نگاه روز
پاسخگـو کیست؟
- نگاه روز
- نمایش از یکشنبه, 24 خرداد 1394 09:07
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 86، سال سیزدهم، اردیبهشت و خرداد 1394، سخن نخست
ویدا صارمی نوری
مدیر مسئول ماهنامه خواندنی
با کاهش نرخ رشد جمعیت، کشور «ترمز بریده» به سوی «انقراض نسل و تبار» روان است و از سوی دیگر، با برداشت اضافی از آبهای زیرزمینی و کاهش بارندگی، کشور در معرض «کویری شدن» بیش از پیش قرار دارد.
[...] امروز، اصلی ترین مسالهٔ داخلی ایران، ایجاد مشوقها و تسهیلات برای افزایش نرخ رشد جمعیت (سیاست پاسبانی و پاسداری از «خون») و تمرکز همهٔ برنامههای عمرانی بر روی نگاهبانی از آبهای زیرزمینی و بهرهبرداری از آبهای مرزی و مسالهٔ مهم کاهش کاربری آب در بخش کشاورزی در درجهٔ نخست و سپس کاربریهای صنعتی و آشامیدنی است (سیاست پاسبانی و پاسداری از «خاک»).
امروز کما بیش 90 درصد آب در دسترس کشور، در بخش کشاورزی مصرف میشود و با این وجود، کشور نیازمند واردات زیاد در این بخش میباشد. با توجه به این تنگنای اصلی مسالهی آب در کشور، کنار گذاردن همهی عملیات عمرانی (به جز ادامهی عملیاتی که به بازدهی نزدیکند) و کشاندن اعتبارات آنها به بخش آب، ضرورتهای غیر قابل انصراف است.
کنار گذاردن روشهای غرقابی، ترویج و گسترش روشهای آبیاری قطرهای و تحت فشار، از مهمترین اولویتهای کشور است. این عملیات در کنار ترویج و گسترش کشت گلخانهای و نیز بازسازی و بهسازی کاریز (قنات)ها، میتواند، کاربری آب در بخش کشاورزی (آبهای سطحی و زیرزمینی) را به اندازهای کاهش دهد که بتوان برای درامان ماندن سفرهی آبهای زیرزمینی از خطر نابودی، بسیاری از چاههای ژرف را که در این زمینه خطر آفرین و بحران آفرین هستند، از چرخهی تولید بیرون راند.
تخصیص بخش بزرگی از اعتبارات عمرانی، در راستای سرمایهگذاری برای ترویج و گسترش روشهای آبیاری قطرهای و تحت فشار (به گونه یارانه و وامهای کم بهره) از اولویتهای مهم و حیاتی برای نجات کشور از کویری شدن بیشتر است.
البته در این زمینه، سرمایهگذاری بر روی بهبود شبکهی سدها به منظور جلوگیری از هدررفت آب در شبکه نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. از سوی دیگر بازسازی و بهسازی کاریزهای کشور که از سفرههای میانی (نه سفرههای ژرف) آبهای زیرزمینی تغذیه میشوند، مهم و اساسی است و نیز سرمایهگذاری بر روی بهبود و روشهای کندن و نگاهداری کاریز میتواند بسیار پربازده باشد.
از سوی دیگر، مبارزه با کویر. گسترش خشکستانها در کشور از اولویتهای نخست برنامههای کشوری است که متاسفانه با قراردادن این برنامه در زیر برنامههای بخش کشاورزی، سالهاست که در این زمینه، کمکاری و غفلت شده است و افزون بر این که در بسیاری از مناطق کویری کشور نتوانستهایم پیش رَوی کویر را مهار کنیم و از این رو خشکستان با گامهای بلند، سرزمینهای بسیاری را در کام خود فرو برده است. گزارش زیر به اندازهی کافی هشدار دهنده است؛ اما گویی نه گوشی هست برای شنیدن و نه چشمی برای دیدن! [...]
«به گزارش واحد مرکزی خبر، 7 روستا در شهرستان جاسک، زیر خاک دفن شدند. به گفتهی آقای هادی رییس ادارهی کل منابع طبیعی شهرستان جاسک : 7 روستای این شهرستان زیر خاک مدفون شدند...
ساکنان این 7 روستا ناچار به کوچ به دیگر مناطق جاسک شدند... و 20 روستا نیز با بیش از 7 هزار نفر جمعیت در محاصرهی شنهای روان قرار دارند.
از یاد نبریم که شهرستان جاسک دارای 64 روستاست که 7 تای آنها یعنی بیش از 10 درصد از روستاهای این شهرستان زیر خاک مدفون شده است و 20 روستان یعنی نزدیک به 30 درصد کل روستاها نیز در محاصره شن قرار دارند.
در این زمینه رییس ادارهی کل منابع طبیعی شهرستا جاسک افزود :
از سال 87 به علت اختصاص نیافتن اعتبار، مبارزه با حرکت شنهای روان در جاسک متوقف شد و این در حالی است که پیش از این شرکت نفت، مالچ را رایگان در اختیار اداره کل منابع طبیعی قرار میداد تا با این ماده که مانند قیر بود، شنهای روان مهار شود.
رییس شورای روستای پتروکی یکی از روستاهای در معرض شنهای روان هم گفت: مکاتبات ما برای حل مشکل مردم این روستاها هنوز پیگیری نشده است. شرفی نژاد افزود: حرکت شنها و ماسههای روان موجب بروز سنگ کلیه، ناراحتیهای چشمی و پوستی در بین ساکنان این روستا شده است.
رئیس اداره کل منابع طبیعی جاسک گفت: 750هزار هکتار از مساحت یک میلیون و 96 هزار هکتاری جاسک را بیابان تشکیل میدهد که بیش از 250 هزار هکتار آن تحت تاثیر فرسایش بادی است، هادی افزود: شهرستان جاسک با 87 هزار و 579 هکتار تپههای شنی و شنهای روان کانون بحران در هرمزگان است. ارتفاع شنها در این شهرستان تا 15 متر میرسد. از 183 کانون بحران ماسههای روان شناسایی شده در کشور 19 کانون در هرمزگان است این در حالی است که 50 درصد بیابانهای هرمزگان در شهرستان جاسک است».
به جای چارهاندیشی در زمینههای گوناگون، صاحبان قدرت، زبان «هشدار و جریمه» شان بِراست. پیاپی سخن از جریمه و «الگوهای» مصرف «من درآوردی» است.
برای اینکه به این گونه «الگو» ها اعتبار بخشند، میانگینهای جهانی، آن هم بدون نشان دادن منبع را پیش میکشند.
بخشی از فضای سبز شهر در حیاط خانهها و در کنار پیادهروها قرار دارد. صاحبان این گونه فضای سبز و یا کسانی که فضای سبز کنار پیادهروها را خود به خود به وجود آوردهاند و یا برای نگاهداری آن احساس مسئولیت میکنند، ناچار از آبیاری با آب آشامیدنی هستند. این در حالی است که در بیشتر خیابانهای اصلی شهرهای کشور، آب در جویها روان است (به گونه دایم یا چند روز در هفته).
کافی است که با وسایل بسیار ساده (یک تلمبه، یک مخزن و یک وسیلهی حمل مانند موتور سیکلت) با این آب، باغچهها و درختان کوچهها را آبیاری کنیم تا مردم ناچار از این کار با آب آشامیدنی نشوند. حتا میتوان این کار را با دریافت یک هزینهی بسیار اندک (بدون سود) برای آبیاری باغچههای خانهها نیز انجام داد.
اما شهرداریهای ما به جای این که در فکر چنین کارهایی باشند، در فکر آنند که با فضا فروشی و پر کردن جیب شهرداری، آیندهی شهرها را با مشکلهای غیر قابل حل روبرو سازند و یا اجازهی خلاف دهند به شرط آن که خود در آن ساخت و ساز شریک گردند و...