یکشنبه, 04ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی یادمان نگاهی به وضعیت موزه ملی از سال 88 تا کنون

یادمان

نگاهی به وضعیت موزه ملی از سال 88 تا کنون

برگرفته از هنر نیوز  
 
در حالی که انتصاب آزاده اردکانی انتقادات زیادی را به دنبال داشت اما حمید بقایی اعلام کرده بود که مدیریت موزه ملی نیازمند تخصص در رشته‌های مرتبط با مسایل میراث فرهنگی نیست !
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی هنرنیوز، رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور در بهمن ماه سال 88 با عزل ناگهانی محمدرضا مهراندیش از ریاست موزة ملّی ایران، آزاده ارکانی (کارشناس میکروب شناسی از دانشگاه آزاد) را بر کرسی ریاست موزه ملی منصوب کرد. مهراندیش که در زمان رحیم مشایی به ریاست موزه ملّی منصوب شده بود، کارشناس رشته ادبیات فارسی و دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر بود و پیش از این به عنوان مدیری غیرمتخصص و با مدرکی نامربوط به این حوزه انتقادات کارشناسان میراث را متوجه خود نموده بود. دو سال و نیم پس از این انتصاب، حمید بقایی وی را به دلیل ناکارآمدی بر کنار کرد و آزاده اردکانی را به سرپرستی این مجموعه گمارد. انتصاب وی در آن زمان انتقادات زیادی را به دنبال داشت اما حمید بقایی اعلام کرده بود که مدیریت موزه ملی نیازمند تخصص در رشته‌های مرتبط با مسایل میراث فرهنگی نیست !
شاید در زمان انتصاب یک مدیر جوان بی‌تجربه علی‌رغم مخالفت باستان‌شناسان ، هرگز کسی گمان نمی‌کرد در نیمه اول سال 90 دو بار خبر بازداشت این زن در صدر اخبار قرار گیرد.

 

*** درها با چه انگیزه‌ای بازمی‌شوند؟
10 اسفند 1388 برای نخستین‌بار پس از نشستن اردکانی بر صندلی ریاست، درهای سه انبار موزه ملی ایران به روی خبرنگاران باز شد. به گفته مسئولان میراث فرهنگی رؤسای سابق موزه ملی ایران تا آن زمان اجازه ورود به این انبارها را به کسی نداده بودند. در آن زمان حمید بقایی، رئیس سازمان میراث فرهنگی پس از بازدید خبرنگاران از انبارهای موزه ملی در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت:« هدف سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از این بازدید تنها نشان‌ دادن اشیای تخریب شده در انبارهای موزه ملی طی دهه‌های گذشته نبوده است بلکه می‌خواهیم اعلام کنیم که از امروز طرح ساماندهی اشیای موجود در انبارهای موزه ملی ایران را آغاز خواهیم کرد.
وی در ادامه افزود: بنده تاکنون 3 بار از این انبارها بازدید داشته‌ام و بارها در زمان مدیریت قبلی موزه ملی ایران اعلام کرده‌ام که حداقل کاری که می‌توان برای این اشیاء انجام داد، فهرست‌بندی آنهاست که باید این انبارها ساماندهی شوند و فرصت نمایش این اشیا برای همه فراهم شود.»
اردکانی در آن زمان وعده داد ظرف 3 سال این اشیایی را که سال‌ها در جعبه‌هایی با روش‌های غیراستاندارد نگهداری می‌شده ، ساماندهی کند.
اما در همین ایام مهراندیش رئیس قبلی موزه ملی که پیش از این به مدت 2 سال مدیریت این موزه را بر عهده داشته، طی جلسه‌ای مطبوعاتی اعلام کرد که ساماندهی انبارهای موزه ملی از سال‌ها قبل آغاز شده بود و نباید با نمایش تلویزیونی 40 سال مدیریت موزه ملی را زیر سئوال برد.
محمدرضا مهراندیش، مدیر قبلی موزه ملی ایران در جلسه‌ای مطبوعاتی که با حضور مدیران پیشین موزه از جمله سیف‌الله کام‌بخش فرد، غلامرضا معصومی، جلیل گلشن و خبرنگار برخی خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها در محل خبرگزاری ایسنا برگزار شد، با رد برخی گفته‌های رئیس سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد:« که در این مدت نکاتی گفته شده و لازم است از آن‌ها ابهام‌زدایی و اتهام‌زدایی شود.معتقدم مشکل موزه ملی انبارها ساماندهی نیست و مشکل اصلی موضوع دیگری است.»
در همان ایام دکتر صدرالدین طاهری عضو هیات رییسه انجمن موزه داران ایران نیز در گفت و گو با ایسکانیوز با تبلیغاتی خواندن نمایش مخزن‌های موزه ملی، تصریح کرده بود:«جدا از گنجینه‌های اصلی، مخزن موقتی برای نگهداری اشیاء بدست آمده از قاچاقچیان یا عتیقه فروشان وجود دارد که آثار آن بعد از ساماندهی وارد گنجینه اصلی می‌شوند و نزدیک به نیمی از آثار موزه هنوز در این دسته‌اند. تعدادی از این آثار تقلبی هستند و پس از بررسی، صلاحیت قرار گرفتن در مخازن اصلی را می یابند تا اصالت مجموعه های موزه حفظ شود.»
وی ضمن انتقاد از حضور خبرنگاران در این انبارها و ایجاد یک حرکت تبلیغی نادرست، گفته بود: «این حرکت نه تنها موجب اهانت به جایگاه موزه ملی و کارشناسان دلسوز آن شده بلکه این هراس را برای مردم ایجاد کرده که موزه ملی با داشتن بیش از نیم میلیون آثار بی بدیل تاریخی مکانی امن برای نگهداری از یادگارهای نیاکانمان نباشد.»
عضو هیأت رییسه انجمن موزه داران ایران افزوده بود:« بررسی مشکلات مجموعه‌ای چنین حساس که سرمایه‌های تاریخی و تمدنی ما را در خود جای داده، فضایی تخصصی با حضور کارشناسان علمی و فرهنگی را می طلبد نه غوغاهای رسانه‌ای با نشان دادن مخازن سامان دهی نشده را.»
از سویی دیگر اردیبهشت 89 جمعی از دانشجویان باستان‌شناسی دانشگاه تهران با ارسال بیانیه‌ای اعلام کردند که انتصاب مدیر جدید موزه ملی در پی نادیده گرفتن انتقاد کارشناسان سازمان میراث فرهنگی بوده و از این سازمان خواستند تا به این قبیل انتقادها و نگاه‌های کارشناسانه توجه کند.
در بخشی از این بیانیه آمده بود: «با وجود اینکه دو سال پیش در زمان انتصاب مدیر پیشین «موزة ملّی ایران» (محمدرضا مهراندیش) انتقادهای زیادی به «غیرمتخصص و فاقد تجربه بودن» وی شد، اما ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انتقادهای کارشناسان را نادیده گرفت و او را که پیشتر مسؤول «روابط عمومی» این سازمان بود به ریاست موزة ملّی ایران منصوب کرد. اکنون نیز «موزة ملّی ایران» در وضعیتی مشابه و چه بسا بدتر از قبل قرار دارد؛ فردی را که در این زمینه تحصیلاتی ندارد (کارشناس میکروبیولوژی از دانشگاه آزاد اسلامی است)، و فاقد تجارب لازم در زمینة مدیریت مجموعه‌های علمی ـ فرهنگی است، به رغم انتقادهای کارشناسان به ریاست این مرکز منصوب کرده‌اند.»
در ادامه این بیانیه با طرح این پرسش که چرا پیش از این در انبارهای موزه ملی به روی خبرنگاران باز نشده بود بود: «چرا پیش از آنکه از جمعی از متخصصان و صاحب‌نظران باستان‌شناسی و موزه‌داری دعوت شوند تا از وضعیت موزة ملّی بازدید نمایند، در اقدامی نمایشی، جمعی از خبرنگاران –که خبرنگاران رسانه‌های منتقد و مستقل هم دعوت نشده بودند- را برای بازدید از انبارهای ساماندهی نشده موزة ملّی فراخوانده‌اند؟ آیا به شأن و جایگاه «موزة ملّی ایران» اهانت نشده است؟ آیا در سایر نقاط جهان هم با میراث تاریخی ـ تمدنی خود چنین رفتار می‌کنند؟ آیا در موارد مشابه مثلاً در مراکز ویژة اقتصادی (همچون خزانه بانک ملّی) یا مراکز نظامی-امنیتی کشور چنین بازدیدهای ناگهانی ترتیب داده می‌شود؟ آیا اهمیت مقولة «میراث فرهنگی» کمتر از اهمیت مراکز ویژة اقتصادی یا نظامی-امنیتی ماست؟»

*** ارتش زمینی که منجر به ارتباطات هوایی شد!
کشف اجساد سربازان هخامنشی یا همان ارتش گمشده کمبوجیه در مصر توسط دو برادر ایتالیایی بمب خبری دیگری در حوزه میراث بود. بقایی ریاست سازمان به رئیس جمهوری نامه نوشت و رئیس جمهوری نیز دستور اعزام یک تیم باستانشناسی را به منطقه صادر کرد اما خیلی زود -زاهی هاواس- دبیرکل ارشد هیأت آثار باستانی مصر در مطلبی که در وبلاگی به نام خودش منتشر کرد، خبر کشف بقایای ارتش کمبوجیه را بی‌اساس دانست. بسیاری از کارشناسان داخلی نیز هیجان‌زدگی سازمان را بدون مطالعه و زود هنگام اعلام کردند به طوری‌که بعضی کارشناسان اظهارکردند که اصلا ارتش کمبوجیه در مصر نبوده و برخی دیگر احتمال می‌دادند که حادثه‌ی گرفتار شدن ارتش کمبوجیه در مصر صحت داشته باشد. برخی رسانه‌ها نیز به انعکاس نظرات کارشناسان و بررسی موضوع پرداختند که بار دیگر با جوابیه‌های تند میراث فرهنگی مواجه شدند.
در آن هنگام بقایی مسولیت پیگیری پرونده سربازان کمبوجیه را به موزه ملی سپرد. این درحالی بود که بسیاری از باستان شناسان علاوه بر زودهنگام دانستن قضاوت درمورد صحت و سقم این قضیه، معتقد بودند اگر هم قرار براین است که این پرونده پیگیری شود، این پژوهشکده باستان‌شناسی است که باید این کار را انجام دهد نه موزه ملی!
هر چند ریاست سازمان خبر داد که حاضر به خریداری ارتش مذکور است اما در مهرماه 89 رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پس از گذشت حدود یک‌سال از زمان اعلام خبر کشف ارتش گمشده کمبوجیه دوم، به مصر سفر کرد؛ ولی در بازگشت و در پاسخ به پرسش خبرنگاران، اظهار نظر درباره ارتش کمبوجیه را دارای اولویت ندانست و گفت: «بحث مهمی که اکنون با آن مواجه هستیم، برقراری خط هوایی مستقیم ایران مصر است که باید به آن بپردازیم و این موضوع باید در حال حاضر برای رسانه‌های داخلی اهمیت داشته باشد.
درحالی بقایی این سخنان را می‌گفت که شش ماه قبل اظهار کرده بود «اگر روزی پای سازمان میراث فرهنگی به مصر برسد، نخستین چیزی که باید پی‌گیری کند، بحث کشف بقایای سربازان کمبوجیه است تا مشخص شود که بالاخره چه شد» .در این زمینه، رئیس موزه ملی ایران نیز که همراه بقایی به مصر رفته بود، اعلام کرد: «مذاکره‌های اولیه درباره ارتش کمبوجیه در سفر به مصر انجام شده است».

*** از انتقال اشیا تا دوری کاری موزه ها
بعد از این ماجراها نیزمدتی صحبت از نقل و انتقال برخی از اشیای مخازن موزه ملی به خاطر زلزله و... به مخازن کاخ گلستان پیش آمد. البته گروهی معتقد بودند هیچ تضمینی مبنی برامن‌تر بودن مخازن کاخ گلستان وجود ندارد. از سوی دیگر بحث ساماندهی اشیاء موزه و شناسنامه‌دار کردن آنها در همین ایام مطرح شد .همچنین پیشنهاد انتقال اشیای موزه هر استان به استان فرستنده شی نیز از موارد مورد بحث بود این در حالی بود که زمزمه‌هایی مبنی بردورکاری جمع‌داران موزه ملی مطرح شده بود.به طوری که سه‌شنبه، 14 دی‌ماه در سومین نشست از سری نشست‌های «نگاهی به کارنامه‌ میراث فرهنگی» با عنوان «موزه، قانون، باستان‌شناسی» در دانشگاه تهران یک باستان‌شناس گفت:« تعدادی از اشیای موزه‌ ایران باستان از حفاری‌های غیرمجاز به‌دست آمده‌اند و شناسنامه ندارند. اگر هر کدام از آن‌ها مفقود شود، هیچ کسی متوجه نمی‌شود. مشخص نیست در این میان چه کسی فکر دادن دورکاری به جمع‌دارها را مطرح کرده است؟»
عبدی گفت: «اکنون پرسش‌های زیادی مطرح می‌شود، وقتی قرار است جمع‌دارهای یک موزه که وظیفه‌ تحویل گرفتن و پس دادن اشیا و نگهداری از آن‌ها را برعهده دارند، جزو طرح دورکاری باشند، تکلیف اشیایی که قرار است منتقل شوند چیست؟ وضعیت آن‌ها چه می‌شود؟ بخصوص در وضعیت کنونی که ممکن است هزاران شیء از انبارهای موزه به مکان‌های دیگر منتقل شوند.»
وی ادامه داد:« این مسأله همچنان در حال وقوع است و کسی نمی‌تواند بگوید که چه اتفاقی می‌افتد.»

*** یا فاملر یا اخراج
در6بهمن 89 آزاده اردکانی در مصاحبه‌هایی به رونمایی کشف «الواح گلی که 37 سال در انبار موزه ملّی ایران رها شده» پرداخت و از آن به عنوان یک رویداد و اتفاق مهم در عرصی میراث فرهنگی کشور یاد کرد. وی گفته بود: «... این الواح گلی توسط «ویلیام فاملر» در فارس کشف شده بود و متعلق به سال 1974 بوده است. ... این الواح گلی که 37 سال در انبار موزة ملّی ایران رها شده بود در حال حاضر به منظور "رمزگشایی" برای استفاده عموم به بخش کتیبه های موزه سپرده شده است»
در پی انتشار این خبر شماری از باستان شناسان کشور اعلام داشتند که «گِل نبشته‌های» مورد اشاره اردکانی قبلاً توسط کاوشگران و پژوهشگران ترجمه و منتشر شده است. در این زمینه، از جمله دکتر کامیار عبدی، از باستان شناسان شناخته شده کشور و از صاحب نظران در مطالعات دوره ایلامی، با نگارش نقدی علمی (در روزنامة ملت ما، 10/11/1389) متذکر شده بود که همه آثار به دست آمده از تپه ملیان فارس «چه گِل نبشته‌های آغاز ایلامی و چه گِل نبشته‌های ایلامی میانه به دقت توسط کاوشگران مرمت، تثبیت و بسته‌بندی و به دست زبان شناس آن هیأت، متیو استلپر، یکی از معدود ایلام شناسان جهان، استنساخ، آوانویسی و منتشر شده است» و نسخه ای از آن کتاب‌ها نیز در کتابخانه موزه ملّی در کنار دفتر رییس موزة ملی وجود دارد. همچنین اشاره کرده بود که در عالم باستان‌شناسی کسی به نام «ویلیام فاملر» که خانم اردکانی به او اشاره کرده وجود ندارد و کاوشگر آن گِل نبشته ها پروفسور «ویلیام سامنر» بوده است. همچنین تذکر داده بود که «رمزگشایی» خط میخی یک قرن پیش انجام شده و برای رییس موزة ملّی ایران برازنده نیست که تفاوت بین «رمزگشایی» و «ترجمه» را نداند.
وی با اشاره به اشتباهات علمی متعدد در اظهارات رئیس موزة ملّی سخنان او را غیر کارشناسانه و نشانه‌ای بر بی اطلاعی او از الفبای باستان شناسی و میراث فرهنگی خوانده بود.
نقد عبدی اما واکنش شدید رییس موزة ملّی را در پی داشت و وی بی آنکه به تصحیح اشتباهات خود بپردازد، در گفت وگو با روزنامة «ملت ما» (12/10/1389) خبر از ممنوع الورود شدن دکتر کامیار عبدی به موزة ملی ایران داد.
این درحالی بود که در نشست بعد از ایام نوروز 90، بقایی و اردکانی اعلام شد،موزه ملی ایران مأمور پیگیری بازگشت الواح به کشور است.
آزاده اردکانی در این باره گفت: «در همین راستا ارتباط با مؤسسه شرق‌شناسی شیکاگو برقرار شده و تلاش خواهیم کرد نتیجه مطالعات و پژوهش‌های صورت گرفته در خصوص الواح هخامنشی را نیز به همراه الواح به دست بیاوریم.»
در همین جلسه هنگامی که از تلاش برخی از باستان‌شناسان وNGOها در طی سال‌های گذشته برای بازگشت الواح هخامنشی نام برده شد اتهاماتی در لفافه به دکتر عبدالمجید ارفعی، تنها متخصص زبان ایلامی در ایران، نسبت داد که به زعم برخی کارشناسان سخنان مغرضانه‌ای‌بود.

*** بودن یا نبودن
در حالی موزه ملی روزهای پر فراز و نشیبی را طی این دو سال پشت سر گذاشت که سایت جهان نیوز، دیروز دستگیری آزاده اردکانی رئیس موزه ملی ایران را برای دومین بار طی دوماه گذشته بر خروجی سایت درج کرده بود.در برخی سایتهای دیگر اعلام شده این بازداشت روز دوشنبه در محل کار اردکانی صورت گرفته است.
اما آخرین اخبار حاکی از آن است که مسئول دفتر اردکانی خبر دستگیری وی را تکذیب کرد.
شیرافکن ،مسئول دفتر اردکانی در گفت‌وگو با ایلنا اعلام کرد:‌ دیروز بعد از درج خبر از سوی برخی سایت‌ها پیگیر تکذیب این خبر بودیم و حتی متن تکذیبیه را به اداره کل سازمان میراث فرهنگی ارسال نمودیم. وی از دلیل عدم انتشار این تکذیبیه اظهار بی اطلاعی کرد.

مریم اطیابی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه