چای ایرانی؛ این نوشیدنی گوارا
به نام خدا
بنابر گفتۀ کارشناسان علوم پزشکی، چای هایی که از طعم دهنده ها و رنگ های شیمیایی، در بالا بردن کیفیت آنها استفاده شده است، غیر سالم بوده و نوشیدن آنها را به هیچ روی توصیه نمی کنند. در حالی که چای برداشت شده از باغهای چای شمال کشور را به دلیل نداشتن سم و همچنین استفاده نکردن از طعم دهنده ها، از سالم ترین گونه های چای در دنیا می دانند. با این همه، استقبال از این چای، کم و روی آوردن به نوشیدن چای های با رنگ و عطر مصنوعی بیشتر شده است؛ که این فرآیند موجب شده تا بازار چای تولید داخل مورد بی مهری قرار بگیرد و خسارتهای جبران ناپذیری به این بخش از تولید ما وارد آید. در دنباله ی این نوشتار، گوشه ای از این بی مهری را که هم دولت و هم وارد کننده و هم ما مصرف کنندگان نسبت به چای ایرانی روا داشته ایم را خواهم آورد تا شاید تلنگری باشد بر ما، که به چه قیمت تولید کننده ی داخلی را فلج کرده ایم و روز به روز باعث رونق تولیدات کشورهای خارجی شده ایم. آیا تنها به این علت که چای ایرانی طعم واقعی چای را دارد و به دور از هر گونه افزودنی غیر سالم می باشد؟
همه ی ما در رسانه ی ملی !!! صدا و سیما ی کشورمان، بسیار و بسیار و بسیار از سودها و خاصیت های نوشیدن چای سبز دیده ایم و شنیده ایم. هم در اخبار و هم در برنامه های خانواده و هم در برنامه های پزشکی. به گونه ای که در مدت کوتاهی، این رسانه توانسته است ذائقه ی شمار زیادی از هم میهنانمان را تغییر دهد که چای سبز بنوشند. با اینکه به گواه بسیاری، چای سبز در مقایسه با چای سیاه، طعم خوشایندی ندارد اما این رسانه توانست با آگاهی رساندن درست، جای آنرا در میان مردم باز کند. حال چگونه است که در رابطه با چای وارداتی، که بنابر تایید وزارت بهداشت و اداره ی استاندارد فاقد کیفیت بوده و نا سالم تشخیص داده شده است حساسیتی وجود ندارد؟! چرا از کیفیت بالای چای ایرانی کمتر گفته می شود؟! اگر صدا و سیما، همان گونه که از چای سبز حمایت می کند از برتری های چای سالم ایرانی و مضرات چای های وارداتی بگوید بی شک ذائقه ی بسیاری را می تواند تغییر دهد.
به هر روی امیدوارم که مردم بزرگوار، خود به داد این فاجعه برسند که چشم امید به غیر از مردم داشتن خیالی است بیهوده.
تاریخچه ی کشت و صنعت چای در ایران:
کشت و صنعت چای در ایران قدمتی صد ساله دارد؛ اگرچه مصرف چای در ایران، بر پایه ی روایتهای مستشرقین و جهانگردان (همانند پیترو دلاواله و دوک هلشتاین ) به سده ی هفدهم یعنی دوره ی صفویه بر می گردد. براساس اسناد و مدارک موجود، نخستين بار در سال 1262 شمسی، برابر با پادشاهی ناصرالدين شاه قاجار، شخصی به نام حاج محمد حسين اصفهانی کشت چای را در ايران آغاز نمود، اما به دلیل نامعلوم موفق نشد، تا اینکه در سال 1278، محمد میرزای چایکار ( کاشف السلطنه ) ( 1244-1308 )، که در آن زمان ژنرال کنسول ايران در هند بود با کار و تلاش در مزرعه های چاي در هند موفق شد راه و روش چايکاری را بياموزد.
او تعدادی نهال چای را از هندوستان به ایران آورد و در زمینی واقع در لاهیجان کشت نمود. پس از آن، مظفر الدین شاه امتیاز کشت چای در تمام نقاط ایران را به او واگذارد. وی با توجه به همانند بودن آب و هوای شمال ایران و هندوستان کوشش کرد در منطقه ی لاهیجان و اطراف آن، کشت چای را توسعه بخشد. کاشف السلطنه توانست کشت و صنعت چای را در ایران بنیان گذارد و دین خود را به این مرز و بوم ادا کند .
اکنون آرامگاه کاشف السلطنه، به عنوان موزه در لاهیجان پایدار است و مورد بازدید علاقه مندان به این صنعت قرار دارد. (روانش شاد)
اکنون چای به نوشیدنی اصلی مردم تبدیل شده است به گونه ای که چای در همه ی مراسم ها و در همه ی شهرها و روستاها جایگاه خود را دارد. مردم حتا به هنگام مسافرت، در کنار همه ی ضروریات سفر، وسایل تهیه ی چای را به همراه دارند. (برگرفته از پایگاه سندیکای کارخانجات چای شمال)
امير مظفری دبير انجمن صنفی کارخانه های چای شمال در گفت وگوی با ايسنا، درباره ی تعطیلی شمار زیادی از کارخانه های چای هشدار داد (امرداد ماه 1387):
از 186 کارخانه ی فرآوری چای در گيلان و مازندران، 62 کارخانه به دليل مشکلات اين صنعت، در يک سال گذشته تعطيل شده اند. صنعت چای وضعيت نامناسبی داشته و واردات بي رويه ی آن باعث شده که حدود 150 هزار تن چای فرآوری شده ی داخلی در انبارها بماند. اين در حاليست که چای ايرانی، از نظر عطر و مزه، بهترين کيفيت را در دنيا دارد، اما به دليل واردات بي رويه ی چای اسانس دار خارجی، ذائقه ی مردم به چای اسانس دار عادت کرده و نمی توانند از چای ايرانی بدون اسانس استفاده کنند. اگر چه اسانس در دراز مدت براي مصرف کننده مضرر است، اما چگونه است که مسوولان می خواهند چای ايرانی، بدون اسانس و سالم به دست مصرف کننده برسد اما جلوی واردات چای اسانس دار خارجی و از بين رفتن صنعت چای داخل را نمی گيرند؟ ( برگرفته از تارنمای مردم سالاری )
گفتگو با محمد کریم فاریابی مدیر عامل کارخانه چای فاریاب درباره ی صنعت چای ایران (امرداد ماه 1387):
فاریابی در سال 1321 متولد شد و تحصیلات خود را در سال 1340 در دانشسرای كشاورزی به پایان رساند. او با توجه به نیاز كشور و امر خودكفایی كارخانه ی "چای فاریاب" را بنا نهاد. این کارخانه هماکنون دارای تمامی پروانههای وزارت بهداشت، پروانههای استاندارد تأیید شده ی به روز و پروانه ی جهانی بوده و سر افراز برای دریافت نشان تقدیر از وزیر کار و امور اجتماعی، وزیر بازرگانی، وزیر صنایع و معادن، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و تندیس جشنواره ی جهانی اقتصاد سبز است.
چای صد در صد خارجی نباید عرضه شود. سرطان زایی چای خارجی در رسانهها تبلیغ شود. چای ایرانی باید در سبد کالای خواربار خانواده گذاشته شود. برای احیای چای ایرانی، از نظریه های متخصصان دلسوز و وطن دوست باید استفاده گردد. هر چه زمان گذشت، سودای شیرین واردات، دلالان را به ایجاد رقابتی نابرابر علیه چای ایرانی واداشت؛ تا امروز مزه ی اسانس های غیر بهداشتی و محلول های شیمیایی غیر خوراکی چای های خارجی، که زیان های جبران ناپذیری بر سلامتی دارند از دید مصرف کننده "مزه ی چای مرغوب" تلقی شود و افسوس که از نام چای ایرانی، جز ناله ی باغدار، نا امیدی کارخانه دار و بی مهری خریدار، چیزی نمانده است.
در این آشفته بازار، هزاران خانوار، چای را کشت میکنند و برگ سبز به کارخانهها میسپارند تا آن ها چای داخلی تولید کنند اما افسوس که حاصل تلاش آن ها، در برابر غول چای های پر زرق و برق قاچاق خارجی، تاب مقاومت نداشته و ناگزیر ره به انبارها میبرد. آری! 250 هزار تن چای، به گناه ایرانی بودن، سم و اسانس نداشتن و مهم تر از همه بی مهری مسئولان و تصمیم گیران، در انبارها محبوس میشوند تا نعمتی را که خداوند در دامنههای سرسبز البرز شمالی به مردم هدیه کرده، به همین سادگی نادیده گرفته و به همین سادگی اسراف شود.
چای ایرانی، بهترین چای دنیاست اما به دلیل اینکه متولی در بحث تولید نداریم هرکس ساز خودش را مینوازد. دولت چند سال پیش برای کارخانجات چای، هزینه ی زیادی کرد اما این همه چه حاصلی داشت؟ چای ایرانی همچنان در سراشیبی سقوط قرار دارد. در حال حاضر کل چای های تولید شده، در انبارها انباشته گردیده و خاک میخورد و میتوان گفت هزینه ی نگهداری آنها از مبلغ کل چای بالاتر است. به دلیل واردات بیرویه و قاچاق است که چای ایران چنین سرنوشتی پیدا کرده و درحال نابودی است. در شرایط موجود، تمامی کارخانه های داخلی، تبدیل به عاملین شرکت های بسته بندی چای خارجی شده اند و در کارگاه های زیر زمینی و غیر استاندارد، چای ها را بسته بندی کرده و به فروش می رسانند. تنها، شرکت "چای فاریاب" است که چای داخلی را بستهبندی و عرضه میکند. به عنوان یک تولید کننده ی چای ایرانی و بدون هیچ گونه تشریفات، حاضرم با دو لیوان آب و یخ آنالیز چای ایرانی و خارجی را بگیرم و در برابر دید مردم قرار دهم. در آن صورت دیگر کسی از چای خارجی استفاده نخواهد کرد. برای روشن شدن هموطنانم، پیشنهاد میکنم یک لیوان چای از بدترین چای ایران و یک لیوان چای از بهترین نوع چای خارجی پس از دم کردن به مدت 3 تا 4 ساعت کنار هم گذاشته شود. متوجه خواهید شد که چای خارجی به حدی سیاه خواهد شد (رسوب میگیرد و روی آن چربی جمع میشود) که قابل نوشیدن نیست و از مصرف آن منزجر خواهید شد. اما چای ایرانی اگر یک هفته هم نگهداری شود تغییر رنگ نخواهد داد؛ نه کپک خواهد زد و نه روی آن چربی جمع خواهد شد. با اینکه بارها در زمینه ی اجباری شدن نشانه گذاری استاندارد ملی برای چای با مسئولان گفتگو کردهام، اما برای نجات چای ایرانی، یک بار دیگر از متولیان امر، عاجزانه میخواهم برای ورود چای رعایت نشانهگذاری استاندارد جدی گرفته شود و از ورود چایها با هر نشان و هر نامی بدون نشانهگذاری استاندارد جلوگیری شود. آن هنگام است که شاهد نجات چای ایران خواهیم بود و در غیر این صورت از همین حالا باید مرگ چای ایران را تسلیت گفت. جای تأسف است که در جشنواره ی سالانه ی چای کشور که با شرکت تعداد زیادی از کشورهای صادرکننده ی چای در هتل استقلال برگزار شد از ایران، تنها یک یا دو شرکت حضور داشتند. این شایسته ی کشور عزیز ما و چای ایرانی که پرچمدار بهترین چای سطح دنیاست نمیباشد. ( برگرفته از ماهنامه دام، کشت و صنعت )
یوسف قاسمی گولک، نماینده ی مردم لاهیجان و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس درباره ی اوضاع بد چای ایران هشدار داد (شهریور ماه 1389):
چای خارجی با نام های گوناگون از جمله احمد و محمود بازار ایران را گرفته است. در حالی که چای ما از حیث مواد عالی بهترین برگ سبز را در دنیا دارد؛ اما از حیث مصرف، حتا در مناطق شمالی کشور جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. علت اصلی این قضیه به سه بخش تقسیم می شود که یکی از آنها واردات بی رویه است. امروزه نیاز کشور به چای 120 هزار تن در سال است اما متاسفانه 140 هزار تن چای وارد ایران می شود. بحث دوم، به دلیل نبود پشتیبانی کافی است. کشت چای در سه بخش صنعت، بازار و باغ تعریف می شود که این سه مورد هماهنگ نشده و انسجام نیافته اند. به گونه ای که امروزه بیشتر چای تولید داخل، در انبار های متروکه ی ایران موجود است. بخش سوم بحث سیاستگذاری از سوی عوامل دولت است. امروز بعد از 10سال با پیگیری های به عمل آمده، یک بار دیگر سازمان چای منحل شده ی کشور را احیا کردیم و این در حالی است که زیر ساخت کشاورزی ما همچنان نیاز به حمایت دارد و اگر چتر پشتیبانی دولت نباشد، تولید نمی تواند پایدار باشد و حیاتش را ادامه دهد. متاسفانه با حمایت هایی که در دولت های قبل بود و کم لطفی هایی که در این 10 سال فاصله ی انحلال سازمان چای، از سال 79 تا سال 89 پیش آمد، چای ایران زمین گیر شد. چای ایرانی عطر ومزه ی ویژه ی خودش را دارد. امروزه این اسانس هایی که به چای ها می زنند و آن رنگ هایی که به آنها می افزایند، مزه ی چای را خراب کرده است. همه ی این چیزی که مردم ایران، به نام چای خارجی مرغوب، با این قیمت بالا مصرف می کنند چای نیست؛ بلکه آب جوش رنگی معطر به نام چای است. در حالی که چای ایرانی کفیت دارد. چای ایرانی با همان کیفیتی که اکنون تولید می شود، بسیار عالی و مرغوب است و ما حاضریم با ارائه ی چند کیلو چای ایرانی، در هر محکمه ی مردم پسندی این را ثابت کنیم. اکنون72 هزار خانوار استان های شمالی کشور از صنعت چای امرار معاش می کنند. همین حالا چایکار باغدار، 15 میلیارد تومان برگ سبز چای خود را تحویل داده اما دولت پولش را نداده است. البته 5 میلیارد تومان با خواهش و با دستور وزیر اقتصاد از خزانه گرفتیم اما هنوز مشکلات چای حل نشده و ما درآغاز راه هستیم.
ما حرکت جدیدی را طراحی می کنیم تا این مشکلات حل شود، اما با این شرایطی که در مدیریت وزارت جهاد کشاورزی حاکم است بعید است به جایی برسد. ما در وزارت جهاد کشاورزی، مدیریت خوبی نمی بینیم. مدیریت مقتدر، افرادی آشنا و کارشناس به امور می خواهد که ما دراین وزارتخانه، دراین مدتی که کار می کنند مشاهده نکرده ایم و دلیلش نیز آن است که همچنان مردم در این بخش مشکلات دارند و با این مشکلات می سازند. ما از آقای احمدی نژاد گرفته تا خود وزرا و استاندار نشست هایی داشته ایم که گفتگوهایی شده و قول هایی داده اند. معاون اول رییس جمهور نیز پیگیر بوده است. به هر حال دراقتصاد ایران با توجه به شرایط ویژه ی جغرافیایی حرف نخست را باید کشاورزی بزند اما متاسفانه نگاه ها نگاه های عمیقی نیست که به عمق قضیه پی ببرند. امروزه رویکرد ما باید به بخش کشاورزی باز گردد . زیرا هم اشتغال آفرین است، هم پایدار است و هم میتواند ثبات سیاسی برای کشور داشته باشد. خاک استان های شمالی کشور از نظر مواد عالی برای کشت چای قابل قبول است و این یک حرف یا ادعا نیست؛ بلکه این آزمایش شده است. برگ سبز چای که از شمال برداشت و سپس در کارخانه به محصول تولید می شود، مرغوبیتش بالاست. بنابراین مشکل روی مرغوبیت برگ سبز چای نیست؛ بلکه مشکل صنعت چای موارد دیگری است. در بحث فرآوری چای سه حلقه وجود دارد که حلقه ی نخست باغ ، حلقه ی دوم صنایع تبدیلی و حلقه ی سوم تنظیم بازار است. هر کدام از این موارد یک متولی می خواهد. حلقه نخست یعنی باغ متعلق به کشاورز است که به درستی انجام وظیفه می کند. حلقه دوم بعنی صنعت برای وزیرصنایع و حلقه سوم برای وزارت بازرگانی و تنظیم بازار است که متاسفانه کم کاری می کنند. در بحث باغ، یک عمری برای بوته ی چای مطرح است. عمر بوته های چای کشور پنجاه سال، یعنی نیم قرن است، که این باید اصلاح شود. بدین صورت که یا باید ته بر، یا باید کمر بر و یا باید سر بر شوند، که این مهم به مرور زمان صورت نگرفته است و پس از پنجاه سال، اکنون باید درخت چای ته بر شود. اما این کار برای کشاورز هزینه دارد. یعنی دو یا سه سال باید به کشاورز پول داده شود، تا بوته اش را ته بر و برای رشد جوانه های تازه، آماده کند تا چای مرغوب به ما بدهد. اینها مشکلات اساسی ماست. با این شرایط، حداقل می توانیم از طریق کنترل ژنتیک، که امروزه در دنیا حرف اول را می زند، برگهای مرغوب تولید کرده و بهره وری را افزایش دهیم که مشکلی هم نیست.
اکنون حدود 146 کارخانه ی چای در سطح استان های شمالی کشور داریم که حدود 30 درصد آنها فرسوده شده اند. فعالیت بعضی از این کارخانه ها به دلیل فرسوده شدن دستگاه ها، اصلا مقدور نیست و بعضی ها هم با خواهش و تمنا دارند کار می کنند.
همانطور که گفته شد، نیاز فعلی کشور 120 هزار تن چای خشک است و در حالی که 40 هزار تن تولید داخل داریم، 140 هزار تن چای خارجی وارد می شود. در این شرایط بقیه ی فرمول را خودتان حساب کنید که چه مشکلی در این باره داریم. این آمار به ما می گوید که نخست باید 40 هزار تن تولید داخل فروش برود و برای تامین نیاز باقیمانده، 80 هزار تن وارد شود. اما این واردات بی حساب و کتاب را ببینید. در این باره با دولت گفتگو کردیم، که این واردات را کنترل کند. حتا خروجی را هم بایستی کنترل کرد. زیرا چای ایرانی را بردند و در همین کشورهای کناره ی خلیج فارس با گونه های دیگر مخلوط و به نام چای احمد، وارد کشور عراق کردند و در ادامه ی این چرخه ی معیوب، دو مرتبه با قیمت بالاتر به خورد خودمان دادند و این روال چند سالی ادامه داشت. اما اکنون که متوجه شده ایم یک مقداری کم رنگ شده است. به هر حال واردات دست دولت است و جلوگیری از این همه آشفتگی همت بلند می خواهد. تاکید دارم که باید برای چای ایرانی، تبلیغات شود تا ذائقه ی ایرانی با چای مرغوب و بدون کلک ایران یک مقدار آشنا شود. باور کنید که مزه ی چای واقعی تولید استان های شمالی با مزه ی چای های وارداتی که در بازارهای ما وجود دارد فرق می کند. راه رونق چای ایرانی آن است که باید جلوی واردات بی رویه گرفته شود. بوته هایی که عمرشان پنجاه سال است و نیم قرن از عمر آنها گذشته، ته بر شوند که برای تحقق آن باید تسهیلات بلاعوض در اختیار کشاورز قرار گرفته شود؛ تا زمینه ی یک جهش را ایجاد کند. مهمتر از همه ی اینها، در حال حاضر نیاز است که آن چای خشک سنواتی سالهای پیش که به مقدار زیاد و دراز مدت در انبارهای ما باقی مانده است نابود شود یا به فروش برسد تا یک بار دیگر زمینه ی تولید و عرضه چای ایرانی را آماده کنیم.
برطبق قانون اساسی دولت وظیفه دارد از همه ی آحاد جامعه حمایت کند به ویژه از کسانی که کالاهای استراتژیک مانند برنج، چای و گندم را تولید می کنند و فراموش نشود که درهمه جای دنیا چنین رسمی وجود دارد که تولید کنندگان این کالاها باید مورد حمایت دولت ها باشند و از دولت ایران نیز چنین چشم داشتی داریم. (برگرفته از صداقت نیوز)
هجوم واردات و تعطیلی تنها کارخانه ی فرآوری چای در تهران (امرداد ماه 1390):
ده ها تن چای ممتاز داخلی به علت تعطيلی تنها کارخانه ی فرآوری و بسته بندی چای ايرانی در استان تهران، حدود يک سال است که خاک می خورد. کارخانه ی چای فارياب در ورامين پس از سی سال تلاش در عرصه ی فرآوری و بسته بندی چای ايرانی، به علت از رونق افتادن چای ايرانی، تعطيل شده است. بر اساس نخستین برآوردها، با تعطيلی اين کارخانه، بيش از دو ميليارد سرمايه ی توليدی و 200 تن چای ممتاز ايرانی، در داخل انبار، بلاتکليف و بدون استفاده مانده و در حال از بين رفتن است. گفته می شود از سال گذشته، متصديان چای داخلی، سياستی به اجرا در آوردند که بر اساس آن هر کس يک کيلوگرم چای داخلی از کشاورز می خريد، مجوز واردات دو کيلوگرم چای خارجی می گرفت. اعمال اين سياست، باعث ورود افراد غير مسئول و فرصت طلب به عرصه ی چای شد و نتيجه ی آن، رکود و کسادی فعاليت کارخانه های فرآوری و توليد چای ايرانی شد. بر اساس گزارش فائو، ايران هر سال بيش از 75 هزار تن چای، معادل 280 ميليون دلار، وارد می کند. هم اکنون کشورمان پنجمين وارد کننده ی بزرگ چای در جهان است. اين در حالی است که ايران يکی از 13 کشور دارای امکان کشت چای در جهان است. کشورهای سری لانکا، امارات متحده عربی، هند، کنيا، آلمان، زيمبابوه و ويتنام عمده صادر کنندگان چای به ايران هستند. (برگرفته از قاصد نیوز)
رییس سازمان چای کشور از کود شدن 195 هزار تن چای تولید داخل که از سالهای گذشته در انبارها باقی مانده است خبر میدهد (شهریور ماه 1390):
این چایها 351 میلیارد تومان ارزش دارد و می توانست مصرف چای دو سال ایران را تامین کند.
علی محرر رییس سازمان چای کشور اظهار داشت: آمارها نشان می دهد که 195 هزار تن چای، مانده از سالهای 72 تا 88 در انبارها وجود دارد و بر اساس مصوبه ی دولت، چای ایرانی اگر بیش از سه سال و چای خارجی، بیش از 1.5 سال در انبار بماند غیر قابل استفاده است. بنابر این، این چایها اکنون غیر قابل استفاده است و دولت به سازمان چای کشور مجوز داده که برای تولید کود و مصارف صنعتی از آن استفاده شود.
وی در پاسخ به اینکه آیا این چایها در زمانی که انبار میشد قابل استفاده بوده است گفت: این چایها از نظر کیفیت بسیار عالی بوده و میتوانست به جای واردات از آنها استفاده شود. وی افزود: 41 هزار و 500 تن از این چای از سال 72 انبار شده و مربوط به سازمان چای سابق است. 51 هزار و 500 تن از سال 86 الی 88 انبار شده که مربوط به خرید تعاون روستایی است و 100 هزار تن از سال 72 تا 82 توسط شرکتهای سندیکایی انبار شده است. (برگرفته از آفتاب نیوز)
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا