منشهای دوگانه اروپا و امریکا- دموکراسی و حقوق بشر ابزاری
اشکان رضوی
قدرت اقتصادی و نظامی ایالات متحده و همپیمانان غربی او سالهاست که عامل نابجای مشروعیت بخشی به اقدامات ضد بشری آنان در سطح جهان شده است. واکاوی اقدامات و مداخلات این کشورها در گستره جهانی، استعمار و به برده گرفتن میلیونها انسان برای اهداف و مقاصد خود در برگ برگ تاریخ بشریت به عنوان لکه سیاه جنایتهای این کشورها به ثبت رسیده است. بعد از جنگ ویرانگر جهانی دوم سیاستهای استعماری و توسعه طلبانه اروپا به شدت دچارتحول ساختاری شد و کشور نوپای امریکا نیز به عنوان یک هم پیمان قدرتمند در کنار این کشورها قرار گرفت تا پدیده استعمار نوین را برای جهانیان رقم زند. استعماری که به مراتب عواقب آن برای ملت ها فاجعه بارتر بود.
این روزها اخبار سوریه در صدر اخبار تمام رسانه های جهانی قرار گرفته است. غربیان مدعی استفاده ارتش سوریه از سلاح شیمیایی میباشند که این خود دست آویزی برای حمله احتمالی غرب و امریکا به سوریه شده است. (هنوز هیچ ادله محکمی دال بر استفاده ارتش سوریه از سلاح شیمیایی از سوی مدعیان ارائه نشده است). "فرانسوا اولاند رییس جمهور فرانسه درکنارهمتای آمریکای خود باراک اوبا و دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا" اینک برای قربانیان سلاح شمیایی اشک می ریزند و این عمل وحشیانه را محکوم کرده و غیر قابل تحمل می دانند و از تنبیه بشار اسد سخن می گویند.
درست در همین زمان اسنادی از سوی سرویس امنیتی امریکا (CIA) منتشر می شود مبنی بر اینکه در زمان جنگ ایران و عراق، امریکا کاملا از کاربرد سلاح شیمیایی (ساخت شرکتهای آلمانی) توسط ارتش عراق بر علیه شهروندان غیر نظامی و ارتش ایران آگاه بوده است. آمریکا در نهایت گستاخی در چنین شرایطی براین مسئله صحه گذاشته و ابایی نیز ندارد که عنوان کند اطلاعات نیروهای نظامی ایران را در اختیار ارتش عراق برای کاربرد سلاح شیمیایی و جلوگیری از پیروزی میدانی ارتش ایران به صدام حسین می داده است. هنوز قربانیان این جنایت بشری در ایران با دردهای بیشماری دست و پنجه نرم میکنند و هر نفسی که میکشند توامان با درد و رنج است. شاید بد نباشد که شهرستان سردشت و حلبچه و مردم غیر نظامی شان را یادآور شویم که چگونه به مسلخ ددخویی یک انسان بیمار به نام صدام حسین برده شدند و امریکا و اروپاییان این جنایتها را دیدند و زبان به کام گرفتند. هنوز جهان حملات اتمی امریکا بر علیه مردم بی دفاع ژاپن را از یاد نبرده است. هنوز در عراقِ اشغال شده توسط امریکا کودکان ناقصی متولد می شوند که محصول بمباران با بمب های خفیف اورانیمومی و شیمیایی ارتش امریکا بر علیه عراق هستند. هنوز در افغانستان روزانه دهها غیر نظامی قربانی سیاست های جنگ طلبانه امریکا و هم پیمانانش می شوند.
شگفت است که اینک آمریکا و غربیان برای ملت جنگ زده سوریه اشک تمساح میریزند و می خواهند ناجی آنان شوند. ملت های مظلوم هم قربانی نابخردی و ستمکاری حاکمان دیکتاتور خود شدهاند و هم قربانی منافع و مطامع بلند مدت کشورهای قدرتمند جهانی . اینک کدام انسان بی طرف و خردمندی خواهد پذیرفت که پیام آوران دموکراسی و حقوق بشر غربی که خود دستانشان به خون میلیونها انسان بی گناه آلوده است می توانند ناجی ملل تحت ستم باشند؟
در جهان آگاه امروز دیگر سخن گفتن از حقوق بشر و دموکراسی ابزاری، بی گمان بدآهنگترین ملودی است که با دستان آمریکا و اروپا نواخته میشود. آنجا که سخن از زشت کرداری تروریستها به میان میآید تروریست تعریف دوگانه پیدا میکند. تروریستی که تامین کننده منافع غرب باشد نیروی آزادیخواه نام میگیرد و آنجا که منافع آنان به خطر میافتد با تمام قدرت به بهانه تروریست به کشورها لشکرکشی میکنند. و آنجا که منافعشان ایجاب کند شرمی از به کار بردن ضد انسانی ترین سلاح ها بر علیه انسان های بیدفاع ندارند و آنجایی که منافع شان در خطر باشد حشره کش" د د ت" هم می تواند بهانه خوبی برای مداخله و دفاع از بشریت تعریف شود. شگفت است که سردمداران این کشورها باز هم در نهایت وقاحت جلوی رسانه ها و دوربینهای جهانی ظاهر شده تا به کمک پروپاگاندای رسانهای خود را ناجی بشریت معرفی کنند. آیا جهانیان بیش از این میتوانند چنین پارادوکس ضد بشری و استانداردهای دوگانه در زمینه حقوق بشر را بپذیرند؟