بیداری ملی
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 65 - رویه 5
با فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1370 خورشیدی، مردمان و ملتهای بسیاری، توانستند خود را از یوغ استعمار شرق، رهایی بخشند، گرچه هنوز مردم داغستان، چچنستان، آسها و... ستم درازمدت روسیان را با پوست و گوشت خود، احساس میکنند.
با فروپاشی اتحاد شوروی، امپریالیسم آمریکا نیز به عنوان «همزاد» امپریالیسم روس، راه زوال را در پیش گرفت، گرچه به ظاهر برای چندی خود را تنها ابرقدرت جهان میدانست.
در بیست سالی که از فروپاشی اتحاد شوروی میگذرد، امپریالیسم آمریکا نیز با وجود برخورداری از امربری بیچون و چرای چاکران اروپایی خود در ناتو و ژاپن و کرهجنوبی و... نهتنها نتوانست بر حیطهی نفوذ خود بیافزاید؛ بلکه چنانکه گفته شد، راه زوال را در پیش گرفت.
آمریکای جنوبی که روزگاری، «حیاتخلوت» حکومت آمریکا به شمار میرفت، امروز برای این کشور، سرزمین چالشهاست:
به دنبال چندین دهه تحریم اقتصادی، تهدید سیاسی، لشکرکشی نظامی، سرمایهگذاریهای کلان بر روی به اصطلاح ناراضیان و پناهندگان و... کوبا نهتنها از پای درنیامده است، بلکه امروزه در آمریکای لاتین و دیگر بخشهای جهان، دارای جایگاه و نفوذ است.
درنتیجهی ایستادگی مردم و دولت ونزوئلا برابر زیادخواهیهای آمریکا، بیداری ملی سرتاسر آمریکای جنوبی را دربر گرفته است و حتا حکومت کلمبیا به عنوان آخرین حکومت دست نشاندهی آمریکا در این بخش از جهان، به گونهی چشمگیری از این کشور، فاصله گرفته است.
آفریقای سیاه، بیدارتر شده و برابر استعمارگران دیروز اروپایی که امروزه از حمایت بیدریغ امپریالیسم آمریکا برخوردارند، دست به ایستادگی چشمگیری زده است. در این میان باید گفت که پایداری رابرت موگابه رییسجمهوری زامبیا برابر تحریم و توطئههای جهان غرب، نقش ارزندهای در بیداری امروزین آفریقای سیاه، بازی کرده و میکند.
خیزش مردم تونس و مصر و سرنگونی رژیمهای وابسته به غرب و اسرائیل دراین کشورها، بدون دودلی تاثیر شگرفی بر بیداری هر چه بیشتر مردمان و ملتهای افریقا و نیز خاورمیانه، به جای گذارده و خواهد گذارد. از اینرو، افریقای مستقلتری در چشمانداز قابل دید، قرار دارد.
ایستادگی جانانه حزبالله و دیگر مردم لبنان برابر یورش مسلحانه حکومت اسرائیل و وارد آوردن شکست بر ارتش این حکومت را، باید سرآغاز فروپاشی اسرائیل بهشمار آورد.
شکست سازمان حماس در غزه بر ارتش اسرائیل، این روند را شتاب بخشید و سرانجام، پیروزی خیزش مردم مصر، پایان اسرائیل را اعلام کرد؛ اگرچه امپریالیسم آمریکا و چاکران وی در ناتو، بتوانند برای چند ماه یا چند سال، با «تنفس مصنوعی» آن را بر سر پا نگاه دارند.
پس از سومین نبرد اعراب – اسرائیل و پیروزی ارتش حکومت غاصب در هر سه جنگ، حاکمان اسرائیل مقاصد نهفتهی خود را آشکار کردند.مناخیم بگین، تروریست پیشین و نخستوزیر وقت این رژیم، متنی از تورات را برای جیمی کارتر رییسجمهور آمریکا خواند و مدعی شد که سرزمینی را که خداوند به ما وعده داده است، از کرانههای مدیترانه تا «دجله» گسترده است. بگین خواستار حمایت همهجانبه کارتر و غرب، برای تسلط بر این منطقه شد.
اما امروز، تنها پس از گذشت چند دهه، منحنی موجودیت اسرائیل، به سوی «صفر»، میل کرده است و بدون دودلی، در آیندهای نهچندان دور، توان کامل زندگی را از دست خواهد داد.
بیداری ملی در آسیا، چشمگیرتر از قارههای دیگر است. پایداری مردم ایران برابر یورش نظامی حکومت عراق که از حمایت سرراست امپریالیسم غرب و شرق حمایت میشد و درهم کوبیدن «تجاوز»، بنمایهی بیداری مردمان منطقه، همهی آسیا، آمریکای جنوبی و افریقاست.
پیدایی و توانمند شدن کشور چین، در برهم خوردن معادلههای جهانی، بسیار موثر بود. همزمان، توانیابی هند از نظر اقتصادی در آینده و اثرگذاری آن بر معادلات جهانی، نقش امپریالیسم آمریکا و ناتو را، کمرنگتر خواهد کرد.
در این میان ناتوانی در به دست آوردن پیروزی در عراق و افغانستان، شتاب فزایندهی روند رو به ضعف آمریکا را، سرعت بخشیده است.
دراین میان، بیش از همه، واحدهای سیاسی عربزبان که همهی آنها، ساخته و پرداختهی دست استعماراند، در کانون این دگرگونیها قرار دارند. فروپاشی رژیم مصر، سرعت فروپاشی رژیمهای اردن، عربستان و پارهای از شیخنشینهای خلیجفارس و پیشاپیش آنان بحرین را، شتاب بیشتری خواهد بخشید و در نتیجه، با از دست رفتن چاکران عربزبان، نفوذ امپریالیسم آمریکا نیز به حداقل خواهد رسید. از اینرو، پس از سقوط این رژیمها، میتوان گفت که دیگر امپریالیسم آمریکا، یک ابرقدرت نیست؛ بلکه قدرت بزرگی است در میان قدرتهای دیگر. البته با یک فرق که قدرت ملتها، در حال اوجگیری است و توان امپریالیسم آمریکا و چاکران اروپایی وی، در حال غروب و میل به سوی ضعف و نابودی.