باغ شیشه و آینه را دریابیم
ماندانا خرم
روزگاری شیشه زلال بود. آینه شفاف بود گویا، آنقدر که میتوانستی ساعتها در مقابل آن به تماشای خود بنشینی و از احوال دل خویش با خبر شوی. آن روزگار شیشه و آینه باغی در حاشیه خود داشتند سر سبز که با تماشای آن صدای بلبلهایش بگوش میرسید بلبلهایی سرزنده که د راین باغ آزاد در حال پرواز شیدایی بودند. گلهایش سرخ بودند، سر زنده خیام بود در این باغ که مست نوشیدن شراب الهی بود. روزها در پس هم رفت و آمدی کردند و هر بار این باغ پریشانتر و خشکیدهتراز پیش شد همان باغی که اثر دست هنرمندان پشت شیشه است. هنرمندانی که امروز تعداد کمی از آنها مانده است و هنرشان غبار گرفته زمانه شده است. هنری که روزگاری دور توسط کاروانیان به ایران آمد و با خون ذوق ایرانی در هم آمیخته شد و به اوج خود رسید آنقدر به اوج رسید که دیگر غربیان نیز نتوانستد آن را از ایرانیان پس بگیرند و هنری ایرانی شد. اما در ناآگاهی ذهن ما این هنر رو به نابودی است و با ویترای به اشتباه گرفته میشود و تنها تعداد کمی از هنرمندانش باقی ماندهاند. سرکار خانم مهرنوش بشارت هنرمندی که سالهای تحصیل خود را در غرب بوده است و تحصیل کرده رشته هنر از دانشگاه سوربن فرانسه یکی از این هنرمندانی است که امروز نگران از یاد رفتن این هنر است. در یک روز بهاری مهمان ایشان شدم تا در مورد این هنر بیشتر بدانم و دیگران را نیز آگاه سازم.
خانم بشارت در ابتدا اگر ممکن است در مورد این هنر و تاریخچه آن یک توضیح دهید سپاسگزار میشوم.
تاریخ پیدایش هنر پشت شیشه به دوره پیش از میلاد مسیح باز میگردد. اسنادی یافت شده است که در شرق در کشور چین از این هنر به شکل بسیار ساده در معابد و زیارت گاهها استفاده می شده است. در زمان گتیک این هنر به روم می رود و در آن زمان برای به تصویر کشیدن شمایل حضرت عیسی و مریم در کلیساها از این هنر استفاده میشد. این هنر در زمان تیموریه توسط کاروانیان به ایران میآید با خون ایرانی آمیخته میشود و به اوج خود میرسد بخصوص در زمان قاجاریه که تلفیقی از طرحهای اسلیمی و حلزونی در آن بکار گرفته میشد و در پیشگاه ایرانیان جایگاه والایی پیدا میکند. به شکلی که میتوان گفت دیگر یک هنر بیگانه و غربی نبود و یک هنر کاملا ایرانی میشود که غرب هم دیگر نتوانست آن را از ایران بگیرد.
تکنیک کار در این هنر چگونه است؟
در این هنر ابتدا هنرمند طرحی را که میخواهد با قلم سیاه بر روی شیشه میآورد سپس شیشه را بر میگرداند و بار دیگر طرح را با قلم سیاه طرح را که نقش آن پیشتر بر روی شیشه بوده است بار دیگر با قلم سیاه دورگیری میکند و طرح رویه شیشه را پاک میکند. سپس از جزء به کل طرحی را که میخواهد طراحی و رنگ آمیزی میکند یعنی اگر میخواهد صورتی را نقاشی کند ابتدا چشم صورت را میکشد سپس رنگ صورت را میزند درست عکس بسیاری از تکنیکها در هنر نقاشی. در مورد آینه ابتدا نقش را بر روی جیوه طراحی میکنیم و سپس جیوه را میتراشیم و از نو با قلم سیاه نقش دلخواه را مجدد طراحی میکنیم.
ظاهر این هنر شباهت زیادی با مییناتور دارد آیا این نوعی مینیاتور است؟
خیر این هنر با مینیاتور تفاوت دارد. یک اینکه در مینیاتور ما دورگیری را با همان رنگی می کنیم که متن طرح را میخواهیم رنگ آمیزی کنیم. دو در این هنر از شمایل نگاری امامان استفاده می کنیم در حالی که در مینیاتور به هیچ وجه ما شمایل نگاری امامان را نداریم و از وقایع دینی استفاده نمیکنیم و تنها یک مینیاتوریست داریم که وقایع کربلا را در مینیاتور به تصویر کشیده است و آن هم استاد فرشچیان است تنها طرح مشترک میان این دو طرح گل مرغ است و گل مرغ پشت شیشه به دلیل شفافیت که از شیشه به وجود میآید از لطافت و سر زندگی خاص برخوردار است که نشان دهند باغ هنر ایرانی است.
اگر ممکن است کمی هم در مورد رنگ آمیزی این هنر و تفاوتی که از گذشته تا به امروز داشته است بگویید سپاسگزار میشوم.
در این هنر بسته به نوع بستر شیشه از رنگهای گیاهی مانند لاجورد و یا پوست گردو و ....استفاده میشده است یا از رنگهای روغنی که امروز بیشتر از رنگهای روغنی استفاده می شود. از نظر ترکیب رنگها نیز در هر مکتب رنگآمیزی متفاوت است در مکتب زندیه از رنگهای سبز و آبی استفاده میشده است در صفویه از رنگهای قرمز و گرم و تیموریه رنگهای سرد استفاده می شده است.
شباهت و یا تفاوت این هنر با ویترای در چیست؟
این هنر با ویترای کاملا متفاوت است. در ویترای طرحها و رنگ آمیزی از روی شیشه است در حالی که در اینجا از پشت شیشه است. در ویترای از رنگهای شیمیایی استفاده میشود و دورگیری به شکل خمیر مانند است همچنین بجای قلمو از قیف استفاده می شود ظرافتی که در این هنر وجود دارد در هنر های دیگر وجود دارد در ویترای وجود ندارد.
در ابتدای سخنانتان فرمودید این هنر در پیشگاه ایرانیان از ارزش بالایی برخوردار بود میتوانید به یک نمونه از آن اشاره کنید. همچنین بگویید خاستگاه این هنر در کدام شهر ایران بوده است.
بله. در گذشته دراویش نقوش دلخواه خود را به هنرمندان نقاشی پشت شیشه میدادند تا آن نقوش را بر پشت شیشه پیاده کنند سپس زمانی که آماده می شد آن را در میان پارچههای سبز نگهداری میکردند و در مراسم عزادرای و سایر مراسم خاص آن را درون آب میکردند و از آب آن به بیماران برای شفا و سایر افراد برای وسعت درآمد و سعادت میدادند تا بنوشند که این موضوع ارزش بالای این هنر را در پیشگاه ایرانیان نشان میدهد همچنین حکام و بزرگان از این هنر در خانههایشان بخصوص بر سر در خانههایشان استفاده میکردند. این هم نمونهای دیگر از ارزشمند بودن این هنر در نزد ایرانیان بوده است. از خاستگاه این هنر را میتوان شهر های شیراز، اصفهان، قزوین و همچنین یزد دانست در یزد در زیارتگاه چک چک از این هنر استفاده شده است.
در روزگار ما این هنر در پیشگاه افراد به خصوص نسل جوان چگونه است؟
متاسفانه این هنر در روزگار ما رو به نابودی است. اغلب این هنر را با ویترای به اشتباه میگیرند در صورتی که همانگونه که پیشتر گفتم این هنر با ویترای بسیار متفاوت است. اغلب هنرمندان این اثر دار فانی را وداع گفتند و شاید به تعداد انگشتان دست، هنرمندان این هنر باقی ماندهاند. این هنر در روزگار ما در حال نابودی وگمنامی است. تعداد بسیار کمی هم از نسل جوان این هنر را میشناسند. آموختن این هنر با تمام زیباییهایش روحیه خاصی را میطلبد. متاسفانه، کسی این روحیه را ندارد. بسیاری از هنرجویان در نیمه راه دست از این هنر میکشند و در آخر شاید یک یا دو نفر این هنر را ادامه دهند.
برخورد مسئولین با این هنر چگونه بوده است؟
متاسفانه مسئولین هم نسبت به این هنر بیاطلاع هستند. اما جای دارد که از سرکار خانم دکتر دانیالی و خانم رتبهای مسول میراث تهران از صمیم قلب سپاس گزاری کنم زیرا ایشان بسیار تلاش کردند تا این هنر از حالت انزوا برون آید و جایگاه خویش را از نو پیدا کند.
در دنیا امروز که گاه تک رنگی است و گاه پر رنگی و در پرنگی ها رنگ با شتاب در هم آمیخته شدهاند، جایگاه این هنر در دکوراسیون خانهها و ساختمان ها در کجاست؟
این هنر می تواند در گوشهای از خانه های ما جای داشته باشد زیرا هنری است که با خون روحیه ایرانی به اوج رسیده است.
آیا میشود طرحها و نقوش دنیای مدرن را در این نقاشی جای داد؟
هنرمند آزاد است از هر ایسم که بخواهد استفاده کند اما باید توجه داشت تنها مضامین ایرانی و اسلیمی که این هنر را به اوج زیبایی میرسانند. زیرا مکاتب ایرانی به این هنر لطافت خاص و درخشندگی میبخشند که با روح شیشه عجیم است و سایر مکاتب این حس حال را به این هنر نمیبخشند و یک حالت سرگردانی و بیهویت به اثر می بخشد. خود من بارها ایسمهای دیگر را پشت شیشه کار کردم اما هر بار که آن را تراشیدم و از نو مجدد طرح ایرانی را نقاشی کردم در واقعه می توان گفت تکنیک این هنر و طرح آن به شدت به هم گره خوردهاند.
در ابتدای سخنانتان اشاره کردید رشته هنر را در غرب اموختید، چرا زمانی که به ایران بازگشتید به دنبال هنرهای مدرن و سایر هنرها نرفتهاید و این هنر را انتخاب کردید؟
زمانی که به ایران بازگشتم هنر های مدرن را تجربه کردم اما هیچ کدام به اندازه این هنر برایم جالب و دلچسب نبود این هنر، هنری است که با خون ایرانی در هم آمیخته شده است و مال ایرانیان است به اضافه این که انعکاس آینه شیشه روحیه حال و هوای خاصی به انسان می بخشد کار با شیشه باعث می شود هنرمند از شیشه شفاف تر شود. زمانی که مشغول نقاشی هستم حال و هوای روحانی را به خود می گیرم که هیچ یک از هنرهای دیگر این حال و هوا را به من نمیدهند بخصوص زمانی که شمایل امامان را نقاشی میکنم و پیش از شروع کار وضو میگیرم حس عجیب و خوبی را درک میکنم.
شما تاکید بسیار کردید که این هنر مال ایرانیان و روحیه ایرانیان است استقبال سایر ملل با این هنر چگونه است؟
با وجود اینکه این هنر هنری ایرانی است اما استقبال ملل دیگر بخصوص غربیان با این هنر گستردهتر از ایرانیان است. اغلب مشتریان من مربوط به کشورهای غربی میباشند و در مورد این هنر اگاهی بسیار دارند. اغلب مجموعهداران اروپایی از این هنر در مجموعه خود دارند.
متاسفانه در حال حاضر چین توانسته است نمونه بسیاری از صنایع دستی ما را تقلید کند آیا این هنر را هم توانسته است تقلید کند یا خیر؟
خوشبختانه این هنر را هیچ یک از کشورهای نتوانستهاند تقلید کنند حتی اروپایان تلاش زیادی کردند تا این هنر را پس از قرون بسیار به کشورشان بازگردانند اما موفق نشدهاند زیرا این هنر با ذوق ایرانی بود که به اوج رسید.
و کلام پایانی شما...
این هنر را دریابیم این هنر مال ایرانی است و باید از آن پاسداری کرد.
زمانی که سخنان سرکار خانم بشارت به پایان رسید یک بار دیگر به آنچه که شنیده بودم فکر کردم به شوق آمدم به راستی که هنر نزد ایرانیان است بس. پس این هنرها را دریابیم پیش از اینکه در خاموشی اذهان محو گردند و حتی از دیدگاه سایر ملل جهان نیز بروند.