ما ز یاران چشم یاری داشتیم – سخنی با عادل فردوسیپور
گردآفرید
برادر جان! همه میدانیم که در راه و تخصصِ خود پیشرو و با آنکه هنوز سن و سالِ پیشکسوتی ندارید، اما پیشکسوتید. همه میدانیم که درس خواندهاید. میدانیم میهنت و آبادیاش و پایداریاش و جاودانیاش، اندیشهات و آرزویت است. همه میدانیم که تنها یک گزارشگر و گوینده و دستاندارکارِ ورزشی نیستی بلکه خود زبانی تیز و برنده و اندیشهای ژرف و پویا در خردهگیری و جلوگیری از کارشکنی و زد و بند و قدرتخواهی و خودکامگی داری. همه میدانیم که به اندیشه آدمیان تنها به این سبب که در درگاه خداوند ارزشِ آدم شدن را داشتهاند احترامگذاری. همه میدانیم که اهل گفتگو و منطق و خرد و عدالت و حقگویی هستی؛ اما این را نمیدانیم که از چه روی تیشه بهدست بهنظر میرسی و ریشه میآزاری! کدام ریشه! ریشهٔ پهناور درخت تنومند زبان فارسی را.
آیا زبان فارسی گنجینهٔ گرانبهای ایران بزرگ ما نیست؟ آیا زبان فارسی تنها یادگارِ ماندگارِ نیاکانِ خردمند و نامآور ما نیست؟ که شما، برادر جان، آن را نهتنها پاس نمیداری که زخمیاش میکنی.
برخی میگویند فارسی سخن گفتن خوب نمیدانی و برخی میگویند میدانید، نمیخواهید. ما این سخنها را که از گوشه و کنار به گوشمان میرسانند که فارسی میدانید و آموختهاید اما لجبازی میکنید، دور از جایگاه و پایگاهِ فرد بالغ و ماهری چون شما میدانیم.
اما این را میدانیم که فرهنگستان زبان و ادب فارسی فهرست واژههای مصوب در حوزهٔ ورزش را که آسانتر و همه فهمتر از لاتینِ آن است برای شما فرستاده است و حتا از شما و دوستانتان دعوت نموده و با شما گفتگو کرده و حتا رسانهٔ ملی، تلویزیون، این نشست و گفتگو را پخش کرده است. حتا دوباره، چند روز پیش معاونت محترم گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی نامهای نوشتند و فارسی نگویی شما را با وجود همهٔ یادآوریهای پیشین یادآور شدند. و حتا از زمان پخش مسابقات جام جهانی پیامهای بسیار از طریق سامانهٔ 162 و نیز یادداشتهای بسیار در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک برای فارسیگویی و فارسینویسی خطاب به شخص شما گفته و نوشته شد. با وجود همهٔ این دم و دستگاهها و نشست و برخاستها، خواهشها، پیشنهادها و گفتگوهای دوستانه و متمدنانه و محترمانه، نهتنها دوباره احترام نگذاشتید و رعایت نکردید بلکه بیش از پیش با واژههای لاتین درفشانی کردهاید و این گوشزدها را به سخره گرفتهاید.
برادر جان! دنیا دنیای تخصص و نگاه خُرد به پدیدهها و دانش است، زبان نیز دانشی است که اهل آن و پژوهشگرانش در آن باره میخوانند و مینویسند. ما را تخصص شما نیست و شما را تخصص ما.
درست است که هرکس که گنگ و لال نباشد میتواند سخن بگوید و اگر سخن مردم را به حال و شمِ زبانی خودشان بشنوید آنقدری خوب سخن میگویند که بتوانند ارتباط برقرار کنند و زبان مادریشان را سینه به سینه انتقال دهند. اما مشکل اینجاست که رسانهها، بهویژه تلویزیون، و نیز اخیراً رادیو که ترسیده از دایرهٔ تجدد جا بماند، مردم را با شمِ زبانی خود کامل نمیدانند که روز به روز بیش از پیش واژهها بیگانه را به خُردِ مردم میدهند. اینکار نه هوشمندانه است نه محترمانه و دور از اخلاقِ میهنی است.
دانش و بینش گروه گستردهای از پژوهشگران، سخنوران، ادیبان و زبانشناسان که برای گزینش و برابر نهاد واژههای بیگانه تلاش میکنند نهتنها نادیده که به سخره گرفته میشود. اگر نقدی به واژههای فارسی برگزیدهٔ فرهنگستان دارید بگویید، همفکری کنید، پیشنهاد دهید. و پیش از همۀ این نقدها ابتدا از این مطمئن شوید که اگر واژهای را پر ایراد میبینید مصوب فرهنگستان باشد و مانند ناصر تقوایی چرخ بال را مصوب فرهنگستان به جای هلیکوپتر ندانید. ناصر جان بالگرد مصوب فرهنگستان است که با هم اندیشیِ دانشمندانه با نیروی هوایی گزینش شده است. چرخ بال برگزیدۀ تاجیکستان بود که از طریق روزنامههای ایران رایج شد و فرهنگستان زبان که حال را چنین دید بالگرد را برگزید. میدانم که پذیرای پیشنهادها هستند. بگویید تا با هماندیشی درستتر شوند و جایگیرتر، نه که به سخره بگیرید یا به قولی لجبازی پیشه کنید. اینکار نهتنها بیاحترامی است و غربزدگی و نادیده گرفتن اندیشههای میهنی بلکه غیرقانونی نیز هست. خود نیز میدانید که سالهاست که قانونگذاران در مجلس به زبانی جز از فارسی سخن گفتن را در نهادهای رسمی غیرقانونی دانستهاند. گرچه در این قانونشکنی شما دستتنها نیستید و بیشتر اصحاب رسانهٔ ملی هر روز و هر لحظه مرتکب کار غیرقانونی میشوند! کجاست وکیل غیرتمندی که دادخواه و مدافع داشته های این ملت شود؟ کجاست گویندهای که اُکی، اُکی نکند و فیستوفیس، بر اثر حرف زدن با مردم ریکاوری نشود!!! و کجاست قانونگذار و داوری که این را دریابد و مهم بداند و کجاست بازویی که زورش به این فساد رسانهای برسد و کجاست اندیشهای که این فساد بر او اثر نکند؟!
برادرجان! شما فردی مردمی و محبوب هستید، با جدی گرفتن اندیشههای ایرانی و ملی و نگهداری و پاسداری از زبان فارسی که موضوع سخن ما با شماست ما را نیز همراه و دوست خود کنید. شما در یادداشتهای شخصی خود میتوانید و مجازید هرگونه که میخواهید بگویید اما هنگامیکه در یک رسانه و در برنامهای پربیننده مینشینید شایسته است که از قوانین پرچم پیروی کنید.
برادر جان! از همهٔ تاریخ و شکوهِ تمدن و ملیت ما تنها چیز باقیمانده همین زبان فارسی است که شوربختانه به دست خود فارسیزبانان زخم خورده میشود. ایران ما سده به سده کوچکتر شده، خطمان دگرگون شد، اندیشههایمان، بناهای تاریخی، پوشاک و آداب و آیینمان همه دستخوش خواستههای شرق و غرب شد. آنچه مانده همین زبان فارسی است که وامدار خیزش بزرگ مردانی چون یعقوب صفاری و دانش و بینش فردوسی و مردمان همدورهٔ آنهاست. ما با خوشبینی این همنامی شما را با فردوسی بزرگ به فال نیک میگیریم و میدانیم که شما را اندیشهٔ غیر ایرانی در سر نیست و این در تضاد با پیشرفت و تمدن نیست. شما نیز مادرزادی سرباز وطن هستید.
برادرجان! حرمت امامزاده به متولی آن است، اگر شما و همکارانتان که از شما پیروی و تقلید میکنند، درخت میهن را نپایید که بپاید؟!
از چه روی پیروزی ایران در میدان ورزش را خواهانید و برای آن تلاش و شادی میکنید مگر جز اینست که چرخش پرچمان را در جهان میخواهید؟ مگر جز اینست که گردش نام کشورمان را به نیکی و بزرگی و پیروزی بر زبانها میخواهید مگر جز اینست که شادی مردمِ در رنجِ میهن را میخواهید؟ پس بیاییم نگاهمان را گسترده و فراگیر و دورتر ببریم. پیشنمازی نشویم که کار بَدَش، پسنماز را گستاخ کارِ بدتر کند.
برادر جان! بیا باهم بیاندیشیم و گفتگو کنیم تا ما نیز بدانیم از چه روی دوست نداری شکّرگونه فارسی سخن بگویی؟!
هفتهٔ گذشته یاداشتها و پیامهایی برای شما فرستاده و خواهش و پیشنهاد کردیم چه بهتر که بر روی میز وسط اتاق پخش برنامه یا استدیو (برابر نهاد فرهنگستان برای واژهٔ استدیو همین استدیو است) به جای عبارت World Cup بنویسید «جام جهانی». به آن نیز بهایی داده نشد و زبان کم بود خط نیز به بازی گرفته شد. تردید نداشته باشید که رسم بدی را بنیان نهادید و مبادا خشت نخست را در برپایی لاتین نویسی گذاشته باشید. به خدا نهتنها جرم است که گناه هم است.
بله ما هم میدانیم بازیهای جام جهانی است اما شما نیز بدانید این میز در ایران، در تهران، در جامجم و در برابر دید ایرانیان و برای بیننده و شنوندهٔ ایرانی است اگر در برزیل بودید و چنین میکردید خردهای نبود اما اینجا ایران است و زبانش فارسی.
برادر جان! هر چه بگویم میدانم که میدانی. این را نمیدانم که از چه روی پاس نمینهی و از چه کردارت و گفتارت خلاف اندیشهات است؟
برادر جان! کی این فساد را سر باز ایستادن است؟ هر جا میروی برای خوب و ارزنده نشان دادن هر پدیده و کالایی میگویند ایرانی نیست. این کدامین استعمار است که اینگونه پرنیرو ایرانی بودن ما را پنهان میکند؟! شلوار فروش میگوید دوخت ایران است اما پارچهاش خارجی است! داروخانهچی میگوید شامپو و کرمش زیر نظر فلان کارخانهٔ غربی است! باقالیفروش میگوید باقالی کاشان دارم وارداتی! زنخانهدار در چیدهمان خانهاش بلور لهستان و ژاپن را از کالای شیشهگری، قلمزنی و درودگری ایرانی برتر میبیند! جهزیهٔ کدام دختر را میبینید که کالای ایرانی زینتش دهد و نزد خانوادهٔ شوهر سربلند بماند. از کلوچه فروش و بستنی فروش دیگر چه بگویم که کالای ایرانی را برای فروش بالاتر با نام غیر ایرانی آذین میبندند و رسانهٔ ما در برابر گرفتن پولهای کلان آگهی تجاری آنها را پخش میکند و وزارتخانهٔ مربوطه در ازای گرفتن پول کلانتر به آنها مجوز چنین نامهایی را میدهد؟
برادر جان! من و شما نه شلوار فروشیم، نه باقالیفروشیم، نه مادرشوهریم، نه زنِخانهدار، نه تجارت پیشهایم و نه آن وزارتخانهٔ مربوطه. من و شما اندیشهٔ پاسداری میهن را در سر داریم.
برادر جان در دبستان آموختیم:
دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد
دیدگاهها
رسانه ی ملی که باید جایگاه تبلیغ زبان فارسی باشد . جولانگاه همچنین غرب زده هایی شده است!
http://ariapars.persianblog.ir/post/381/
مانند هلیکوپتر واژهٔ بالگرد را به جای هلیکوپتر تصویب رساند. بهتر است حال که پا را از گلیم دانسته های خود درازتر کرده و داعیه زبان شناسی دارید ابتدا تحقیق کنید سپس فضل نمایی.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا