تقابل عینیت و ذهنیت در سیاست خارجی ترکیه (2009-2002م)
علی علیبابایی درمنی
با سر کار آمدن حزب «عدالت و توسعه» در سال 2002م در ترکیه، شاهد تغییر رویکرد در سیاست خارجی این کشور هستیم. .رئوس کلی این تغییر رویکرد، توسط احمد داوداوغلو، وزیر امور خارجه کنونی ترکیه، طرح ریزی شده و مبتنی بر 4 اصل کلی می باشد.
1- «به صفر رسانیدن مشکلات با همسایگان» : زمامداران ترکیه باید این عقیده سنتی را که ترکیه توسط دشمنانش محصور شده است را کنار گذاشته و کوشش کند تا با حل مشکلات خود با کشورهای منطقه، ضمن تاثیرگذاری در جریانهای سیاسی منطقه، با قدرت چانه زنی بهتر راه خود را به اتحادیه اروپا باز کند.
2- «سیاست خارجی چند بعدی» : ترکیه باید سیاست خارجی خود را به گونهای تعریف کند که روابط گسترده آن با غرب، لطمهای به گسترش روابطش با کشورهای منطقه، از جمله کشورهای مسلمان منطقه وارد نسازد.
3- « اتخاذ یک زبان جدید سیاسی»: دیپلماسی را نباید تنها از راه سیاسی پیش برد و برای نیل به اهداف سیاسی باید روابط فرهنگی را با کشورهای منطقه گسترش داد به طور مثال باید داد و ستد استاد و دانشجو میان دانشگاههای ترکیه و کشورهای منطقه افزایش یابد.
4- « افزایش دیدارهای متناوب سیاسی با کشورهای همسایه»: دولتمردان ترکیه به منظور گسترش تاثیرگذاری ترکیه بر جریانهای سیاسی منطقه باید به طور متناوب در عالیترین سطوح با مقامات سایر کشورهای منطقه دیدار کنند.
این اصول بن مایه و پایه کتاب «عمق استراتژیک» نوشته احمد داوداوغلو می باشد که مبنای سیاست امورخارجه ترکیه قرار گرفتهاست. داوداوغلو از ابتدای به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه تئوریسین سیاست خارجی این حزب بود و از سال 2009م وزیر امور خارجه ترکیه شد.
اصل دوم فوق الذکر، به لزوم اتخاذ چند بعدی توسط دولتمردان ترکیه اشاره دارد؛ بنا بر این اصل ترکیه باید در کنار حفظ رابطه استراتژیک با غرب، روابط سیاسی خود را با کشورهای مسلمان خاورمیانه گسترش دهد. به باور داوداوغلو، این دو مسئله هیچ تقابلی با یکدیگر ندارند و در عوض نفوذ ترکیه در میان کشورهای مسلمان خاورمیانه به افزایش قدرت چانه زنی ترکیه در برابر غربیها خواهد انجامید، و به ویژه به پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا، یاری می رساند.
داوداوغلو بر این باور است که با افزایش نفوذ ترکیه در میان کشورهای اسلامی، و متعاقب آن پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا،در آینده نزدیک ترکیه به یک قدرت منطقه ای بدل خواهد شد. داوداوغلو هدف بلند مدت و بلند پروازانه ترکیه را تبدیل شدن این کشور به یک قدرت جهانی قرار داده است. داوداوغلو برای نیل به این هدف، به اصل اول طرحشده در کتاب «عمق استراتژیک»، یعنی «به صفر رسانیدن مشکلات با همسایگان» تکیه میکند، تا از این طریق؛
1- نفوذ خو را در میان همسایگان مسلمان و مسیحی خود افزایش دهد.
2- به اتحادیه اروپا ثابت کند که ترکیه کشوری مسالمتجو میباشد و درصدد است تا مشکلات تاریخی حود را با همسایگانش نظیر مشکلاتش با ارمنستان را حل کند.
در یک ارزیابی منصفانه از تئوری «عمق استراتژیک» داوداوغلو، درمییابیم، این تئوری دارای نقاط ضعف و همچنین نقاط قوت میباشد؛ از نقاط قوت آن میتوان به توجه این تئوری به پیشینه تاریخی ترکیه به عنوان یک کشور شرقی و چرخش سیاست خارجی ترکیه از پافشاری بر روی تلاشهای بیثمر برای نزدیک شدن به غرب به منظورعضویت در اتحادیه اروپا، به سمت تعامل با کشورهای منطقه برای کسب موقعیت باثبات در قفقاز و خاور میانه، نام برد.
سابقه سیاست خارجی ترکیه در سالهای پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی، نشاندهنده تلاش دولتمردان آن کشور در جهت تقلید کورکورانه از فرهنگ و تمدن غرب بدون توجه به پیشزمینههای فرهنگی این کشور میباشد، امری ثمری برای ترکیه به جز، از دست دادن جایگاه تاریخی ترکیه در میان کشورهای خاورمیانه نداشتهاست.
اما سیاستگذاریهای نوین ترکیه توسط احمد داوداوغلو، گویای این نکته است که ترکیه میخواهد با تکیه بر پیشینه تاریخیاش، جایگاه خود را خاورمیانه و قفقاز ارتقا دهد، و پس از موفقیت در این امر با اعتماد به نفس بیشتر به چانهزنی با اروپاییها برای پیوستن به اتحادیه اروپا بپردازد.
یکی از نکات مهم طرحشده در کتاب «عمق استراتژیک»، اشاره داوداوغلو به لزوم اتکا ملتها به «اعتماد به نفس» برای پیشرفت در عرصه سیاست جهانی میباشد. با اتکا به همین اصل است که مشاهده میکنیم، نخست وزیر ترکیه در اجلاس داووس پس از متهم کردن شیمون پرز، رئیس جمهور اسرائیل، به نسل کشی فلسطینیها، آن اجلاس را ترک میکند. این امر به افزایش محبوبیت ترکیه در میان کشورهای مسلمان انجامید.
با آگاهی از برخی از نقاط قوت تئوری «عمق استراتژیک» داوداوغلو، به بررسی نقطه ضعف عمده این تئوری میپردازیم که از آن به عنوان «وهم در سیاست خارجه ترکیه» یاد میشود، و معلول یک نگاه ساده انگارانه در سیاستهای جدید خارجی این کشور میباشد.
داوداوغلو مدعی است که با به صفر رسانیدن مشکلات ترکیه با همسایگانش، ترکیه قادر خواهد بود تا ظرف یک برنامه کوتاه مدت، به یک قدرت منطقهای بدل شود. چشم انداز آرمانی این تئوری، رسانیدن ترکیه به یک قدرت جهانی در بلند مدت میباشد.
« به صفر رسانیدن مشکلات با همسایگان»، اولین و مهمترین اصلِ تئوری «عمق استراتژیک» داوداوغلو به طور جدی دارای ضعف منطقی است؛ آشکار است، هنگامی که ترکیه با یک همسایه خود مشکلی داشته باشد، و آن مشکل تنها بین آن دو کشور باشد، شاید بتواند آن مشکل را حل کند، یا به صفر برساند. اما در شرایطی که مشکل میان ترکیه و بیش ازیک کشور باشد و یا در یک مناقشه منطقهای و جهانی چند کشور و از جمله ترکیه درگیر باشند، آنگاه امکان دارد که حل شدن مشکل ترکیه با یک همسایهاش به افزایش مشکلات ترکیه با کشورهای دیگر بیانجامد. به طور مثال نزدیک شدن ارمنستان به ترکیه و امضای پروتکلهای برقراری روابط سیاسی میان ارمنستان و ترکیه در 10 اکتبر سال 2009م، به خشم مقامات جمهوری آذربایجان انجامیدهاست. دولتمردان جمهوری آذربایجان، که پیش از این ترکیه را برادر بزرگتر خود مینامیدند، ترکیه را به قطع جریان گاز ارسالی از این جمهوری به ترکیه تهدید کردهاند.
از سوی دیگر ترکیه مدعی میانجیگری در مسئله هستهای ایران میان این کشور و غرب است، که در این مسئله نیز نزدیکی این کشور به ایران، و چانهزنی به نفع ایران، ممکن است به رنجش اتحادیه اروپا و غرب منجر شود.
نتیجهگیری:
ترکیه که پس از زوال امپراطوری عثمانی، راه بقای خود و حفظ مابقی سرزمینهایش را در تقلید بی چون و چرا از فرهنگ غربی میدید، در سالهای اخیر، با آگاهی از این امر که خودباختگی در برابر فرهنگ غرب تنها به انفعال آنها در برابر غربیان میانجامد، در سیاستهای خارجی خود تغییرات عمدهای به وجود آوردهاست.
ترکیه میکوشد تا با شناخت فرهنگ بومی و بازیابی هویت ملی و دینی خود، جایگاه خود را در میان کشورهای منطقه بازیابد و با «اعتماد به نفس» بیشتر به تعامل به غربیها بپردازد.
اما در این میان، چرخش سیاسی خارجی ترکها که بر اساس تئوری «عمق استراتژیک» داوداوغلو، وزیر امورخارجه ترکیه، شکل گرفتهاست، دارای نقاط ضعف جدی میباشد که از آن جمله، این ادعای داوداوغلو است که ترکیه میتواند، مشکلات خود را با همسایگانش به صفر برساند.این ادعا بیش از آنکه از بر واقعیات عینی که لازمه اتخاذ یک سیاست سنجیده میباشد، سرچشمه گرفتهباشد، از ذهنیات غیر واقعی سرچشمه گرفته است. در عالم سیاست، دولتمرد توانمند کسی است که راهکارهای سیاسی خود را با امکانات واقعی کشورش و نه با فرضیات خیالی برنامهریزی کند.
منابع:
1- Vision or Illusion , M. K. Kaya and Halil M. Karaveli , w.silkroadstudies.org
http://www.silkroadstudies.org/new/inside/turkey/2009/090605-HOME.html
2- Turkish foreign policy: from status quo to soft power , European Stability Initiative ( ESI) , www.esiweb.org
http://www.esiweb.org/pdf/esi_picture_story_-_turkish_foreign_policy_-_april_2009.pdf