه شنبه, 04 خرداد 1389 10:17
- بازدید: 4311
برگرفته از دیدهبان کوهستان - عباس محمدی
درباره ی «فایده» های سد سازی، وزارت نیرو و مدیران شرکت های سد سازی و شماری از کارشناسان و مدیران ارشد بخش های گوناگون جامعه بسیار سخن گفته اند. ما مخالفان سد سازی، در مقاله های متعدد – غالبا با اتکا به آمار رسمی و گفته ها و نوشته های مدیران و کارشناسان وزارت نیرو- ثابت کرده ایم که در مورد این «فایده» ها گزافه گویی می شود و آنان تقریبا هیچ گاه به اثرات منفی سدها بر مردمانی که در پی سد سازی خانه و زمین کشاورزی و چراگاه دام های خود را از دست می دهند، یا سهم آب شان کم می شود، یا امکان ماهی گیری را در تالاب ها و مصب ها از دست می دهند اشاره نمی کنند. و همچنین هیچ گاه از بابت تاخیرهای چندین ساله در اجرای طرح ها و چند برابر شدن هزینه ها نسبت به آن چه که در ابتدا اعلام کرده اند، و درباره ی تاثیر مخرب و جبران ناپذیر سدها بر محیط زیست و محوطه های تاریخی و باستانی، سخن نمی گویند یا حداکثر با گرفتن ارزیابی های زیست محیطی یا تاییدیه های سازمان میراث فرهنگی که در چرخه ی بسته ی مدیریت کلان دولتی همیشه موفق به آن می شوند، کار خود را توجیه می کنند.
ما می گوییم که ادعاهای سد سازان و طرفداران شان باید راستی آزمایی شود تا مشخص گردد که این طرح های پر هزینه که با استفاده از درآمد ملی اجرا می شوند، به چند درصد از هدف های اعلام شده ی خود دست یافته اند. همچنین ضرورت دارد که یک ارزیابی تحلیلی همه جانبه از اثرات سد بر جامعه های متاثر از طرح، بر محیط زیست، و بر میراث فرهنگی که سرمایه های اجتماعی و ملی ما هستند صورت گیرد.
راه پیشنهادی ما
پیشنهاد می کنیم که یک (و بهتر از آن: چند) کارگروه متشکل از کارشناسان و فعالان حوزه های آب، کشاورزی، میراث فرهنگی، محیط زیست، جامعه شناسی، و حقوق از میان سازمان های غیر دولتی، تشکل های روستایی و عشایری، و همچنین سازمان های دولتی مربوط که در طرح های سد سازی مشارکت نداشته اند، تشکیل شود و گزارش یا گزارش هایی از چند سد تهیه کنند. مضمون گزارش ها همان گونه که در بالا اشاره شد، تطبیق هدف های اعلام شده ی هر سد با هدف های به دست آمده، و همچنین تحلیل تمامی تاثیرهایی که سد بر محیط های انسانی و طبیعی و باستانی داشته است، خواهد بود. نهادهایی که می توانند دستور تشکیل چنین کارگروه هایی را بدهند، برای مثال سازمان بازرسی کل کشور یا مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی هستند. همچنین ممکن است که یکی از دانشگاه ها اجرای چنین پروژه ی تحقیقاتی را (با ترکیب نیروهایی که اشاره کردیم) بر عهده بگیرد.
در حال حاضر، لازم است که گروه های اجتماعی علاقمند به سرمایه های ملی، شامل سازمان های مردم نهاد مدافع محیط زیست و میراث فرهنگی، روزنامه نگاران، پژوهشگران مستقل، خانه های کشاورز، انجمن های دانشجویی، انجمن های علمی، شوراهای روستایی و ... ضمن نوشتن گزارش و مقاله و کتاب، یا ترجمه از منابع خارجی در زمینه هایی که دیدگاه انتقادی را نسبت به سد سازی گسترش و ارتقا می دهد، پیگیر این امر باشند که کارگروههای یاد شده با حمایت های مناسب از سوی نهادهای موثر تشکیل گردند و کار ارزیابی های تطبیقی و تحلیلی را آغاز کنند.
نگاهی به پیشینهی جریان مخالف سدسازی
جان موییر (1914-1838) کاشف، کوهنورد و طبیعتگرای بزرگ آمریکایی که با پیشنهاد او منطقه ی کوهستانی یوسمیتی به عنوان پارک ملی ثبت شد، در چند سال آخر عمر تلاش زیادی کرد تا از ساخته شدن یک سد در یوسمیتی جلوگیری کند که البته در این کار ناکام ماند. در دهه های بعدی قرن بیستم هم تلاش های مشابهی برای جلوگیری از ساخته شدن سد – به ویژه در منطقه هایی که از نظر طبیعی و تاریخی برجسته بودند- صورت گرفت که تا پیش از دهه ی هشتاد فقط در چند مورد به پیروزی انجامید. اما، در دهه ی هشتاد میلادی مخالفت ها با سد سازی در آمریکا و اروپا گسترده شد و در دهه ی نود، در آمریکای جنوبی و هندوستان و تایلند و دیگر جاها نیز جریان های اجتماعی مخالف سد سازی که طرفدار حقوق بشر، محیط زیست، یا میراث فرهنگی بودند، پا گرفتند. صدور بیانیه ی این سازمان ها در 14 مارس سال 1997 در کوریتیبا (Curitiba) ی برزیل، نقطه ی عطفی در سیر مبارزه با سد سازی و دفاع از وضع طبیعی رودخانه ها بود. از آن سال، 14 مارس به عنوان «روز جهانی رویارویی با سدها، برای حفظ رودخانه ها، آب، زندگی» شناخته می شود. (برای آگاهی بیشتر در مورد تاریخچه ی مخالفت با سد سازی در جهان، نگاه کنید به فصل دهم کتاب رودهای خاموش، نوشته ی پاتریک مک کالی، ترجمه ی فاطمه ظفرنژاد، انتشارات علم و ادب، تهران، 1386).
در ایران، مخالفت با سد سازی، از هنگامی که شنیده شد آب گیری سد سیوند در استان فارس محوطه های تاریخی تنگ بلاغی را به زیر آب خواهد برد و ممکن است به محوطه های باستانی پاسارگاد (آرامگاه کوروش) و تخت جمشید هم آسیب برساند، صورت اجتماعی به خود گرفت. در سال 1385 اعتراض های بسیاری، به شکل های گوناگون در این مورد صورت گرفت: هزاران صفحه مطلب در تارنماها و تارنگارها نوشته شد، صدها بولتن و نشریه منتشر شد، دهها مقاله و گزارش در مطبوعات درج شد، و چندین همایش (مثلا در روز 8/12/85 در دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران) و چند تجمع اعتراضی (مثلا در 18/11/ در جلوی وزارت نیرو و سازمان میراث فرهنگی و در 25/11 در جلوی مجلس) برگزار گردید. اعتراض های یکی دو سال قبل، موجب شده بود که آب گیری سد به تعویق بیفتد تا کاوش های باستانشناسی تنگهی بلاغی «کامل» شود، اما به خوبی مشخص بود که پیمانکار برای آنکه کار را تحویل دهد و تسویه حساب کند، مصمم است که در بهار 86 آب گیری سد به انجام برسد... و این کار انجام شد.
اگرچه مخالفت ها با سد سیوند نتوانست به پیروزی منتقدان بیانجامد، اما موجب شد که آگاهی همگانی نسبت به اثرهای منفی سدها بسیار بالا برود، و آن «تقدس» کاذبی که سد سازان برای سدها درست کرده و این سازه های ناسازگار با طبیعت را بی چون و چرا با ارزش و ضروری قلمداد می کنند، فرو بریزد. همچنین سبب شد که دولت بزرگ ترین مجموعه عملیات «نجات بخشی» آثار فرهنگی را سازمان دهی کند که در جریان آن چندین گروه کاوشگر داخلی و خارجی به کاوش در تنگ بلاغی پرداختند و بخشی از آثار را نجات دادند.
در تابستان 86 تالاب بختگان خشک شد؛ شکی نبود که علاوه بر اثر سد قدیمی درودزن و تاثیر خشک سالی، آخرین تیر را هم سد سیوند با بستن آب باریکهی نهایی که به آن تالاب میرسید، وارد کرد و این زیستگاه کم مانند را به کام مرگ فرو برد. صدها فلامینگو در اطراف بختگان، غرقه در نمک جان باختند و در پی آن، طرفداران محیط زیست چندین مقاله و یادداشت نوشتند و همچنین در روز 5/6/ چند ده نفر به جلوی سازمان حفاظت محیط زیست رفتند و یک تجمع اعتراضی برگزار کردند. دلاور نجفی که در آن زمان معاون محیط طبیعی سازمان بود، به میان اعتراض کنندگان آمد و از دلسوزی آنان نسبت به محیط زیست تشکر کرد!
در سال 86 دو کتاب مهم به فارسی ترجمه شد: رودهای خاموش، نوشته ی پاتریک مک کالی با ترجمه ی فاطمه ظفرنژاد، و سدها و توسعه، نگارش «کمیسیون جهانی سدها» با ترجمهای به مدیریت محمد سعید کدیور. این دو کتاب توانست پشتوانهی تئوریکی قوی برای منتقدان سدسازی فراهم سازد. در این سال، با پی گیریهای ظفرنژاد و جمعی از معترضان به آبگیری سد سیوند، قرار شد که همایشی در روز 14 مارس (روز جهانی رویارویی با سدها) برگزار شود، اما به دلیل فراهم نشدن مکان برگزاری و مشکلات دیگر، همایش به سال دیگر موکول شد.
گروه دیدهبان کوهستان انجمن کوهنوردان ایران (دکا) در نامه ای به تاریخ 1/2/1387 به سازمان حفاظت محیط زیست، به طرح ساخت سد و نیروگاه در منطقهی کوهستانی کیامکی داغ ( بر روی رود ارس) اعتراض کرد؛ دفتر ارزیابی زیست محیطی و دفتر زیستگاه ها و مناطق سازمان در پاسخ گفتند که اجازه ی ساخت هیچ گونه بند و نیروگاه و تاسیسات را در محدوده ی پناهگاه حیات وحش کیامکی نداده اند.
نخستین همایش به مناسبت روز جهانی رویارویی با سدها، در روز 29/2/87 در تهران به همت جمعی از معترضان به آب گیری سد سیوند (با عنوان دوستداران میراث فرهنگی و محیط زیست ایران)، دکا، و هفته نامه ی امرداد برگزار شد. برای این همایش، از چند نفر مدیران وزارت نیرو هم دعوت شده بود، اما هیچ یک شرکت نکردند و فقط منتقدان سدسازی شامل: مهندس محمد درویش عضو هیات علمی موسسهی تحقیقات جنگل ها و مراتع، دکتر محمد سعید کدیور کارشناس برجسته ی سد، مهندس فاطمه ظفر نژاد پژوهشگر حوزه ی آب، عباس محمدی مدیر گروه دیده بان کوهستان انجمن کوه نوردان ایران، دکتر رضا مرادی غیاث آبادی پژوهشگر باستان شناسی، و مهدی فریور مهندس راه و ساختمان به سخنرانی پرداختند.
در 20 شهریور 87 همایشی از سوی انجمن اعضای هیات علمی موسسه ی تحقیقات جنگل ها و مراتع در محل این موسسه برگزار شد که در آن، احمد آل یاسین از پیش کسوتان صنعت سد سازی ایران و از مدیران اولیهی سد دز سخنرانی کرد. او گفت که سدها در تحلیل فنی، بر شانهی کوهها، اما در تحلیل اجتماعی، بر شانههای مردم و طبیعت می نشینند . در این همایش همچنین فاطمه ظفرنژاد سخن رانی کرد، و نیز فیلمی که توسط دکا از ساختگاه سد لفور (مازندران) گرفته شده بود، نمایش داده شد. بیانیه ی پایانی این همایش را که بعدا روی اینترنت منتشر شد، ده ها فعال محیط زیست و میراث فرهنگی، و چندین سازمان مردم نهاد امضا کردند.
در 24/12/87 (14 مارس 2009) به مناسبت روز جهانی رویارویی با سدها، همایشی از سوی دکا و جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست (دفتر تنکابن) در شهر تنکابن برگزار شد. فاطمه ظفرنژاد، میترا البرزی منش (از جمعیت زنان) و عباس محمدی در این همایش مقاله ارایه و سخن رانی کردند.
یک سال پس از همایش 29 اردیبهشت 87 فاطمه ظفرنژاد ضمن دادن مقاله به مطبوعات، کوشید که بیست ونهم اردیبهشت را به عنوان «روز ملی رویارویی با سدها» معرفی کند. او به این مناسبت دو سخن رانی هم داشت: یکی با عنوان «اثر رودها در حفاظت از میراث فرهنگی» در روز 2 خرداد 1388 در مجموعه ی سعدآباد، با دعوت سازمان میراث فرهنگی، و دیگری با عنوان «مدرنیزاسیون آبخیزها و اثر آن بر دانش بومی» در 4 خرداد، در خانه ی هنرمندان با دعوت انجمن صنفی مهندسان مشاور و معمار و شهرساز، و جامعه ی مهندسان معمار ایران.
دکتر مهدی بصیری و 29 عضو دیگر هیات علمی دانشکده ی منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان، در نامه ای به تاریخ 4/12/88 به دفتر مقام رهبری، انتقادهای اساسی به «رویکرد سخت افزاری در بخش آب» وارد ساختند. دفتر هم در نامه ای به تاریخ 20/12/ خطاب به آقای احمدی نژاد نوشت که مقام معظم رهبری مرقوم فرموده اند: « جناب آقای رییس جمهور محترم، نامه ی حضرات اساتید متخصص در زمینه ی مورد بحث، شایسته ی آن است که با امعان نظر دقیق و همه جانبه ی جنابعالی و مسوولان بلندپایه ی این بخش و مسوولان برنامه ریزی کشور روبرو شود. انتظار می رود اقدام شایسته در این باره انجام پذیرد».
در سال 1388 به مناسبت 14 مارس، سه همایش برگزار شد: در روز 22 اسفند در دانشگاه شهید بهشتی تهران، با مقاله هایی از فاطمه ظفرنژاد، میترا البرزی منش، عباس محمدی، و سخن رانی های دیگران؛ در روز 23 اسفند در دانشگاه شهید عباسپور (دانشگاه صنعت آب و برق، وابسته به وزارت نیرو)، به همت انجمن علمی دانشجویان دانشکده ی عمران این دانشگاه، با سخن رانی و ارایه ی مقاله از سوی فاطمه ظفرنژاد، عباس محمدی، میترا البرزی منش (و همچنین سخن رانی کارشناسانی از وزارت نیرو، در دفاع از سد سازی)؛ و در 24 اسفند در تنکابن، به همت جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست و دکا و خانه ی کشاورز تنکابن، با سخن رانی های محمد درویش، عباس محمدی، جمشید منصوری (پرنده شناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تنکابن). در همایش تنکابن نیز مدیرانی از وزارت نیرو شرکت داشتند و از جمله مهندس معماری مشاور مدیر عامل سازمان توسعه ی منابع آب که خواستار برگزاری نشست هایی با منتقدان سد سازی در وزارت نیرو شد.
در روز 29/1/1389 با دعوت مهندس معماری، نشستی در سازمان توسعه ی منابع آب برگزار شد که در آن شماری از مدیران این سازمان به سخنان محمد درویش، فاطمه ظفرنژاد، و عباس محمدی گوش سپردند و گفتند که خواهان ادامه ی این گونه گفتگوها هستند. چه بسا که این نشست، سرآغاز تغییر در نگرش مدیران بخش آب کشور باشد!
همایش امروز (29/2/89) که از سوی جمعیت پیام سبز و با مشارکت دانشکده ی منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان در این دانشکده برگزار شده است، سومین همایش منتقدان سد سازی در دوم اردیبهشت است؛ باشد که این روز به فرصت دیگری در طول سال، برای طرح موضوع بدل شود. قطعا حضور استاد سید آهنگ کوثر و همچنین اعضای هیات علمی این دانشکده، قوت قلبی خواهد بود برای همه ی کسانی که در چند سال گذشته بار مبارزه با «مدیریت سازه ای» آب در ایران را بر دوش کشیده و احساس می کرده اند که بازخورد شایسته ای از فعالیت هایشان پدید نیامده است.
امروز دیگر تنها جمعی از منتقدان غیردولتی نیستند که سد سازی را – به این شکلی که در کشور ما پیش می رود- مغایر با مبانی حفاظت از محیطزیست و میراث فرهنگی و کشاورزی و جنگل داری و مرتعداری می دانند؛ شماری از مدیران دولتی هم که مسوولیت هایی در این بخشها دارند هم سخن ما هستند. دکتر پیمان یوسفی آذر مدیر کل جنگل های خارج از شمال سازمان جنگل ها و مراتع، دکتر محمد باقر صدوق معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، پرویز گرشاسبی مدیر کل دفتر حفاظت خاک سازمان جنگل ها و مراتع، از جمله کسانی هستند که در یکی دو سال گذشته مطالب زیادی درباره ی اثرات منفی سدها گفته اند.
با برگزاری هر یک از همایشها و تجمعهایی که در بالا به آنها اشاره شد، چندین مقاله و گزارش در مطبوعات و تارنماهای خبرگزاری ها منتشر شده که نقش ارزندهای در روشنسازی افکار عمومی و جلب توجه مدیران بخش های آب و جنگل و مرتع و محیط زیست داشته است؛ جا دارد که از پی گیری روزنامه نگاران: مژگان جمشیدی، مونا قاسمیان، الهه موسوی، اسد افلاکی، و دیگران که گفته های این محفل های محدود را در سطح جامعه پراکنده اند، به نمایندگی از سوی منتقدان سد سازی قدردانی کنم. همچنین سپاسگزارم از مدیریت دانشکده ی منابع طبیعی وآقای دکتر مهدی بصیری دبیر همایش وعضو هیات علمی دانشکده که این فرصت را در اختیار من قرار دادند، و از حاضران گرامی که به این سخنان گوش سپردند.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا