نامآوران ایرانی
بخشی حاج قربان سلیمانی استاد بی همتای دوتار ایران
- بزرگان
- نمایش از دوشنبه, 27 تیر 1390 10:37
- بازدید: 7708
برگرفته از روزنامه حیات نو
یکی از استانهای مهمیکه در آن تنوع چشمگیر موسیقی و حضور استادان درجه یک به خوبی به چشم میخورد، استان خراسان است. قسمتی از موسیقی خراسان موسیقی بخشیهای شمال خراسان است که شهرت زیادی دارد.
حاج قربان سلیمانی، استاد مسلم و قدیمیترین «بخشی» و آخرین روایتگر از نسل بخشیهای بزرگ خراسان بود که نفس گرمی داشت و روح علاقمندان به موسیقی را جلا میداد. حاج قربان سلیمانی موسیقیدان کشاورز، خواننده و نوازنده دوتار، در روستای علی آباد در شمال قوچان به دنیا آمد. او با اینکه بیش از هشتاد سال سن داشت در مزرعه خود در این روستا به کار مشغول بود و هرگز پایتخت نشین نشد. از آنجا که نوازندگی دوتار در خانواده او موروثی بوده است، او هم از سن ۷ سالگی دوتار را به دست گرفت و نزد پدرش کربلایی رمضان که نخستین استادش بود و از نوازندگان صاحب نام دوتار شمال خراسان به شمار میرفت، به یادگیری این ساز پرداخت.
بیست ساله بود که پدرش استاد کربلایی رمضان درگذشت و او آموختن نوازندگی دوتار و خوانندگی را پس از فوت پدر نزد بخشی های شمال خراسان مانند غلامحسین بخشی، حاج محمد بخشی و عوض بخشی ادامه داد و در ۲۱ سالگی عنوان بخشی گرفت.
حاج قربان دوتار نوازی را از مراسم عروسی، ختنه سوران و شیرینی خوران در سال ۱۳۲۱ آغاز کرد. از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۶۶ به علت اعتقادات و پایبندی وی به سخنان متشرعین دست به ساز نبرد و بر اساس گفته ی شیخی، ساز را به کناری نهاد. اما هنگامی که روحانیون دیگری به وی توصیه کردند که موسیقی موهبتی الهی است، دوباره ساز در دست گرفت و به نواختن پرداخت و جالب اینکه با وجود بیست سال دوری از موسیقی، دوباره مرکز توجه قرار گرفت.
او آغاز دوباره اش را از سال ۱۳۶۷ با برنامه تلویزیونی «اندیشه ی هنر» آغاز کرد و در سال ۱۳۶۹ در جشنواره موسیقی فجر، نوازنده برتر برگزیده شد و از آن سال به بعد هم به عنوان داور در جشنواره موسیقی فجر حضور یافت.
این نوازنده چیره دست خراسانی که دوتار را شوق دل میداند، به عنوان گنجینه ی ملی لقب گرفت و از دست سید محمد خاتمی رئیس جمهوری وقت نشان درجه ۲ فرهنگ و هنر دولتی دریافت کرده است.
این استاد نامی در سالهای پایانی هشت بار برای اجرای برنامه به کشور فرانسه دعوت شده است. در سال 1369 که این هنرمند بزرگ در جشنواره ی موسیقی و تئاتر سنتی ایران در جشنواره شهر آوینیون فرانسه شرکت کرده بود حضار را مجذوب و حیران هنر خویش ساخت و تحسین موسیقی دانان و آهنگسازان نامی غرب را بر انگیخت.
منتقدین اروپایی موسیقی به او لقب «گنجینه ملی واقعی» را دادند و مجله مشهور فرهنگی فرانسوی نوول آبزرواتور درباره ی او نوشت: «حس عمیق او نسبت به موسیقی و مهارت او در نوازندگی، در عین حال که بسیار طبیعی جلوه میکند، بسیار حیرتانگیز است.» پس از جشنواره آوینیون او در مقابل تماشاگران به وجد آمده در پاریس اجرای هنر نمود. در این اجرا حاج قربان و پسرش از سوی تماشاگران سه بار به صحنه بازخوانده شدند و پس از آن بر دستهای حضار حمل شدند. لوموند نیز تصویر حاج قربان سلیمانی را روی جلد خود چاپ کرد و زیر آن نوشت: «کسی که درهای بهشت را به روی غرب گشود.»
او همچنین به کشورهای بسیاری مانند سوریه، عربستان، ترکیه، فرانسه، آلمان، بلژیک، کلمبیا، پرو، پاناما، تونس، انگلستان، سوییس، اکوادور و چند شهر آمریکا نیز عزیمت کرده است. حاج قربان سلیمانی خود معتقد بود که مردم جهان بخصوص فرانسویها، بهتر از ایرانیها او را میشناسند: «آنها واقعا موسیقی را میفهمند چون اهل تحقیق و پژوهشاند.»
حاج قربان سلیمانی از آخرین نمونههای اساتید «بخشی» در شمال خراسان است. بسیاری او را یکی از مهمترین و برجستهترین هنرمندان معاصر ایران شمردهاند.
موسیقی، نوازندگی و خوانندگی او که به سه گویش کردی، ترکی و فارسی بود هرگونه مرز و سد زبانی را درهم مینوردد و به هر گوشی خوش مینشیند. حاج قربان سلیمانی در فیلم آخرین بخشی، دریاره عنوان بخشی اینگونه توضیح میدهد: "یک نفر خواننده است و نوازنده نیست، یک نفر نوازنده است و خواننده نیست؛ و کسانی هستند که خودشان میخوانند و تار می زنند ولی باز اینها بخشی نیستند، بخشی به کسی می گویند که از همه لحاظ کامل باشد، تار زدنش و صدایش. اگر تارش خراب شد خودش تعمیر کند، اگر تار نداشت خودش بتواند بسازد. برای نطاقی بتواند شعرهای خوب انتخاب کند و بنویسد.
در ایران «بخشی» را کسی میدانند که خداوند به او بخشش یا موهبتی عطا فرموده و او را فردی استثنایی کرده است.بر پایه همین نظر، «بخشی» باید بتواند بخواند، بنوازد، شعر بگوید، داستان بسراید و ساز خویش را نیز بسازد. به این ترتیب هر نوازنده دوتاری «بخشی» نیست. علاوه بر تسلط بر ساز، شخص باید از نظر دانش و شرایط درونی به مرحلهای برسد که عنوان «بخشی» را زیبنده خود کند. یکی از هنرهای «بخشی»ها بداهه گویی و بداهه نوازی است. آنها چنان حافظهای دارند که میتوانند ساعتها بنوازند و بخوانند و داستانهای بلند حماسی، عاشقانه و عارفانه را در چند شبانه روز از بر باز گوکنند و بخوانند. حاج قربان سلیمانی، آخرین روایتگر از نسل «بخشی»های بزرگ شمال خراسان به شمار میآمد که عصر روز یکشنبه سی دیماه 1386 در شهرستان قوچان بر اثر کهولت سن در ۸۵ سالگی درگذشت.
گفتنی است استاد حاج قربان سلیمانی کشاورزی میکرد. از ۱۴ فرزند حاج قربان تنها دو دختر و یک پسرش به نام علیرضا به موسیقی روی آوردهاند.
سخنانی پیرامون حاج قربان سلیمانی پس از درگذشت وی:
● فریدون شهبازیان; آهنگساز
حاج قربان سلیمانی پدیدهای در موسیقی ایران بود. این چندسال اخیر خبری از او نداشتم ولی در جشنوارهها و در ارتباطات خودم آثارش را همیشه دنبال میکردم. این مرد از بزرگان موسیقی بومیبود که خلاقیت هم در کارش بود و پلات کارش با بقیه فرق میکرد. رفتن او از میان ما واقعا جای تاسف دارد.
● هوشنگ جاوید; محقق و پژوهشگر موسیقی
ضایعه بزرگی خصوصا به موسیقی خراسان وارد شده است. ستون اصلی موسیقی خراسان و بخش بزرگی از موسیقی ایران در شاخه نواحی فرو ریخت و ماتم بزرگی بر اهالی این موسیقی وارد کرد. پاکی این مرد به این اندازه بود که در شب شهادت امام سجاد (ع) دنیا را وداع کرد و همین برای او بس بود و ارزش زحمات خود را گرفت. حاج قربان با اینکه حدود ۴ ماه زجر کشید ولی هیچ کدام از مسئولین، کمک مادی به او نکردند. سال گذشته در سخنرانی گفته بودم که موسیقی خراسان در حال اضمحلال است و این گفته خیلیها را ناراحت کرد.امروز باید بگویم که بخش اعظم موجود از این موسیقی از میان رفت. او گنجینه ای از موسیقیهای شفاهی، چه مذهبی و جه مجلسی کهن ایران بود. او راوی مهم موسیقی خراسان بود و باید گفت که تاکنون در این زمینه کاری هم انجام نشده است. حاج قربان تحویل دهنده درست نغمهها در جهان بود. وقتی به عنوان نماینده کشورمان در آوینیون شرکت کرد، آنچنان این نغمهها و صوتها را به درستی به آدمهایی که هیچ شناختی از این موسیقی نداشتند و حتی نمیدانستند قوچان و خراسان کجاست تحویل داد که دکترای به خاطر شیوه اجرای آواز، تکنیک نوازندگی و تحویل درست نغمهها به او اهدا شد. توانایی خواندن بحر طویلهایی که او درباره پیامبر (ص) و حضرت عباس (ع) در سه روایت کردی و ترکی و فارسی خواند در هیچ کس دیگر وجود ندارد. ارزش نیازی معنوی که در حافظه او بود برابری با همه گنجهای جهان داشت. متاسفانه به دلیل عدم حمایت از او، غریبانه سر در گریبان خاک کشید و جامعه موسیقی را در غم خود فرو برد.
● حمیدرضا اردلان; محقق موسیقی و رهبر ارکستر تجربی تهران
من کاملا مخالف اینگونه مصاحبه تلفنی هستم و برای همین اظهارنظری درباره ی او نمیکنم. حرف زدن درباره حاج قربان کار یک گفتوگوی تلفنی ساده نیست. صحبت درباره او کاری است پیچیده که مستلزم زمان بیشتری است. اگر بخواهیم درباره حاج قربان سلیمانی صحبت کنیم، باید درباره کل موسیقی نواحی ایران صحبت کرد.
● محمد رضا شجریان در گذشت حاج قربان سلیمانی ، نوازنده دو تار خراسانی را تسلیت گفت.در پیام شجریان آمده است: یکی دیگر از سرمایههای بزرگ ملی و منحصر موسیقی خراسان، استاد والامقام، انسان شریف، خواننده و نوازندهچیرهدست دوتار، درگذشت. این ضایعه هنری را به پسرشان استاد علیرضا سلیمانی و خانوادههنرمند و محترمشان و نیز به خاندان بزرگ هنر و ملت هنردوست ایران، صمیمانه تسلیت میگویم.
●محمد حقگو، نوازنده دوتار و مدرس دانشگاه نیز با ابراز تاسف از درگذشت استاد دوتار خراسان، حاج قربان سلیمانی با بیان این مطلب که او گنجینهمسلم فرهنگی خاورمیانه بود; افزود: در واقع این نوازندهچیرهدست دوتار میراث فرهنگی بسیار غنی منطقه و بهویژه خراسان بود. مرگ امثال حاج قربان واقعا اسباب تاسف است.موسیقی مقامیخراسان از غنای بسیار زیادی از نظر فرهنگی برخوردار است و کم هستند افرادی که مقامها را بدانند و بهدرستی بتوانند آنها را ارائه کنند.حاج قربان سلیمانی یکی از جمله افرادی است که در موسیقی مقامیبیبدیل و بینظیر بود. متاسفانه با فوت او ستون اصلی موسیقی مقامیشمال خراسان ما فرو ریخت و باید مسئولان به فکر باشند و با ضبط آثار آنها این میراث فرهنگی را مورد استفاده نسل جوان قرار دهند.»
●عثمان محمدپرست، نوازنده چیرهدست دوتار جنوب و شرق خراسان نیز درباره ی مرگ این استاد دوتارنوازی گفت: حاج قربان سلیمانی هنرمند معتقدی بهشمار میرفت که برای موسیقی احترام ویژهای قائل بود.حیف از فوت شخصیتهایی چون حاج قربان; او دارای شخصیتی خوب و انسان دوستانه بود. حاج قربان سلیمانی فردی معتقد و مسلمان و دارای جایگاه بینظیری در موسیقی خراسان بود; ایشان دوتار را بهخوبی و در سطح بسیار خوبی مینواخت.
شخصیت او بهگونهای بود که در هر مراسمی شرکت نمیکرد و برای موسیقی حرمت قائل میشد. او با تاسف از اینکه یکی از شبکههای خبری پس از اعلام درگذشت حاج قربان سلیمانی عکس و بیوگرافی او را پخش کرده است، گفت: این نشان دهنده عدم شناخت کامل ما نسبت به میراث فرهنگی و گنجینههایمان است.
●مجتبی قیطاقی سرپرست اداره موسیقی خراسان رضوی نیز با ابراز تاسف از درگذشت حاج قربان سلیمانی، قرار گرفتن بر صراط مستقیم را از جمله نصایح و تاکیدات این پیشکسوت چیرهدست دوتار خراسان به شاگردانش ذکر کرد و گفت: در واقع او بیشتر موسیقی را بهانهمیکرد تا یک نصیحت اخلاقی برای شاگردانش داشته باشد.
بزرگ منشی، مهربانی و بندهنوازی از ویژگیهای برجسته استاد حاج قربان سلیمانی بود.هوش و ذکاوت بسیار بالا در حفظ و انتقال مفاهیم موسیقی و مفاهیم اخلاقی عرفانی و مذهبی بنابر آیتمهای موجود در موسیقی از دیگر ویژگیهای این استاد فرهیخته بود.حرمتداری و فرهنگمداری دوتار و موسیقی مقامیخراسان نیز از خصایص هنری این استاد بهشمار میرفتند.استاد در واقع یک مرتبهای از عرفان را با خود داشت که برای شاگردان شان شیفتگی خاصی را به ارمغان آورده بود.
حاج قربان الگویی از عرفان و اخلاق در هنر بود، ایشانهنرمند اصیل موسیقی و میراث فرهنگی ایرانیان بود. متاسفانه ایران با برخورداری از پیشینه تمدن هزار ساله خود نهتنها هنرمندان موسیقی مقامیرا بلکه ارزشهای فرهنگی نهفته در موسیقی مقامیرا به فراموشی سپرده است و بهرغم باور مردم به این میراث فرهنگی، گویا مسئولان این میراث را باور نکردهاند.
او با اشاره به اینکه صاحبان اصلی این میراث فرهنگی و این مقامها خود مردم هستند، گفت: چیزی که زاییده فرهنگ خودی است و از بطن فرهنگ خودی رشد کرده، امروز به فراموشی سپرده شده است. هر کدام از این هنرمندان وقتی از دنیای میروند، با خود فرهنگ و مقام خود را میبرند، لذا میراث فرهنگی ما نیازمند توجه بیشتر مسئولان است. حاج قربان یکی از بخشیهای بزرگ موسیقی خراسان بود و یکی از میراث داران موسیقی مقامیو میراث دار داستانها، افسانهها و روایات قومیموسیقی شمال خراسان بود.
●سیدعطاءالله مهاجرانی
صدای ساز حاج قربان خاموش شد...
او و سازش از هم جدا نبودند. مثل رستم و رخش. چه کسی دیگر می تواند آن ساز را به صدا در آورد؟ علیرضا پسر حاجی قربان و یا حیدر نوه اش؟ حاج قربان می گفت: "وقتی ساز می زنم همه چیز را از یاد می برم. در وضعیت معمولی نشستن برایم سخت است؛ نیم ساعتی که می نشینم، خسته می شوم. اما ساز که می زنم؛ تو بگو دوساعت؛ سه ساعت می زنم. دیگر حواسم به چیز دیگری نیست." در جشنواره آوینیون؛ که حاجی قربان ستاره جشنواره شد و به او عنوان: گنجینه راستین ملی داده شد، وقت برنامه اش 40 دقیقه بود. او دو ساعت ساز زد...
حاج قربان انگار نشانه ای از خراسان بزرگ بود. چهره او؛ سلوک او؛ صفای او که مثل باران بهار بود. سادگی اش که مثل آب بود. داستان ها و حکایت هایی که با سازش می خواند...
می گفت من با سازم حرف می زنم. سازبه من می گوید؛ حالا بزن یا نزن. مثل پرنده است. نمی دانم او ساز من است یا من ساز او...وقتی ساز می زنم سیم هایش زنده می شود...کار عشق است.
در آغاز میانسالی، وقتی از سفر مکه باز گشته بود، طلبه قشری به او گفته بود؛ سازش را کنار بگذارد. شانزده سال دوتارش خاموش مانده بود تا روحانی درس خوانده حکیمی به او توصیه کرده بود، که ساز بزند. می گفت: وقتی سازم را کنار گذاشتم، از حسرت و دلتنگی دو سه سالی مریض بودم...گفتم؛ حاجی قربان اصلا شنیدن ساز تو نه تنها حرام نیست که به فتوای غزالی واجب است! صدای ساز تو انسان را به خدا نزدیک می کند. یاد خدا را در دلها بیدار می کند...
شاید بتوان حاج قربان را از بعد حالی که داشت با آقا حسینقلی فراهانی مقایسه کرد؛ که سحر به پشت بام می رفت و تا دمیدن آفتاب ساز می زد. تا سپیده ی صبحی، همچنان که تارش در آغوشش بود؛ جان سپرد. عارف در باره او سروده بود:
کاسه تار بعد از او زیبد
که در آن عنکبوت بندد تار
حاج قربان و سازش، ترکیب شگفت انگیزی بودند. شمیم خراسان بزرگ، عطر فرهنگ؛ از صدای او و سازش به مشام می رسید.
●سرور احمدي:
حاجقربان همهي "مقام"ها را با خود برد
نوازندهي نامي دوتار تربتجام گفت: با درگذشت حاجقربان سليماني در واقع مقامهاي شمال خراسان از بين رفت و او اين همه "مقام" را با خود برد.
سرور احمدي، دوست و همراه زندهياد حاجقربان سليماني، در گفتوگو با خبرنگار بخش موسيقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در منطقهي خراسان، يادآوري كرد: حاجقربان مرد محترم و درستي بود، او هنوز هم براي من دوست داشتني است. با توجه به اين که من نوازنده موسيقي شرق خراسان هستم و ايشان نوازنده موسيقي شمال خراسان، از شنيدن موسيقي او لذت ميبردم.
وي گفت: از سال 69 در فرانسه و آلمان و اکثر جشنوارههاي داخلي همراه حاجقربان بودم و به مدت سهسال پيدرپي حاجقربان در موسيقي شمال خراسان و من در موسيقي شرق خراسان اول شديم. سرور احمدي تصريح کرد: مسافرتها، بگوبخندها و صحبتهاي او، خاطرات خوبي را براي من بهجا گذاشته است. او تاکيد کرد: با وجود درخشش ما در جشنوارههاي خارجي، مسوولان کاري براي ما نکردند و همواره نخواهند کرد.
وي گفت: "حاجقربان" اين همه "مقام" را با خود برد، اين راه و رسمش نبود که مسوولان اين پير موسيقي دوتار را در حالت بيماري در روستاي عليآباد تنها بگذارند و تنها زماني که درگذشت بگويند: "حاجقربان"!
او عنوان كرد: در سفر به کشورهاي خارجي فهميديم فرهنگ ايران، حافظ و فردوسي چه ارزشي دارند؛ خارجيها به فرهنگ ما اهميت بيشتري ميدادند، حتا در يکي از اجراها در فرانسه، حاجقربان سه بار پس از اجرا، مي خواست صحنه را ترک کند، ولي آنها اجازه نميدادند و مصصم براي اجراي بعدي بودند.
احمدي تاکيد کرد: هنرمندان موسيقي کشور ما مظلومند تا اين حد که اگر بهخاطر احقاق حق خود اعتراض کنند به جشنوارههاي بعدي دعوت نخواهند شد.
وي مدعي شد: سه سال پیش براي اجراي يک جشنواره هزينه کردم، وقتي براي دريافت هزينهام به ادارهي ارشاد رفتم آنها کاري براي من نکردند، تنها کار آنها اين بود که ديگر مرا به جشنواره دعوت نکنند!