زیست بوم
تشنگی زاینده رود با گلاب رفع نمیشود
- زيست بوم
- نمایش از یکشنبه, 15 دی 1392 03:32
- بازدید: 4582
زاینده رود حتی در این روزهای بی آب هم خبرساز است. خبرهایی برخاسته از اندوه و بغض فروخورده مردم اصفهان و بختیاری که به خشمی روزافزون تبدیل شده و گهگاه به صورت تجمع های اعتراضی و گلایه های آشکار و پنهان از وزارت نیرو و مدیران استانی بروز پیدا کرده است. انتقال آب کارون به زاینده رود دغدغه این روزهای خوزستانیها و احداث تونل گلاب 2 کابوس این روزهای زاگرس نشینان است. کارشناسان معتقدند که تونل گلاب هم درد زاینده رود را دوا نمیکند.
adidas calabasas cream factory san jose menu - GZ3194 - adidas Ultra Boost 2021 White Multicolor | nike kd 7 ext long tail black line for sale - 401 – Ietp - New Air Jordan 1 High OG OSB DIAN Blue Chill Sorrowful CD0463
خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه میراث فرهنگی- بی آبی سال های اخیر زاینده رود، افزون بر اثرات زیان باری که بر روح و روان شهروندان اصفهانی گذاشته، موجب تضعیف صنعت گردشگری در اصفهان شده و آسیب های اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی گسترده ای را به شهرها و روستاهای پایین دست این رود وارد کرده است. یکی از این آسیب های خطرناک برای زیست بوم استان اصفهان و استان های همجوار خشک شدن تالاب گاوخونی و تبدیل آن به بیابان است.
زایندهرود، بزرگترین رودخانه فلات مرکزی ایران است که از ارتفاعات زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته و با در نوردیدن استانهای چهارمحال و بختیاری و اصفهان به سمت شرق حدود 200 کیلومتر پیش میرود و در نهایت به تالاب گاوخونی میریزد.
تالاب گاوخونی یکی از تالابهای مشهور در جلگهٔ مرتفع مرکزی ایران بهشمار میآید. این تالاب در صورت زنده بودن، منطقهای به وسعت 476 کیلومتر مربع را زیر پوشش خود می گیرد.
در حال حاضر با برداشت بیرویه آب برای صنایع و باغها، و مهمتر از همه اعمال قانون استقلال آب استانها، آب ورودی به این تالاب مدتهاست به صفر رسیده و عملاً این تالاب نابود شده است. این در حالی است که کشور ایران عضو کنوانسیون بینالمللی رامسر است و طبق این کنوانسیون هیچ کشوری حق ندارد قوانینی تصویب کند که بر اثر آن قوانین، تالابها خشک شوند.
طبق کنوانسیون تالاب ها که در سال 1351 در رامسر به امضای کشورهای شرکت کننده و از جمله ایران رسید، طرفهای معاهده در این کنوانسیون موظفند که تالابهای حائز اهمیت سرزمین خود را تعیین نمایند، نقشههای اصلاحی تالابها را به نحوی تنظیم و اجرا کنند که حفظ و حراست و بهرهبرداری صحیح از آنها را در سرزمین خود تسهیل کنند، با اعمال مدیریت صحیح کوشش کنند تعداد پرندگان آبزی در تالابهای مربوطه را افزایش دهند و تمهیدات لازم برای از حفاظت تالابها و پرندگان آبزی در منطقه تالابها را فراهم سازند.
از جمله اهداف کلان کنوانسیون رامسر جلوگیری از تخریب جهانی تالاب ها و همچنین حفاظت از تالاب های باقی مانده از طریق استفاده معقول از این منابع طبیعی است. این مهم میسر نخواهد شد مگر از رهگذر همکاریهای بینالمللی، سیاستگذاری مناسب، ظرفیت سازی و انتقال تکنولوژی.
با این همه، دولتهای ایران در سالهای گذشته نه تنها سیاست گذاری مناسب، ظرفیت سازی و طرحهای علمی برای حفظ و حراست از این تالاب نداشتهاند بلکه با سیاستگذاری های نادرست و از بین بردن ظرفیتها و نادیده گرفتن نظرات علمی کارشناسان عملا آب پاکی را روی دست همه دوستداران محیط زیست ریخته و کمر به نابودی زاینده رود و تالاب گاوخونی بستهاند.
از دیدگاه کارشناسان، کسانی که با نصب پمپ یا حفر چاههای بدون پروانه در کرانه زاینده رود، آب برداشت می کنند، زیان های جبران ناپذیری به رودخانه می زنند و عملا حقوق مردمان پایین دست رود را نادیده می گیرند. چون برپایه قانون، رودخانه و کشاورزان پایین دست و تالاب گاوخونی حق آبه دارند و این حق آبه در همه جای دنیا پذیرفته شده است. بر پایه ماده 158قانون مدنی، «هرگاه تاریخ احیاء اراضی اطراف رودخانه مختلف باشد، زمینی که احیاء آن مقدم بوده است در آب نیز مقدم می شود بر زمین متاخر در احیاء اگرچه پایین تر از آن باشد.»
کارشناسان هشدار دادهاند که چنانچه خشکی زاینده رود ادامه یابد و آب به تالاب گاوخونی نرسد، رفته رفته لایه های خاک سست شده، نشست می کنند، آبخوان ها کور میشوند و زیان جبران ناپذیری به آبخوان ها در منطقه مرکزی ایران وارد می شود. همه این ها باعث خواهد شد که تیر خلاص بر پیکر تالاب گاوخونی بنشیند و به عنوان یک تالاب مرده آن را از فهرست تالاب های جهانی خارج کنند.
به این ترتیب از آنجا که آب زاینده رود به صورت سیستماتیک با برداشت های بی رویه کم شده است، کم کم زاینده رود از یک رود دائمی به یک رود فصلی تغییر ماهیت داده است.
استمرار این بحران باعث شده است که مسئولان به فکر انتقال بیشتر آب از استان های مجاور به زاینده رود باشند. اقدامی مقطعی وغیر اصولی که صدای اعتراض مردم این استان ها را نیز بلند کرده است.
هرچند که نمی توان اعتراضات به حق استانهای مجاور را نادیده گرفت اما برخی از کارشناسان اعتقاد دارند با مطالعه ترکیب جمعیتی اصفهان روشن است که در سال های گذشته شمار زیادی از مردم استانهای خوزستان و بختیاری به دلایل مختلف همچون جنگ تحمیلی و تقاضای شغل و دسترسی به امکانات، به اصفهان مهاجرت کردهاند و همین موضوع موجب افزایش جمعیت این استان و کمبود منابع آب آشامیدنی شده است.
با این همه، در حالی که مردم اصفهان خود با بی آبی مواجه هستند، گروهی از شهروندان بختیاری، به ساخت تونل گلاب 2 اعتراض کرده و خواستار توقف طرح ساخت این تونل هستند.
تاریخچه ساخت تونل گلاب به سال 1384 باز می گردد. در آن سال عملیات حفر تونلی در منطقه حجتآباد واقع در مخزن سد تنظیمی- انحرافی زاینده رود و در نقطه صفر مرزی بین دو استان، به نام تونل گلاب و به منظور انتقال آب شرب مردم کاشان، و آران و بید گل با ظرفیتی معادل 1٫7 مترمکعب بر ثانیه شروع و در اواخر سال 1390 به طول 10٫5 کیلومتر به پایان رسید. اما متأسفانه پس از آن نه تنها کارگاه تعطیل نشد، بلکه چند گارگاه دیگر نیز در منطقه فعال شدند و عملیات حفاری جدیدی در امتداد تونل گلاب و به نام تونل گلاب 2 به طول 15 کیلومتر و با ظرفیتی معادل 22٫5 مترمکعب بر ثانیه شروع شد.
کارشناسان بر این باورند که اگر تونل گلاب 2 راه اندازی شود می تواند همه آب رودخانه را از محل حجتآباد به منطقه رضوان شهر منتقل کند و رودخانه زاینده رود در حدفاصل سد تنظیمی– انحرافی زاینده رود تا شهر باغ بهادران خشک شده و به یک مسیر زهکش تبدیل خواهد شد.
اگرچه وزارت نیرو اعلام کرده است که این تونل برای پیشگیری از آلودگی آب آشامیدنی اصفهان با سموم کشاورزی و پساب روستاهاست و باز آب دوباره به رودخانه باز می گردد اما ناظران باور ندارند آن گونه که وزارت نیرو میگوید با کندن تونل گلاب 2 بی آبی زاینده رود رفع شود و حفر این تونل اقدامی موثر و اصولی برای کاستن از آلودگی احتمالی آب شرب مردم اصفهان نیست و احیاء زاینده رود تنها با پایش برداشت ها ممکن خواهد بود و برای جلوگیری از آلودگی احتمالی آب نیز راه های ساده تر و علمی تری وجود دارد.
معصومه شهباز