منافع ملی ایران برتر از هر چیز قرار دارد
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 76، تیر و امرداد 1392، صفحه 16
در جریان تبلیغات رادیو – تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری، شاهد گفتوگوی هشت نامزد انتخاباتی در سه مرحلهٔ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بودم.
برای ورود به بحث به خاطرهای اشاره میکنم. چند سال پیش موسسهٔ مطالعات تاریخ معاصر ایران که یک سازمان دولتی است، مرا برای شرکت در همایشی دربارهٔ مسایل قفقاز دعوت کرد. در این همایش چندین تن دربارهٔ مسایل قفقاز سخن گفتند. در پایان، امکان سخن گفتن به حاضران رسید. به عرض حاضران رساندم که از نظر من میتوانست این همایش در مالزی، فرانسه و یا آرژانتین برگزار میشد، زیرا چیزی که دربارهٔ آن سخن گفته نشد، این مساله بود که سرزمین قفقاز در اثر جنگهای تحمیلی روسیه به ایران و تحمیل دو قرارداد ننگین و استعماری گلستان (1192خ/1813 م) و ترکمانچای (1206 خ 1828م) از ایران جدا ساخته شده است. البته از نظر دور نباید داشت که امپراتوری ستمکار تزاری روسیه بدون حمایت و خیانتهای امپراتوری بریتانیا، توان پیروزی نظامی بر ایران را نداشت. هیچیک از سخنرانان و برگزارکنندگان به این مساله اشاره نکردند که سرزمین قفقاز از دوردستهای تاریخ تا 150 سال پیش بخشی از شاهنشاهی ایران بوده است.
در جریان سه مرحلهٔ گفتوگو یا به اصطلاح مناظرهٔ نامزدهای دورهٔ یازدهم ریاست جمهوری نیز از هر دری سخن گفته شد، جز « ایران».
این مباحث میتوانست در یمن، سومالی، مراکش و اردن باشد؛ البته در صورتی که آنها نیز دستاندرکار بهرهگیری از انرژی صلحآمیز هستهای میبودند.
آنچه در این مباحث جایی نداشت، تاریخ دیرپا و فرهنگ رخشای ایران زمین بود. در این مباحث منافع ملی راستین ایران جایی نداشت. سخنی از حقوق تاریخی و مسلم ایران در دریای مازندران نبود. دربارهٔ حقوق مسلم ایران در خلیجفارس و سه جزیره سخن گفته نشد. هیچکدام به مسالهٔ سوریه و ارتباط تنگاتنگ آن با منافع ملی ایران سخنی به میان نیاوردند.
گرچه گویندگان به فارسی سخن میگفتند؛ اما سخنی پیرامون تاریخ، فرهنگ کهن این سرزمین و منافع ملی آن در میان نبود. اگر بخواهم به زبان نامزدها سخن بگویم، «گفتمان» کسانی که قرار بود یکی از آنان در مقام ریاست جمهوری قرار گیرد «ایرانی» نبود. اما سخن از قومگرایی، تجزیهخواهی (فدرالیسم)، سیاهنمایی به وفور یافت میشد.
هر هشت تن و آنکه قرار است به کرسی ریاست جمهوری تکیه زند باید بدانند که اینجا ایران است و گفتمان در این سرزمین تنها و تنها «گفتمان ایرانی» است و آنچه که بالاتر از هر چیز قرار دارد، منافع ملی ایران است.
***
مفهوم راستین منافع ملی
امروزه واژهٔ منافع ملی یکی از فراگیرترین واژهها و به ویژه در مسایل مربوط به سیاست خارجی است.
منافع ملی عبارت است از ارزشهای یک ملت یا به گفته بهتر جهان بینی یک ملت است که آن ملت در راه تحقق آنها، میکوشد. منافع ملی برخاسته از جهانبینی ملت میباشد. جهانبینی عبارت است از دیدگاهی که یک ملت بر پدیدههای جهان هستی مینگرد. در نتیجه جهانبینی عبارت است از یک دستگاه فلسفی کامل که ملت وسیلهٔ آن، پدیدههای جهان هستی را میسنجد و ارزش گذاری میکند.
ناسیونالیسم ایرانی برخاسته از جهان بینی ایرانی است و یا به گفته دیگر، سرچشمهٔ جهانبینی ایرانی است. ناسیونالیسم ایرانی، اندیشهای است انسانی، انسان محور و انسان دوست.
از روزگاران دور تاریخ، دو اصل زیر مورد شناخت و احترام ملت ایران بوده و هست که نشان دهندهٔ منافع ملی ایران میباشد:
یکم - آزادی انسان و حقوق بشر
دوم - طرد هرگونه استبداد و استعمار، در هر رنگ و هر شکل
از این رو، منافع ملت ایران در پهنهٔ جهان ، عبارت است از:
1- حمایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی همهٔ مردم جهان
2- مبارزه با هرگونه استعمار، استبداد و تبعیض نژادی
پایههای جهانبینی انسانی ملت ایران یا منافع ملی ملت را که در منشور کوروش بزرگ در سال 538 پیش از میلاد/ 1159 پیش از هجرت بلورینه شده است، بر پایهٔ اسنادی که تاکنون در دست داریم در کمابیش 2500 سال پیش از میلاد ( کمابیش 700 سال پیش از زایش زرتشت و 3100 و اندی سال پیش از هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه) ، شکل گرفته است.
منشور منوچهر سپس در منشور کوروش بزرگ به گستردگی هرچه تمامتر، بازتاب مییابد. جهان بینی ایرانی را فردوسی در یک رج کوتاه میکند:
میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
منشورِ منوچهر و کوروشبزرگ را سعدی این گونه بیان میکند:
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار[ستمگر، امپریالیست،جهانخوار] دگر عضوها را نماند قرار
منشور حقوق بشر و آزادی انسان کورش بزرگ (منشور احترام به بشر و نفی ستم و زورگویی و تجاوز و بیداد از سوی ملت ایران است) و نیز گفتهٔ سعدی، هردو آذین تالار سازمان متحدند.
از سوی دیگر، منافع حیاتی عبارت است از منافعی که با موجودیت یا «بود و نبود» یک ملت سر و کار دارد و قابل چشم پوشی و گذشت نیست.