نامۀ اوژن یونسکو به هانری کربن / نظر میرچا الیاده در مورد درگذشت هانری کربن
ترجمۀ نامۀ اوژن یونسکو به هانری کربن (1) و نظر میرچا الیاده در مورد درگذشت این فیلسوف بزرگ (2)
نامۀ اوژن یونسکو به هانری کربن
پاریس، اول ژوئیهی 1976م.
آقا و دوست عزیز
من با اعجاب تمام عقل سرخ (3) را خواندم. شما یکی از بزرگترین و شگفتانگیزترین متنهای حیات معنوی را به غرب شناساندهاید. بدون تردید، شما آن متن را در خاطرهی خود ایرانیان نیز زنده کردهاید. متن، دشوار است و نمیتوان آن را وقت و بیوقت خواند، باید منتظر لحظهای ماند که دل یاری کند. اما وقتی که راه گم میگنم، یادداشتها و توضیحات شما بار دیگر مرا به جاده هدایت میکنند. در واقع شاید تا پایان زندگیم نیازمند خواندن نوشتهی دیگری نباشم. این اثر را خواهم خواند و باز هم خواهم خواند.
صمیمانه از شما سپاسگزارم، ارادتمند شما
اوژن یونسکو
نظر میرچا الیاده در مورد درگذشت هانری کربن
7 اکتبر 1978م ( 15 مهر 1357)
در ساعت 3 یک مصاحبهی دیگر دارم، و این بار با دومنیک گریزونی برای مجلهی ادبی. تازه مصاحبه را تمام کردهام که تلفن زنگ میزند. چوران است که خبر درگذشت هانری کربن را می-دهد. احساس میکنم که غم بزرگی سراسر وجودم را فرا گرفته-است، چنان که گویی بخشی از وجودمان، از وجود همسرم کریستینل و من یکباره فرو ریخت. هانری فقط یک دوست نبود، بلکه قبل از همه چیز، یک شاهد بود.
در ساعت 5، جلسهی چهارم ضبط برنامهی گفتگو با اُلندر آغاز میشود. فاجعه به تمام معنا است. بعد از یک ربع ساعت ناگزیر میشوم برنامه را رها کتم. شب که میشود به دیدن استلا ( همسر کربن) میروم. هانری نمیدانست که سرطان دارد و بر اثر آن محکوم به مردن است. خود استلا هم فقط از چند ماه پیش از این موضوع خبردار شدهبود. در واقع پزشک مصلحت دیدهبود که موضوع را با او در میان بگذارد.
هانری در آستانهی مرگ هیچ رنجی نکشیدهبود. او در کمال آرامش درگذشتهبود؛ زیرا کاملا اطمینان داشت که فرشتهی نگهبانش در انتظارش به سر میبرد.
پایان متن
1- طباطبایی، سید جواد، دربارهی یادنامهی فرانسوی هانری کربن، نشر دانش، سال پنجم، شمارهی سوم، فروردین و اردیبهشت 1364، صفحهی 48
2- الیاده، میرچا، یادی از هانری کربن، به کوشش شهرام پازوکی، موسسهی حکمت و فلسفهی ایران، تهران، 1382، صفحهی 174-173
3- «عقل سرخ» پیش از این در تارنمای ایرانبوم بارگذاری شده است، اما همانطور که اوژن یونسکو یادآوری کرده و ما در پایان آن متن تذکر دادهایم، مطالعه و فهم آن متن جز با آشنایی با رموز عرفان ایرانی امکان پذیر نمیباشد.
به كوشش: علی علیبابایی درمنی