تاریخ معاصر
مجالس عزاداری تهران - دکتر احمد مهدوی دامغانی
- تاريخ معاصر
- نمایش از جمعه, 27 خرداد 1401 21:20
برگرفته از روزنامه اطلاعات
با فرارسیدن ماه محرم و ایام سوگواری بر سالار شهیدان و آموزش درس وفا و مجاهدت و درد دین و مردم داشتن، از این پس طی چند شماره مطالب ارجمندی خواهیم داشت به قلم پربار و شیرین استاد مهدوی دامغانی درباره مجالس عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) در طول سنوات ۲۰ تا ۵۰ شمسی در تهران که از جهات متعدد حائز اهمیت است.
اشاره: با فرارسیدن ماه محرم و ایام سوگواری بر سالار شهیدان و آموزش درس وفا و مجاهدت و درد دین و مردم داشتن، از این پس طی چند شماره مطالب ارجمندی خواهیم داشت به قلم پربار و شیرین استاد مهدوی دامغانی درباره مجالس عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) در طول سنوات ۲۰ تا ۵۰ شمسی در تهران که از جهات متعدد حائز اهمیت است.
بسمالله الرحمن الرحیم. الحمدلله ربالعالمین و صلیالله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و سلامالله علیالحسین و علی اصحابالحسین.
اقامه مجالس عزاداری حضرت خامس آل عبا سیدالشهداء صلی الله علیه که از همان روز عاشورای سال۶۱ آغاز شد و تا قیام قیامت برقرار خواهد بود، هر روز و هر سال از روز و سال پیش باشکوهتر برگزار خواهد شد، از اصلیترین و مهمترین بنیادها و شعائر تشیع است و «چراغی است که ایزد آن را برفروخته است» و مسلم است که شعلهای چراغ دائماً فروزانتر خواهد بود؛ همچنانکه شواهد تاریخی مکرّر به آن گواهی میدهد. مقصد این فقیر ناچیز از این نوشته، یادآوری بعضی از این مجالس در طهران در طول سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۴۲۰ قمری (۱۳۲۴ تا ۱۴۰۰) شمسی است که خدای تعالی بانیان آن مجالس را بیامرزاد و البته انشاءالله در حال حاضر هم لابد بعضی از مجالسی که در منازل افرادی تشکیل میشده به وسیله بازماندگان همان بانیان وابسته به صورت مهمتر تشکیل میشود.
قبل از ذکر آن مجالس، باید با ذکر جمیل و نام نیک وعّاظ و مذکرین و «روضهخوانان» آن ایام را که نوکران خاص حضرت ابیعبدالله الحسین علیهالسلاماند این نوشته را مزین کنم. خدای تعالی درجات آنان را عالی فرماید و سیدالشهداء علیهالسلام میزبان کریم آنان در بهشت باد.
قدیمیترین واعظ مشهوری را که منبنده در تهران دیده و پای وعظش نشسته و از فرمایشاتش بهره بردهام، مرحوم مغفور حاج میرزا عبدالله تهرانی سبوحی رحمه الله علیه است و آخرین واعظی که از آن نوع دیدهام، مرحوم مغفور دوست ارجمند و همدوره تحصیلی عزیز گرامیام دکتر محمدجواد مناقبی طابثراه است. مرحوم حاج میرزا عبدالله سبوحی «شیخ الطائفة» وعاظ طهران شناخته میشد. آن مرحوم در اواخر دهه ۲۰ شمسی از دنیا رفت.
از دو واعظ بسیار فاضل و مقبولالقول و معتمد نیز که در همان دهه و یا اوائل دهه ۳۰ از دنیا رفتند، باید نام ببرم: اولی مرحوم مغفور سید محمدباقر بحرالعلوم قزوینی، و دیگری مرحوم سیدجعفر کشفی بروجردی است که این دو به علم و هم به تقوا و حسن بیان معروف بودند. خداشان بیامرزاد که بسیار بسیار مورد ارادت و احترام عامه میبودند. بعضی از اَهمّ وعاظ مشهوری که از لحاظ حسن شهرت و اقبال عامّه و خوشبیانی و پرهیزگاری در طی سالهایی که موضوع این نوشته است، مورد توجه عموم بودند و مقبولیت و محبوبیت داشتند، و مجالسی را که در این مقاله شرح مختصری خواهم داد، اداره میفرمودند (و بدون هیچ مناسبتی در تقدیم یا تأخیر نام شریف آنان، با حذف عناوین علمی و روحانی آنان و) تا آنجا که به یاد دارم، به عرض میرسانم:
مرحومان مغفوران حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی (که پس از وفات مرحوم حاج میرزا عبدالله واعظ سُبّوحی تهرانی، شیخالطائفة وعاظ به شمار میرفت (متوفی در اسفند ۱۳۴۲)، مرحوم آقای حاج مقدس تهرانی،۱ حاج شیخ محمود حلبی تولایی (رض) متوفی در رمضان ۱۴۱۷ قمری، حاج شیخ عباسعلی اسلامی سبزواری (مؤسس مدارس «تعلیمات جامعه اسلامی» که یکی از مهمترین مؤسسات تعلیماتی ابتدایی برای حفظ عقاید اصولی نوباوگان محسوب میشد)، حاج سلطانالواعظین شیرازی (مؤلف کتاب «شبهای پیشاور»)، حاج شیخ جعفر خندقآبادی،۲ شیخ محمدتقی فلسفی(ره)، شیخ حسینعلی راشد، سید محمدباقر مولوی عربشاهی سبزواری (که مرحومان آقایان تولایی و شیخ حسینعلی راشد و سید محمدباقر عربشاهی از دانشمندترین وعاظ ایران بودند)، میرزا علیاکبر واعظ تبریزی، سید ابوالفضل کمالی سبزواری، حاج آقا احمد طباطبایی قمی (امام جماعت مسجد نوبنیاد ارگ)، شیخ اسماعیل معتمد خراسانی، حاج میرزا علی محدث قمی (فرزند بزرگ رضوان جایگاه، خلد آشیان، آقای حاج شیخ عباس قمی رض)، سید محمدعلی صدرائی اشکوری، اعتمادزاده (پدر) و بعدها اعتمادزادة پسر، شیخ محمود کفایی تهرانی، شیخ عباس مهاجرانی و…
البته وعاظ محترم فراوان دیگری هم زینت مجالس عزاداری بودند که قصور حافظهام موجب فراموشی نام آنها شده است. در طول سه دهه ۳۰ تا ۶۰، مشهورترین واعظ و سخنور تهران، مرحوم آقای فلسفی بود و درگیریهای آن مرحوم در طول این مدت با دولتهای وقت و شهامت او در بیان نظراتش (و رذالت دستگاههای امنیتی در مزاحمتهایی که برای آن مرحوم فراهم میآورد) نیز معروف است رحمهالله علیه. اسامی امکنه و خیابانها و محلات بر اساس شهرت همان ایام است.
یادی از مهمترین مجالس «روضه» از هفتاد سال پیش در طهران
قدیمیترین خاطرهای که این ناچیز از مجلس روضه دارد، مربوط به نود سال پیش از این است و آن مجلس منعقده در بیتالشرف مرحوم مغفور حضرت آیتاللهالعظمی حاج حسین قمی (رضوانالله علیه) است که اینبنده را مادر و مادربزرگ مرحومم به همراه خود به آن مجلس میبردند و مرا که پنج ساله بودم، با خود در محل مخصوص بانوان که با پردهای (به قول خراسانیها: تجیری) که به عرض تکیه در طول حیاط که بر فراز آن چادر عزاداری خامس آل عبا (علیهمالسلام) افراشته و سایه انداخته بود، مینشاندند و من بنده هم چنانکه سابقاً در جایی نوشتهام، از آن مجلس محترم فقط چهرۀ نازنین مرحوم مبرور و جنتمکان خلدآشیان حضرت آقای حاج شیخ عباس محدث قمی (رفع الله درجاته) که قائم آن مجلس میبودند، همواره در نظرم متجلی است که آن مرحوم بر عرشه منبر با عبای سیاه و قبائی کرباس آبیرنگ نشسته است و بهآهستگی و شمردگی بیانات شریف خود را افاضه میفرمودند و در هنگام ذکر مصیبت بلند بلند میگریستند (رحمه الله علیه) و «هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود». این خاطره را به تیمن و تبرک به نام بلند و ارجمند حضرتین آیتالله قمی و محدث قمی (که داماد برادر مرحوم آقای حاج حسین قمی بودند) برای بیان موضوع این مقاله ذکر کردم.
باری، این ناچیز در سال ۱۳۲۴ شمسی به طهران آمد و در آن سال و یعنی در حقیقت در محرم سال ۱۳۶۵ قمری به تشرف به مجالس روضه آن ایام که اینک شرح مختصری از آن را به عرض میرساند، نائل شد. ابتدا مجالس منعقده در پیش از ظهرها را عرض میکنم:
مجالس پیش از ظهر
۱ـ آن زمان هنوز مرحوم آقای امامجمعه خوئی (حاج میرزا یحیی) زنده بود و مجلس روضهشان صبحها تا نزدیک ظهر در منزل ایشان که در کوچهای منشعب از خیابان ناصرخسرو بود، اقامه میشد. از وعاظ و مذکرین یا روضهخوانان آن مجلس شخص بهخصوصی را به یاد نمیآورم و فقط اجمالاً خاطرهای از شرفیابیام بدان مجلس را در خاطر دارم.
۲ـ مجلس روضه مرحوم مغفور آیتالله آقای میرسید محمد بهبهانی (رحمتالله علیه) که در منزل ایشان در محله سرپولک در خیابان بوذرجمهری نزدیک خیابان سیروس منعقد میشد و غالباً از ساعت هشت صبح تا ساعت یازده صبح ادامه میداشت. و در آن مجلس بیشتر منبریهایش روضهخوانان مشهور بودند و بعضی از ایام نیز وعاظ مشهور و دانشمندی فیالمثل مرحوم آقای حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی (طابثراه) خاتم مجلس بودند. و این مجلس محترم تا آخرین سال حیات مرحوم آقای بهبهانی ادامه داشت و پس از وفات ایشان، پسر گرامی و محترم ایشان مرحوم حاج سیدجعفر بهبهانی نیز این مجلس را اقامه میکرد. خدا رحمت کند مرحوم آقای سید ابراهیم ابطحی ـ کارگزار وفادار مرحوم آقای بهبهانی ـ را که رتق و فتق آن مجلس را عهدهدار بود.
۳ـ مجلس روضه مرحوم مغفور آیتالله حاج میرزاعبدالله سعید معروف به چهلستونی رحمتالله علیه (به مناسبت آنکه در چهلستون، مسجد مرحوم حاج سیدعزیزالله در بازار بزرگ اقامه جماعت میفرمود، به چهلستونی معروف شده بود). این مجلس نیز شبیه مجلس مرحوم بهبهانی (رحمتالله علیه) بود و اداره آن به عهده فرزند عزیز شریف بزرگوار او، مرحوم حاج حسنآقا سعید محوّل بود و پس از وفات مرحوم آقای حاج میرزا عبدالله، مرحوم حاج حسنآقا تا زنده بود آن مجلس را اقامه میفرمود.
۴ـ مجلس روضه مرحوم مغفور آیتالله حاجآقا رفیع شریعتمدار رشتی که در منزل آن مرحوم، در کوچه منشعب از خیابان صفیعلیشاه (روبروی مرقد مرحوم صفیعلیشاه) که مستمعانی در حد گنجایش همان دو اتاق متصل به هم داشت و بیشتر آنان از کسبه و سکنۀ همان محل و یا افراد سرشناس گیلانی و یا علمای همتراز مرحوم حاجآقارفیع بودند و پس از وفات آن مرحوم، فرزند شریف نجیب او مرحوم آقامحمدرضا رفیع (همدورۀ این حقیر در دانشکده معقول و منقول، که در اواخر عمر معمم شد) آن مجلس را ادامه میداد.
۵ـ مجلس روضه مرحوم مغفور آیتالله آقامیرزامحمد ثقفی کلانتری۱ (رحمتالله علیه) که در منزل خود در ابتدای محله پاچنار (کوچه عریضی که از خیابان چراغبرق منشعب میشود و به طرف خیابان بوذرجمهری میرود که منزل مرحوم آیتالله آقای کاشانی (طابثراه) نیز در همین کوچه بود). و این مجلس محترم تا وقتی که مرحوم آقامیرزامحمد حیات داشت، برقرار بود و کسبه و اهل علم و متدینین آن اطراف از مستمعان آن بودند و شاید حالا در همین زمان هم نیز اقامه میشود.
۶ـ مجلس روضۀ مرحوم شیخالاسلام ملایری نمایندۀ ادوار متعدد مجلس شورای ملی از ملایر که در منزل آن مرحوم ـ در خیابان عینالدوله (ایران) نبش کوچهای در آن خیابان که به طرف نظامیه و کوچه مسجد سپهسالار میرود ـ این مجلس چندی پیش از فوت مرحوم شیخالاسلام برچیده شد.
۷ـ مجلس روضۀ مرحوم حاج سیدمحمد حسینیان بازرگان خوشنام معروف (رحمه الله علیه) که در منزل بزرگ آن مرحوم، واقع در انتهای خیابان امیریه، نزدیک چهارراه گمرک منعقد میشد و مستمعان بسیاری داشت و واعظ خاتم آن، غالباً مرحوم مبرور آقای حاج محقق واعظ خراسانی (طابثراه) میبودند.
مجالس مساجد معروف
اما مجالسی که در مساجد معروف طهران اقامه میشد، متعدد بود و البته از همه مهمتر و پرمستمعتر، مسجد مرحوم حاج شیخ عبدالحسین طهرانی، معروف به مسجد آذربایجانیها (ترکها) که در انتهای بازار عباسآباد واقع است (شیّدالله ارکانه) که این مجلس از لحاظ تعداد مستمعان، مهمترین مجلسی بود که در طرف صبح در طهران منعقد میشد و زعمای تجار آذربایجانی امثال مرحوم حاج آقابزرگ ابوالحسین و حاجناظم و حاجآقا طاهباز و آقایان اتفاق و شالچی و حاجفرج طوبی و اقران و امثال آنان در مدخل مسجد برای خوشامدگویی به واردین صف کشیده بودند. خداوند همه آنان را بیامرزاد و واعظ خاتم این مجلس، معمولاً مرحوم آقا میرزاعلیاکبر واعظ تبریزی بود، رحمه الله علیه.
مجلس دیگری که در مسجد منعقد میشد، مجلسی بود که مرحوم آقای حاج سیدمرتضی لنگرودی (ره) امامجماعت مسجد و مدرسه «حاج أبوالفتح» در خیابان ری نزدیک میدانی که به «میدانشاه» معروف بود، اقامه میفرمود و وعاظ مذکران مشهوری مانند مرحوم حاج شیخ عباسعلی اسلامی (رحمه الله علیه) غالباً خاتم آن مجلس میبودند و سکنه و کسبه محلی در آن شرکت میکردند و فیالجمله از مجالس مهم روضه در طهران به شمار میرفت.
البته در مساجد دیگری مثل مسجد مشیرالسلطنه (خیابان مولوی، نزدیک چهارراه گمرک) و مسجد قندی (انتهای خیابان خانیآباد) که در این اواخر مرحوم حجتالاسلام والمسلمین آقامیرزا یوسف ایروانی (طابالله ثراه) امامت جماعت آن را تکفل میفرمود و مسجدی که در انتهای شاهپور به امامت جماعت مرحوم حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج سیدمرتضی ایروانی نیز مجالس روضه پیش از ظهرها منعقد میشد و اهالی محل با اخلاص و اشتیاق در آن شرکت میکردند و نیز در مسجد «لرزاده» در خیابان خراسان شبها مجلس مهمی اقامه میشد و در مسجد انتهای خیابان امیریه نزدیک راهآهن که امامت جماعت آن به عهده مرحوم آقای حاج سیدمحمد حائری گلپایگانی (رحمه الله علیه) بود.
مجلس محترم دیگری که در پیشازظهرها (صبحها تا نزدیک ظهر) اقامه میشد، عبارت است از:
۱ـ مجلس مرحوم مبرور آیتالله حاج سید احمد نخجوانی (قده) واقع در «گذر قُلی» خیابان خیام که این مجلس از بسیاری جهات مانند مجلس نظیر آتیالذکر آن، یعنی مجلس مرحوم مبرور آیتالله آقای آملی بر دیگر مجالس طهران، بهراستی نمیدانم چه تعبیری بیان کنم؟ اجمالاً عرض میکنم ـ به یک صورتی ـ از دیگر مجالس ممتاز بود ـ و در این مجلس، مرحوم آقای نخجوانی که از ساعتی بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک ظهر اقامه میشد، بسیاری از اهل علم و تجار آذربایجانی و دیگر تجار و غالب سکنۀ محل شرکت میفرمودند. آن مرحوم با آقای مهندس مهدی بازرگان (رحمه الله علیه) نسبتی داشت (پسرعمه و پسردائی بودند؟) و مرحوم مهندس بازرگان تا بود و آزاد بود و حتی در زمان صدارتش، خودش و برادرانش شرکت میکردند.
این بنده بسیاری از سالها مرحوم مغفور حضرت امامخمینی (قدس سرّه) و مرحوم مبرور آیتالله آقای حاج میرزا احمد آشتیانی (طابالله ثراه) را در آن مجلس زیارت کردهام و نیز علمای مشهور طهران مانند: مرحومان حاج سیدصدرالدین جزائری و حاج سیداحمد شهرستانی و حاج سید محمدباقر شهیدی گلپایگانی و حاجآقا ضیاءالدین استرآبادی و حاج سیداحمد هاشمی گلپایگانی و حاج سید محمدعلی سبطالشیخ و آقای میرزا محمدباقر آشتیانی و امثالهم (رحمهم الله تعالی) در آن مجلس شرکت میفرمودند و بعضی ایام که مرحوم آقای حاج میرزا احمد آشتیانی (رضوانالله علیه، کوچکترین فرزند مرحوم مبرور آقای حاج میرزاحسن آشتیانی، مجتهد اعلم تهران در زمان ناصرالدینشاه) با آن جثه ظریف در کنار صاحب مجلس مینشست، از مظاهر واقعی «جهانی است بنشسته در گوشهای» متجلی بود.
باری، در این مجلس چندی از مذکّرین مشهور و معروف به تقوا و طهارت نفس، مثل مرحوم مغفور حاج شیخ محمود کفائی (رحمه الله علیه) شرکت و افاضه میفرمودند؛ ولی واعظ خاتم نیز مرحوم مغفور حضرت آقای حاج محقق خراسانی بودند، رحمه الله معشر الماضین!
ذکر جمیل آیتالله محمدتقی آملی
۲ـ مجلس مشهور و عمده دیگر پیش از ظهرها، مجلسی بود که مرحوم مغفور آیتالله العظمی حضرت آقای حاج شیخ محمدتقی آملی (قدس سره) از اوائل دهه ۳۰ تا اواخر ایام حیات پربرکتش در منزل خودشان واقع در کوچه حمام «شاهزاده»، منشعب از خیابان شاهپور، روبروی خیابان ورزش منعقد میفرمود و این مجلس محترم به چند مناسبت از اهم و بلکه مهمترین مجلس پیشازظهرها شمرده میشد؛ زیرا رفعت مقام علمی آن فقید راشد و آن حکیم متألّه موجب میشد که اکثر مستمعان و حضّار آن مجلس از علما و فضلای طهران باشند و فیالواقع مرحوم آقای آملی در سی سال اخیر عمر شریف خود، اعلم و افقه علمای ایران شناخته میشد؛ زیرا سابقه تحصیلات ایشان در ایران و نجف اشرف و اختصاصی که به مرحوم خلدآشیان جنتمکان آیتاللهالعظمی النائینی (رضوانالله علیه) و نیز به مرحوم رضوانجایگاه آیتاللهالعظمی میرزا حسین کمپانی (غروی) و آیتاللهالعظمی ضیاءالدین عراقی (طیبّالله رمسهم) داشتند، مکانت علمی معظمله را هم در معقول و هم در منقول مشخّص میساخت.
خداوند به استاد فاضل ارجمند، حضرت آقای اکبر ثبوت مزید عمر و عزّت و توفیق مرحمت فرماید که چندی پیش در بیان مناقب و فضائل و مقامات علمی و ملکات نفسانی مرحوم آقای آملی داد سخن دادهاند و حق مطلب را در آن باره ادا فرمودند.
بهراستی هر فرد فهمیده و متدیّن و درسخواندهای که به حضور حضرت آقای آملی (رفع الله درجاته) مشرّف میشد و از برکات انفاس و افاضات آن بزرگوار مستفیض میگشت، کاملا به معنای واقعی مجذوب آن وجود مبارک و شیفته به آن خُلق خوش و تواضع و آرامشی میگشت که بر اثر توجّه و توسّلی که به برکت «الا بذکر الله تطمئنّ القلوب» برایشان به صورت مَلکهای راسخ درآمده بود. این حقیر ناچیز سعادت این را داشت که از اوائل سال ۱۳۳۲ شمسی تا اواسط سال ۱۳۳۳ در درس فقه آن فقیه راشد ربّانی که مباحث بیع و خیار است و رهن را براساس کتاب مستطاب «مکاسب» (متاجر) حضرت شیخ انصاری (رضوان الله علیه) افاضه میفرمودند، شرکت کند.
از همدرسان من حقیر در این تلمّذ، جناب آقای دکتر مهدی محقق (دامت افاضاته) و مرحومان مغفوران: دکتر ابوالقاسم گرجی و آقای حاج شیخ مسجدجامعی (والد ماجد جنابان آقایان حجتالاسلام والمسلمین حاجشیخ محمد و دکتر احمد مسجدجامعی) و مرحوم عموی گرامی این دو بزرگوار، حجتالاسلام محمدحسین مسجدجامعی (رحمه الله) بودند. در مواردی که یکی از ما شاگردان سؤالی داشتیم، مرحوم آقای آملی با حوصله و تأمل تحسینبرانگیزی عرایض فرد سؤالکننده را استماع و سپس با آرامی و دقت، آن اشکال مستشکل را رفع میفرمود و پاسخ سؤال را بیان میکرد رحمه الله علیه.
از أفضل ملکات فاضلة آن بزرگوار، تواضع فوقالعادهشان بود و ایشان هم مثل مرحوم خلدآشتیان حضرت آیتاللهالعظمی حاج سیداحمد خوانساری (قدسالله تربته) برای هر کس که بر مجلس روضه ایشان وارد میشد، از هر طبقهای که بود، تمامقد برمیخاستند و خوشامد میگفتند و اهتمام ایشان بر این امر، مایه شرمندگی و در عین حال اعجاب بسیاری از شرفیابشدگان به آن مجلس محترم میگشت.
فضیلت دیگر معظمله صبر و شکیبایی و خویشتنداریشان بود که در مصائب روزگار از خود نشان میدادند. همه ارادتمندان ایشان دیدهاند که در مصیبت وفات آزادة ارجمند و دانشمندشان، مرحوم حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج ضیاءالدین آملی(ره) چگونه صبر و پایداری و استقامتی ابراز فرمودند.
در مجموع و اجمالاً این بنده میتوانم عرض کنم که مرحوم آیتاللهالعظمی حاج شیخ محمدتقی آملی (قدّسسرّه) از جمله معدود انگشتشماری هستند که این ناچیز در طول عمرم زیارت کردهام که به معنای واقعی «لقد کان لکم فی رسولالله اسوهٌ حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا» (احزاب،۲۱) متصّف بودهاند، رحمه الله علیه رحمه واسعه.
در مجلس روضة ایشان، واعظ اصلی که خاتمِ مجلس هم بود، مرحوم مغفور استاد دانشمند حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج سیّد محمدباقر مولوی عربشاهی بودند. یک چیزی به اعتقاد خود ناچیزم عرض کنم و آن اینکه مرحوم مولوی عربشاهی یکی از دانشمندترین وعّاظ و منبریهای دهة ۴۰ و ۵۰ در طهران بود.
عرض کردم «دانشمندترین» نه مشهورترین وعّاظ؛ آن مرحوم اولا از طلاب فاضل حوزه علمیّه مشهد بود و در دوره سطح، از شاگردان مبرّز مرحومان آقای حاجشیخ هاشم قزوینی و پدرم (رحمهالله علیهما) محسوب میشد و سپس مدتی از محضر مرحومان آقابزرگ حکیم شهیدی و آقای آقامیرزا طاهر تنکابنی و حضرت آقای میرزامهدی آشتیانی و سیدکاظم عصّار مستفیض شده بود و از اوائل تأسیس دانشکده معقول و منقول، به استادی آن دانشکده منصوب شد و تا زمان بازنشستگیاش بر همان سمت باقی بود. چند کتاب و رساله از کتب فلسفی را تحقیق و تصحیح کرد که در جمله انتشارات دانشگاه چاپ شد. آن مرحوم از ارادتمندان مخلص مرحوم رهبر راحل انقلاب (قدسسره) میبود؛ آنچنانکه در سال ۱۳۵۵ یا ۱۳۵۶، منزل مسکونی خودش را در قلهک یا دروّس(؟) در دفتر منبنده فروخت و بهای آن را عیناً به نجف اشرف به خدمت معظمله فرستاد رحمهالله علیهما. وفات مرحوم عربشاهی در سال۱۳۶۰ یا ۱۳۶۱ واقع شد و مجلس ختم آن مرحوم را مرحوم دکتر عبدالله شیبانی که رئیس وقت دانشگاه طهران بود، در «مسجد ارگ» برگزار کرد.
مجالس عصرها
و اما مجالس روضهای که در بعدازظهرها «عصرها» تا مقارن غروب آفتاب تشکیل میشد:
۱ ـ مجلس منزل مرحوم آقای حاجآقا رضا قائممقامالملک رفیع در کوچه برلن. آن مرحوم از سیاستمداران متدین دوران هر دو پهلوی بود و در زمان رضاشاه همواره نماینده مجلس شورا و پس از تأسیس مجلس سنا، تا مدتی پیش از وفاتش سناتور گیلان بود. دو برادر دیگر او مرحومان حاج بحرالعلوم و حاجآقا رفیع شریعتمداری از مهمترین سرشناسان سیاسی و روحانی ایران در آن زمان بودند. (این حضرات دائیهای جناب آقای پروفسور فضلالله رضا ادامه الله عمره و افاضاتهاند). آن مرحوم به اصطلاح از «متولیان» مجلسین به شمار میرفت.
باری، آن مجلس در بهار و تابستان در صحن حیاط بزرگ و در پائیز و زمستان در تالار وسیع و اتاقهای متصل به آن منعقد میشد و وعاظ فاضل مشهوری در آن به افاضه میپرداختند و حاضران و شرکتکنندگان آن، از عموم طبقات و خصوصا از سیاستمداران و کارمندان عالیرتبه دولتی و دانشجویان بودند و آن مجلس تا اواخر عمر مرحوم حاج قائممقامالملک و تا وقتی که آن منزل به فروش نرفت، همه ساله منعقد میگشت.
2ـ مجلس منزل مرحوم سپهبد باقر کاتوزیان (رحمتالله علیه) در خیابان وزرا یا تلویزیون در اراضی عباسآباد (و من بنده نمیداند که آیا پیش از آنکه مرحوم سپهبد کاتوزیان در آن منزل ساکن شود، آیا آن مجلس در خانه ایشان منعقد میشده یا خیر؟) این را هم عرض کنم که در میان امرای ارتش آن زمان مرحومان سپهبد مرتضی زاهدی (که با سپهبد فضلالله زاهدی هیچ نسبت خانوادگی نداشت) و سپهبد باقر و برادرش سپهبد کاظم کاتوزیان از تقوا و طهارت نفس و اعتقاد راسخ مذهبی ممدوحی برخوردار بودند. برادر دیگر این دو سپهبد، عالم مشهور طهران، مرحوم حاج شیخ مرتضی کاتوزیان (رحمتالله علیه) بود. در مجلس مرحوم کاتوزیان، عموم طبقات و سکنه آن اطراف و بسیاری از اهل علم و کارمندان پست شرکت میکردند و تا آخرین سال حیات آن مرحوم، آن مجلس منعقد میشد. وفات ایشان در اواخر دهه ۶۰ در طهران واقع شد رحمتالله علیه.
۳ ـ مجلس مرحوم جمال امامی ـ سیاستمدار معروف و پسر مرحوم حاجمیرزا یحیی امام جمعه خوئی ـ در منزل ایشان، واقع در خیابان امیریه که تا پیش از آنکه مرحوم امامی به سفارت رم (ایتالیا) برود، ادامه داشت و عموم سکنه محل و دیگر طبقات در آن شرکت میکردند. از جمله بزرگانی که درآن مجلس شرکت میفرمودند، مرحومان مهندس عبدالرزاق بُغایری رحمتالله علیه (متوفی اردیبهشت ۱۳۳۲) و برادر همسر محترمة او مرحوم مغفور میرزا ابوالحسنخان فروغی (رحمتالله علیه) بودند و منبنده مرحوم بغایری را که در همان خیابان امیریه نزدیک خیابان فرهنگ سکونت داشت، برای اولین بار در همان مجلس دیدم و چه حالت خوش و چه انجذاب مطلوبی در استماع مصیبت داشت که بهشدت میگریست، خدایش بیامرزاد.
مجالس شبانه
و اما مجالسی که شبها در مساجد منعقد میشد و طبیعی بود که پس از روضه، سینهزنی در آن برقرار میشد.
۱ـ مجلس متعین شبها همان مجلس مسجد آذربایجانیها (مسجد شیخ عبدالحسین طهرانی) بود که سالیان درازی واعظ خاتم آن، مرحوم خلدآشیان آقای راشد (طابثراه) میبودند و جمعیت بسیاری برای استماع مواعظ ایشان در آن مسجد و صحن وسیع آن که با چادر عزای حسینی مسقف میشد، بدان مجلس مشرف میشدند و برای بانوان نیز در طبقه فوقانی محل وسیعی اختصاص یافته بود. از شیرینزبانیها و ظرائفی که از مرحوم راشد در آن مجلس محترم به یاد دارم، یکی این است که در شب تاسوعای سال (۱۳۳۰ یا ۱۳۳۱ شمسی؟) در حالی که آن مرحوم گرم سخن بود یکی از صاحبان مجلس از میان جمعیت خود را به پای منبر رساند و نوشتهای به دست مرحوم آقای راشد که آن ایام نماینده طهران در مجلس شورا بود، داد و مرحوم راشد که سکوت فرموده بود به محض اینکه آن نوشته را که حاکی از پیروزی ایران و مرحوم دکتر مصدق (رحمتالله علیه) در دادگاه لاهه بود، خواند. در حالی که اشک شوق بر دیده داشت، این بیت حافظ را در اعلام خبر وصفالحال ساخت که:
یارب، این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و مطلوب به کام
و حاضران با هیجان خاصی آن را با دعا از خدا میخواستند.
ظرافتهای راشد در این بود که لفظ «معشوقه» را در بیت حضرت خواجه به «مطلوب» تغییر داد و حضار تا چند دقیقه صلوات میفرستادند و به درگاه الهی شکرگزاری میکردند. مرحوم راشد در فضیلت فصاحت و حسنبیان در ذکر مصیبت نیز بسیار برخوردار بود و به اصطلاح معروف بهخوبی از مستمعانش گریه میگرفت خداش رحمت فرماید.
۲ـ مجلس مهم دیگر در مسجد «سیدعزیزالله» منعقد میشد که البته پس از نماز جماعت حضرت آیتاللهالعظمی آقای حاج سیداحمد خونساری (رضوانالله تعالی علیه) آغاز میشد و در سنوات آخرین قبل از انقلاب اسلامی، خاتم آن مجلس مرحوم آقای فلسفی بودند که با بیانات انقلابی و انتقادات صریح از وضع مملکت، بسیار مورد توجه عموم واقع میشد و جمع کثیری که مستمعان آن مجلس بودند، با شور و شوق و حُسن قبول آن بیانات را استماع میکردند.
۳ـ مجلس منعقده در «مسجد بزازها» در انتهای بازار بزازها که این مجالس را صنف «بزاز» برگزار میکرد و از قدیمیترین سرشناسان آن صنف، مرحومان حاج علیآقای حقیقت، حاج علیمحمد صالحی و دو پسر او مرحومان حاجمرتضی و حاجمصطفی صالحی و مرحوم حاج حسین حقیقت را به خاطر دارم و در دهه ۳۰ واعظ خاتمِ آن مجلس، مرحوم مغفور حاجمقدس تهرانی (رحمه الله علیه) بود و به نظرم از اواخر دهه ۴۰ مرحوم دکتر محمدجواد مناقبی آن وظیفه شریفه را انجام میداد. به قراری که اینک آقای ناصر اولیائی که خود نیز از دستاندرکاران آن مجلس در دهه ۴۰ و ۵۰ بودهاند به این بنده اعلام کردند، چندین سال است که زعمای صنف بزاز و فرزندان همان ادارهکنندگان آن مجلس در «مسجد بزازها» موفق به ساختن «حسینیه»ای در پاچنار تهران شدهاند و در حال حاضر آن مجلس عزاداری حضرت ابیعبدالله (صلواهالله علیه) به بهترین صورت اقامه میشود.
۴ـ مجلس منعقده در مسجد؟ (وفا) ابتدای خیابان امیریه (نزدیک خیابان منیریه) که امامت جماعت آن را مرحوم مغفور آیتالله حاج سید محمدحسین علوی بروجردی (رحمه الله علیه)، همشیرهزاده و داماد مرحوم رضوان جایگاه حضرت آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره الشریف) عهدهدار بودند
۵ ـ مجلس منعقده در مسجد خیابان فرهنگ (بین خیابان شاهپور و امیریه) که از وقتی مرحوم مغفور آقای علوی بروجردی امامت جماعت آن را تکفل میفرمود، هیأت زنجانیها متصدی اداره آن مجلس بود و بسیار مجلس مهمی به شمار میرفت و جمع کثیری در آن حاضر میشدند. و بدیهی است که انشاءالله در غالب این مجالس منعقده در مساجد، در حال حاضر هم به وظیفه عزاداری حسینی(ع) به بهترین صورت قیام میشود و یا لیتنی کنت فیهم!
مسجد سپهسالار
مجلسی که وزارت دربار نهم تا یازدهم؟ (یا تا عاشورا؟) تا اواسط دهه ۳۰ در مسجد سپهسالار (مطهری) اقامه میکرد و سپس اگر هوا مناسب بود، در صحن کاخ گلستان، و گرنه در همان مسجد سپهسالار منعقد میشد. و اوائل تا وقتی که مرحوم حاج میرزا عبدالله واعظ سبّوحی حیات داشت، ایشان خاتم آن مجلس بودند و سپس مدّتها مرحوم آقای راشد (رحمهالله علیه) آن سمت را داشت و غرضم از ذکر این مجلس، باز بیان ظرافت و در عین حال تشخّص مرحوم راشد به عنوان واعظ یا منبری است و آن مسأله این است:
در یکی از آخرین سالهایی که مرحوم آقای راشد آن مجلس را اداره میفرمود، در مسجد سپهسالار در وسط بیانات حضرتش، شاهپور غلامرضا وارد مجلس شد و حضار به همهمهای مشغول شدند که چنین مینمود از استماع فرمایشات آقای راشد غافلند. مرحوم آقای راشد یکی دو دقیقه سکوت فرمود و سپس این آیه شریفه را تلاوت کرد که با ملامتی مشهود بود: «بسم الله الرحمن الرّحیم. اعوذ بالله من الشیطان الرجّیم. و عنت الوجوه للحّی القیّوم و قد خاب من حمل ظلما».۱ و ادامه داد: «چه خبرتان است؟ چرا ادب مجلس سیدالشهداء را نگه نمیدارید؟ شهزادهای برای کسب فیض به مجلس عزای سیدالشهداء شرفیاب شده است، این همهمه و انصراف از استماع موعظه چه معنی دارد؟ از امام حسین علیهالسلام با شرمساری معذرت بخواهید» و باز پس از سه دقیقه سکوت، رشته سخن را به دست گرفت.
به پایان رسید نوشتهای را که برای ذکر جمیل آن مجالس و صاحبان و متصدیان و وعاظ آن که همه در سمت افتخارآمیز خدمتگزاری به آستان مقدس حسینی(ع) به اقامه و اداره آن مجالس مفتحر بودند و الحمدلله اکنون به مراتب بیشتر و پررونقتر آن مجالس ادامه مییابد، من حقیر ناچیز نوشت.
صلیالله علی سیدنامحمد و آله الطاهرین
پینوشتها:
۱ـ خداش رحمت فرماید و بر درجاتش بیفزاید که به معنای واقعی و معهود «مذکر» و «واعظ» بود. سابقاً هم در جایی عرض کردهام که منبنده آنقدر که مجذوب و متذکر از فرمایشات سه واعظ معظم یعنی مرحومان: حاج آخوند ملاعباس تربتی (راشد) و آخوند ملا غلامرضا یزدی و حاج مقدس تهرانی شدهام، مجذوب واعظ دیگری به آن حد نشدهام (رحمه الله علیهم). مرحوم حاج مقدس در نهایت سادگی و اتّعاظی که داشت، سخن میگفت. ایشان در اوائل دهه ۳۰ و بلاعقب از دنیا رفت و بهراستی از مصادیق حدیث شریف: «… قَلَّ تُراثُهُ و قَلّت بواکیه» بود، رضوانالله علیه.
۲ـ واعظ بسیار مقبولالقول و فاضل که اغلب مجالس منعقده در جنوب تهران و خاصه در خیابانهای مولوی و شاپور و خانیآباد و از جمله مسجد قندی خانیآباد را اداره میفرمود رحمه الله علیه.
3ـ ابالزوجه محترم مرحوم مغفور رهبر راحل انقلاب (قدس سره).
4ـ دَرمانده و اسیر و بسته گشت همه رویهای آن زنده و پاینده را، و باز نومیدی کشید آن کس که بار کفر کشید. (کشفالاسرار؛ سوره مبارکه طه)