سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی ضرب المثل کـاریـکلماتـور - خواندنی شماره 69

ضرب المثل

کـاریـکلماتـور - خواندنی شماره 69

برگرفته ماهنامه خواندنی شماره 69

 

محمدتقی حرآبادی

* اگر عمله‌ی فکرت باشی، روزی معمار خواهی شد!
* مغز هر کسی به اندازه‌ی دنیاست، اما دنیاها یک اندازه نیست!
* با آنکه فرزندانم پل‌سازی را از من آموخته‌اند، می‌ترسند از پل تجربه‌ی من عبور کنند!
* اگر ساعت شنی مرگت را وارونه کنیم، به زندگی می‌رسیم!
* آنقدر ویرانه‌های دیگران را کاویدم، که گنج حیات خودم را فراموش کردم!
* جوان ناپخته با حرارت خودش پخته می‌شود، اما پیر ناپخته با گرمای زمین!
* تنها انتقامی که مطمئنی موقع کشیدن پاره نمی‌شود، بخشش است!
* اگر آنقدر بدبینی که نمیتوانی کشتی بسازی، پس قایق نجات بساز!
* وقتی بچه‌ها پدرت را درمی‌آورند و مادرت را به عزایت می‌نشانند، پدر و مادرت را می‌شناسی!
* اگر در کار خودت را غرق کنی، بهتر است تا از بیکاری در استخر خالی شنا کنی!
* به خاطر استخوان سگی مکن، وفاداریت را سالهاست که گرگها دریده‌اند!
* اگر قبلا خودت را پیدا کرده باشی، با تملق دیگران گُمش نخواهی کرد!
* صلح آنقدر خسته‌کننده نیست، که سربازها اوقات فراغت‌شان را در جنگ به سر برند!
* پیرمرد در وصیت‌نامه‌اش نوشت: من کشته و مرده‌ی زن جوانم بودم، او را به جرم قتل دستگیر نکنید!
* جوانی را با خنده‌هایمان تبخیر کردیم، خدا می‌داند بارانش در کدام سرزمین می‌بارد!
* آنقدر سفارش خندیدن گرفته‌ام، که برای انجامش گریه‌ام می‌گیرد!
* معلوم نیست جهان گز نکرده را برای چه کسی بریده‌اند، که حالا می‌خواهند آن را به قامت انسانها بدوزند!

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه