جهان به کدامین سو میرود
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 81، سال دوازدهم، اردیبهشت و خرداد 1393، رویه 5
شورای نویسندگان
این فهرستی است از برجستهترین بحرانهای کنونی جهان که هر کدام از آنها میتواند به یک تنش فراگیر جهانی منجر شود:
اوکراین: بحران در این کشور در حال نزدیک شدن به بحران موشکی کوبا در اوج جنگ سرد است. آقای اوباما گفته است همه گزینهها در مورد روسیه روی میز است. تا این زمان هیچ نشانهای نیست که روسیه واپس مینشیند. در اوکراین یک صف آرایی تمام عیار جنگی در حال شکلگیری است، مخصوصا که رییسجمهور موقت این کشور رسما از کشورهای غربی در خواست کمک وحمایت کرده است.
شرق آسیا: جنگ زبانی چین و ژاپن بر سر چند جزیره بالا گرفته است. آگاهان برخورد نظامی را غیر محتمل نمی دانند. غرب ( و بویژه آمریکا ) نیز خواهی نخواهی در این بحران در گیر هستند. این بحران میتواند به نزدیکی بیشتر، و همکاری گستردهتر روسیه و چین بیانجامد. در همین راستا، تشنج بین دو کره نیز اوج گرفته است که صف آرایی در شرق دور را کامل تر میکند.
تایلند: از یک بحران طولانی رنج میبرد. این احتمال هست که برای تبدیل این کشور به پایگاهی لجستیگی در برابر چین، شاهد تکرار رویدادهای مشابه اوکراین، اما در ابعاد کوچکتر باشیم. ( همان شرایطی که تایلند در هنگامه جنگ ویتنام برای آمریکا داشت ).
عراق: داعش خطر بالقوه و روز افزونی است که علاوه بر عراق ثبات کشورهای پیرامونی را سخت به خطر افکنده است.
سوریه: جنگ فرسایشی و ویرانگر را سرِ، باز ایستادن نیست. نمیتوان پنداشت که در این شرایط روسیه از کمک خود به اسد بکاهد.
لبنان: کانون تنش بالقوه ای است که اسرائیل دو باره حملات گه گاهی به جنوب آن و نیز شکستن حریم هوائیش را آغاز کرده است
مصر: نشانهای نیست که السیسی بتواند کشور را به حال عادی برگرداند. حال که غرب و روسیه رودررو قرار گرفتهاند، ژنرال که به تازگی از روسیه خرید هنگفت تجهیزات نظامی کرده و به حمایت مسکو امید بسته در وضعیت دشوارتری قرار میگیرد. اخوان المسلمین بیکار نخواهند نشست و ای بسا فعالیتهای نظامی زیر رمینی خود را گسترش دهند.
عربستان سعودی: با موضعی که ریاض در برابر اخوان المسلمین گرفته، میتواند آماج حملات تلافیجویانه آن قرار گیرد. ضمن آن که پادشاهی عربستان با مخالفتهای خاموشی در درون حاکمیت خود دست به گریبان است که هر آن امکان دارد به بحرانی آشکار و گسترده تبدیل شود.
ایران: با وجود توافق ژنو، لابیهای قدرتمند در کنگره، وزارت خارجه و پنتاگون، هفتهای نیست که از گزینههای خشن ( تشدید تحریمها، عملیات ایذایی و... ) سخن نگویند.
بحرین: مردمی که فراتر ار سه سال در برابر سرکوب به زانو در نیامدهاند، تقاضای جدیدی را اعلام کردهاند خروج نیروهای اشغالگر سعودی از سرزمینشان.
افغانستان: همچنان درگیر جنگ و ناامنی است. آقای کرزای هم که به پایان دوران زمام داریش نزدیک میشود به صف مخالفان و منتقدان آمریکا و ناتو پیوسته است و به نظر میرسد جانشین او نیز زیر فشار افکار عمومی افغانستانیها ناگزیر از ادامه همین سیاست باشد.
پاکستان: لرزان، بیثبات و نا آرام است. علاوه بر مشکلات داخلی، با افغانستان اختلاف مرزی دارد. یکی از طعنههای آقای کرزای به امریکا در گفت و گوی اخیرش، این بود که آمریکا این اصل را نادیده میگیرد که پاکستان مهد تروریست پروری است.
جنوب خلیج فارس: اختلافهای قطر با عربستان و امارات چندان بالا گرفته که دو کشور اخیر بنای بیرون انداختن قطر از شورای همکاری خلیج فارس را دارند. بحران مزمن یمن را هم نباید نادیده گرفت.
ترکیه: بحران فروکش کرده، اما آتش زیر خاکستر است.
لیبی: جنگ داخلی بی سرو صدایی در آن جریان دارد. به تازگی شورشیان مسلح ساختمان کنگره ملی را اشغال کردند و آتش زدند. میتوان گفت لیبی یک کشور بیدولت است.
سودان: تنش بین سودان شمالی و جنوبی را پایانی نیست. هر آن ممکن است بار دیگر بین دو بخش جدا شده سودان جنگ دیگری آغاز شود.
آفریقای مرکزی: جنگ تمام عیاری با وجود نیروهای فرانسوی جریان دارد.
ونزوئلا: در آمریکای جنوبی نماد بحرانهایی است که میتواند در آینده سر بر آورد.
و...
از اشاره به سایر کانونهای بحران در جایجای جهان در میگذریم و تنها این پرسش را مطرح میکنیم که جهان ما به سوی ثبات و دموکراسی در حرکت است یا به سوی تنشهای بیشتر و جنگهای ویرانگرتر؟