300 نفر و دریغ از یک نام
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 74، دی و بهمن 1391، رویه 7
ویکتور هوگو نویسندۀ فرانسوی نوشتهای دارد به نام «300 نفر»، مقصود ویکتور هوگو از ساخت این رمان کوتاه، دامن زدن به دروغ پیروزی 300 یونانی بر لشکر بزرگ خشایارشاه است*. اکنون پس از گذشت کمابیش 2500 سال از رخداد دروغین 300 یونانی، دوباره سخن از 300 نفر است؛ اما این 300 نفر یونانی نیستند و داستان از زبان ویکتور هوگوی فرانسوی نیست. این 300 نفر ایرانیاند (البته به این معنا که اوراق شناسایی ایرانی دارند و ای بسا که چندین ورقۀ شناسایی کشورهای دیگر را نیز دارا میباشند). رییس جمهور دربارۀ این 300 نفر میگوید:
* 300 نفر در کشور 60 درصد پولهای کشور را در جیب خود گذاشتهاند و پس نمیدهند.
* متاسفانه در کشور هم عدهای پیدا شدهاند که فقط به فکر خود هستند و از این افراد دفاع میکنند.
* برخی هم در سازمانها و دیگر جاها قانون تصویب میکنند تا نتوان حتی به افرادی که وام را پس نمیدهند، نزدیک شد؛ اما جای این سوال باقی است که چرا نباید این وامها را مسترد شود در حالی که عدهای خودخواهانه تلاش میکنند که پولهای کشور را بلوکه و احتکار کنند.
* هیچگونه کمبود منابع مالی در کشور وجود ندارد، مشکل اصلی تنها معوقات بانکی است. بدین معنی که عدهای پولهایی را گرفتهاند ولی پس نمیدهند.
ویکتور هوگو در رمان خیالی خود، از خیل 300 نفر دستکم نام یک نفر (لئونیداس) را اعلام کرد؛ اما رییسجمهور حتا یک نام نیز بر زبان نیاوردند. البته کسانی که بتوانند 60 درصد پول کشور را بگیرند و در «جیب» خود بگذارند، از چنان جایگاه و پایگاه رفیع و نیرومندی برخوردارند که حتا بردن نام آنها میتواند به بهای «جان» تمام شود.
مردم آمریکا اکنون چند سال است که به خیابان ریختهاند و معتقدند که یک درصد از مردم این کشور (صاحبان زر و زور و تزویر) 99 درصد مردم را استثمار میکنند. از اینرو آنها نهضت خود را 99 درصد مینامند.
با توجه به 300 نفر در برابر بیش از 75 میلیون نفر جمعیت کشور، به جای یک درصد که 99 درصد آمریکاییها با آن دست و پنجه نرم کنند، میشود 0000045/0 که این رقم قابل توجه و لمس نیست. یعنی به جای یک درصد، ما با رقمی که به سوی صفر میل کرده است، روبهرو هستیم.
* این یادآوری را بایسته میدانیم که دروغ پردازیها در مورد تاریخ ایران کهن و بزرگنمایی جنبههای مختلف تمدن یونانی را یک اسقف دربار لوئی چهاردهم به نام «بوسوئه» باب کرد که شوربختانه هنوز هم دروغپردازیهای وی منبع اصلی تاریخنگاران غربی است. بوسوئه حتا آثار گزنفون، پلوتارک و هردوت را نادیده گرفت و اثری تخیلی و نژادپرستانه را که مبتنی بر برتری انسان اروپایی از دوران باستان به بعد بود، به رشتۀ تحریر درآورد.
ویکتور هوگو نیز بی تردید زیر تاثیر این جعل بزرگ تاریخی «300 نفر» را نگاشته است.