نگاه روز
مردم را مجبور به مصـرف بیشتر آب و دور ریختن میکنند
- نگاه روز
- نمایش از چهارشنبه, 04 آذر 1394 07:46
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 88، سال چهاردهم، شهریور و مهر 1394، ص 22
پس از بازگشت از یک سفر به چند کشور افریقایی برای بازاریابی برای چند شرکت داخلی، به دیدن چند میدان میوه و ترهبار مربوط به شهرداری تهران رفتم. شاید این آغاز برای خوانندگان شگفتآور باشد که سفر آفریقایی چه ارتباطی دارد با میدانهای میوه و ترهبار شهرداری تهران؟
میدانهای کشور افریقایی:
در این سفر، برای این که بیشتر با روحیات و رفتار اقتصادی و اجتماعی مردم کشور میزبان آشنا شوم، چندین ساعت از وقت گرانمند( محدود ) خود را در بازارهای روز گذراندم . در آنجاست که انسان میتواند با تودههای مردم آشنا گردد و به گونهی داد و ستد، مسایل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم و نیز گونهی رفتار و برخورد مردم با یکدیگر، بهتر آشنا گردد.
بسیاری از بازارها فقیر بودند؛ اما فروشندگان همه گشادهرو و آنچه را که از سبزی و میوه و دیگر خوراکیها عرضه میکردند، تمیز بودند و به اصطلاح « مشتری پسند » چیده شده بودند.
با وجودی که برخی از خریداران و فروشندگان کفش هم به پا نداشتند ؛ اما برخورد خشن و صدای بلند، دیده نمیشد و شنیده نمیشد. فروشندگان، میوهها را برق انداخته بودند، سبزیها را تا آنجا که ممکن بود پاک کرده بودند و سیبزمینیها را با دستکش یا دستمال از خاک زدوده بودند و پوستهای اضافهی پیازها را گرفته بودند و ...
میدانهای شهرداری تهران :
اگر چه بیشتر ساختمانهای میدانهای میوه و ترهبار شهرداری تهران نوسازند و « به روز » ؛ اما فروشنگان کثیف، بیتربیت، گستاخ و طرز سخن گفتنشان با مشتریان تند و بیادبانه .
از هر مرکز که بازدید کردم، شاهد چند درگیری لفظی بودم . صداها بالا میرفت و به فریاد بدل میشد . گرچه میدان دارای یک اتاق مدیریت و مدیر و کمک مدیر و غیره است ؛ اما این گروه کمتر از جای خود میجنبند و حتا اگر کار به درگیری هم بکشد، آقایان از جای خود نمیجنبند و یا به بهانهی « دستشویی » میز و اتاق خود را ترک میکنند .
سیبزمینیها همه خاکی و گلی، پیازها خاکی با پوستهای اضافه، گل کلمها را از بیخ ریشه بریدهاند و اینگونه به فروش میرسد.
کوتاه سخن آن که، هر چه را میخری « گِلی » است و باید آب زیادی صرف شستن آنها کرد .
برای شستن سیبزمینی، چندین لیتر آب آشامیدنی مصرف میشود که فریاد مدیران آب از مصرف زیاد به هواست . پوستهای پیاز، ریشهی گلکلم، میوههای فاسد شده که در لابهلای « میوه » به مشتریان عرضه میشود، بخشی از زبالهی شهری را تشکیل میدهد و شهرداری هم از زیادی تولید زباله از سوی شهروندان گلهمند است !. از سوی دیگر، در همه جای جهان، حتا در ایالات متحده و اروپا، در بازارهای روز و میدانهای عرضهی میوه و ترهبار، مشتری حق دارد که حتا یک گوجهفرنگی، دو تا خیار، یک سیب یا گلابی بخرد ؛ اما در میدانهای شهرداری، جدل عمدهی خریداران و فروشندگان بر سر میزان خرید است. مشتری میگوید نیم کیلو و فروشنده کیسهی پلاستیک را تا آنجا که جا دارد پر میکند. با اصرار برای کم کردن ازمیزان خرید، کار به جار و جنجال میرسد و سرانجام نیز مشتری ناچار میشود که چند برابر مصرف، میوه و ترهبار به خانه ببرد و بخشی به سطل زباله سرازیر میشود و شهرداری باید آن را، به محل زبالهها ببرد. البته قصه دراز است؛ اما مسلم آن است که گوش شنوایی نیست.