سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی شعر امشب بخوان که کشور جانان سرای ماست

شعر

امشب بخوان که کشور جانان سرای ماست

 

ای آب نیلگون و گهر بار کشورم

ای آخرین پنا هم و مأ وا و سنگرم

امواج تو تلاطم عشق است دردلم

ای عشق پر تلاطم و موج شناورم

ما خون خویش دردل جام تو کرده ایم

تا شهدعشق جمله بریزی به ساغرم

صد جان فدای شوکت نام تو گشته است

ای جان فدای همت یار دلاورم

آواز عاشقانه بخوان ای خلیج عشق

این جمله بود ذکر شهیدان لشکرم

آنان که خون خویش به کام تو کرده اند

حکم خلیج فارس به نام تو کرده اند

از آن زمان که نقشه ایران کشیده شد

نام و نشان کشور شیران کشیده شد

هر قطعه را فضایی و نامی نهاده اند

نقش توهم خلیج دلیران کشیده شد

شکل ترا به گونه ی یک تاج بسته اند

تاج وطن زحکمت پیران کشیده شد

این قطعه هم بنام وطن شد خلیج فارس

این نقشه ها به حکم امیران کشیده شد

گلبانگ عشق از دل میهن ترانه زد

فریاد شوق از دل ایران کشیده شد

آنان که خون خویش به کام تو کرده اند

حکم خلیج فارس به نام تو کرده اند

یاران نظر کنید بر این آب نیلگون

کز خون عاشقان وطن گشته غرق خون

امواج بی امان که بپیچد درون آب

هر موج سهمگین که بر آید ز اندرون

فریاد موج های بلند خلیج عشق

آن غرشی که می جهد ازقلب آن برون

آن نعره های محکم مردان سینه چا ک

فریاد داد خواهی عاشقان بیستون

پیچد در آسمان همه یک سو و یک صدا

چون ضربتی که دولت دشمن کند نگون

آنان که خون خویش به کام تو کرده اند

حکم خلیج فارس به نام تو کرده اند

مـردان کشـورم همـه در راه ایـن وطـن

ازجـسم خـود گذشته و از جان خویشتن

در راه اعتـلای چـنیـن خـاک لاله گـون

صـدجـان فـدا نموده به پیـکارتن به تن

از خـاک پـاک میـهن و آب خلیـج فارس

کـوته شــده دو دست طـمعکـار اهـرمن

تـا مرد جنگ باشد و یـاران جان به کـف

پــیروز و جــاودانــه بــمانـد سرای من

سرکـن سرود عشـق که مانـد به یـادگـار

از عـاشقـان تـرانــه و از شـاعران سخن

آنان که خون خویش به کام تو کرده اند

حکم خلیج فارس به نام تو کرده اند

دوشیـزگان ما هـمه هشیار و بیقـرار

مـاننـد مرد جـنگ به مـیدان کـارزار

از جان خود گذشته و با عشق این دیار

یـورش بـرند بـرسر دشمـن عقـابوار

همچون طناب دار به پیچند وقت جنگ

حـلقـوم دشمنـان به دو گیسوی تابـدار

نـازم بـر ایـن وطـن که زنانش زاقتدار

جان میدهنـد در ره میهـن بـه افتـخار

خوانـدم سرود عشـق بهنام خلیج فارس

بـا آن ترانـهای که بــماند بـه یـادگار

آنان که خون خویش به کام تو کرده اند

حکم خلیج فارس به نام تو کرده اند

امشب بخوان که کشور جانان سرای ماست

این دشت لالهگون خراسان سرای ماست

آن رود پـرتـلاطـم و ایـن خـاک پـرگــهر

کارون پـرصلابت و کـرمان سرای ماست

از ســرزمـین رستــم و دریــاچـه خــزر

تـا خـاک سرخ بانه و مهران سرای ماست

از کـــوه بـیستـون و دمــاوند پــرغـرور

تـا خطه سهنـد و سپـاهان سـرای ماست

مجموع این وطن همه یک خانه بیش نیست

امشب بخوان که خانه ایران سرای ماست

آنان که خون خویش به کام تو کرده اند

حکم خلیج فارس به نام تو کرده اند

ای دل بـخوان ترانه به نام خلیـج فارس

گـلبانگ عاشقـانـه بـهنـام خـلیج فـارس

سـرکـن سرود عشـق بـزن ساز عـاشقی

بـا چـنگ و بـا چغانه بـهنـام خـلیج فارس

مـا دل سپـردهایم بـرایـن آب نــیلگـون

ایـن لولوی زمـانه بـه نـام خـلیـج فـارس

سـر میدهیـم و بر کف دشمن نمیدهیم

ایــن جـام بـی کـرانه بـهنام خلیج فـارس

ای دل بـخوان چـو شـاعر آزاد ایـن وطن
اشـعـار جـاودانـه بـه نـام خــلیج فـارس
آنان که خون خویش به کام تو کرده اند
حکم خلیج فارس به نام تو کرده اند


"محسن محمودی" آ زاد قلم

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه