سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست کتاب‌شناخت مجله نشر دانش از پیدایش تا زوال - سید علی آل داود

مجله

نشر دانش از پیدایش تا زوال - سید علی آل داود

برگرفته از دایرة المعارف بزرگ اسلامی


 سید علی آل داود


از میان نشریات سنگین و جدی که پیش از انقلاب مستمراً منتشر می‌شدند تنها مجله وحید و نگین همچنان به انتشار خود ادامه می‌دادند، سخن، یغما، راهنمای کتاب، گوهر و بررسی‌های تاریخی و چند مجله معتبر دیگر با تعطیلی خودخواسته پرونده انتشار خود را برای همیشه بستند، اما چیزی نگذشت که آن دو مجله که اصرار و سماجت در چاپ و نشر داشتند نیز دچار وقفه شده و برای همیشه از کار بازماندند.

از میان نشریات سنگین و جدی که پیش از انقلاب مستمراً منتشر می‌شدند تنها مجله وحید و نگین همچنان به انتشار خود ادامه می‌دادند، سخن، یغما، راهنمای کتاب، گوهر و بررسی‌های تاریخی و چند مجله معتبر دیگر با تعطیلی خودخواسته پرونده انتشار خود را برای همیشه بستند، اما چیزی نگذشت که آن دو مجله که اصرار و سماجت در چاپ و نشر داشتند نیز دچار وقفه شده و برای همیشه از کار بازماندند.

در این بین از گروه مجله‌نویسان استاد و برجسته، تنها ایرج افشار کار مجله‌نویسی را رها نکرد، او با بازنشسته شدن از دانشگاه تهران و تعطیلی مجله راهنمای کتاب، هنوز آن اندازه توانایی در خود می‌دید که نشریه معتبر دیگری را راه‌اندازی کند. پس با اجازه پدرش – دکتر محمود افشار – مجوز مجله آینده را بار دیگر از اداره مطبوعات وقت گرفت و بلافاصله از فروردین 58 انتشار دوره جدیدی از این مجله مفید را آغاز کرد. آینده‌ آمیزه‌ای از راهنمای کتاب، یغما و سخن بود. طبعاً به سبب انحصاری بودن در عصر خود و کثرت مقالات وارده، وی مجبور بود تا حدی آن نظمی که در راه انتشار راهنمای کتاب به کار می‌بست را رها کرده و مجله را با روالی دیگر منتشر کند.

از سوی دیگر با وقوع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها با پیشنهاد دکتر نصرالله پورجوادی از اعضای وقت شورای انقلاب فرهنگی و رئیس کمیته فرهنگی آن، مؤسسه‌ای تحت عنوان مرکز نشر دانشگاهی تأسیس شد که در واقع هدف آن در آغاز به‌کارگیری اساتیدی بود که با تعطیل شدن دانشگاه‌ها بیکار مانده و بایستی اوقات کاری خود را با انجام وظیفه‌ای علمی یا تألیف کتاب و ترجمه پر کنند. طبعاً گروه متعددی از اینان با تألیف و ترجمه آثار مفید و نشر آنها توسط مرکز نشر دانشگاهی خدمت مفیدی ارائه دادند. مرکز نشر دانشگاهی با پیگیری و پشتکار زایدالوصف دکتر پورجوادی به زودی به عنوان یک مؤسسه کارآمد منظم علمی و فرهنگی در کشور شناخته شد، چنانکه افزون بر اساتید دانشگاه‌ها که وقت موظف خود را با تألیف یا ترجمه یا تصحیح متون به سفارش مرکز تکمیل می‌کردند کسانی از پژوهشگران آزاد و اساتید مستقل نیز به همکاری با مرکز نشر رغبت نشان دادند. در مرکز چندین گروه علمی تشکیل و اساتید متخصص در رأس هر قسمت قرار گرفتند. اکثر این گروه‌ها برای خود نشریه‌‌ای مستقل راه انداختند، نشریاتی که تا سال‌ها به طور منظم انتشار می‌یافتند. مدیریت کلیه این نشریات برعهده دکتر پورجوادی بود اما سردبیران آنها از بین اساتید همان رشته‌ها انتخاب شده بودند.

اما پیش از همه این مجلات، نشریه مستقل مرکز با عنوان «نشر دانش» تأسیس شد که به هیچ یک از گروه‌های علمی مذکور وابسته نبود و مدیریت و سردبیری آن را شخصاً دکتر پورجوادی عهده‌دار بود. او تا زمانی که مدیریت مرکز نشر را داشت در مدتی بیش از 20 سال این مجله را به طور مداوم انتشار داد.

نشر دانش از میان نشریات پیش از انقلاب شباهت بیشتری به راهنمای کتاب داشت. راهنمای کتاب به طور عمده به نقد کتاب‌های تازه‌ انتشار یافته می‌پرداخت. نشر دانش نیز این روش را در پیش گرفت و قسمت عمده هر شماره را انتقاد کتاب‌های جدیدالانتشار تشکیل می‌داد. البته تفاوت‌های اساسی بین این دو مجله دیده می‌شد، سرمقاله‌های راهنمای کتاب اساساً به موضوع فرهنگ و زبان‌های ایرانی و مسائل کتابداری و امثال آن می‌پرداخت، اما نشر دانش مجله‌ای بود که به مباحث فرهنگی روز نیز توجه خاصی نشان می‌داد و مقالات بحث‌برانگیز از جمله چند سرمقاله دکتر پورجوادی در آن درج شد که تبعاتی را به دنبال آورد و موجب چالش‌های جدی شد.

نشر دانش، مجله‌ای از هر حیث کامل بود. سرمقاله، بخش مقالات، نقد کتاب، معرفی کتاب‌های تازه، کتاب‌های خارجی، اخبار علمی و فرهنگی و وفیات معاصران عناوین هر شماره از این مجله بود. از اختصاصات و ویژگی‌های یک نشریه مفید و خوب آن است که به همه عناوین فوق توجه مخصوص نشان دهد. امروزه در ایران و به ویژه در محافل دانشگاهی از جمله دانشکده‌های ادبیات مرسوم است که مجلاتی به وجود آورند که صرفاً حاوی تعدادی مقاله باشد (در باب ارزش علمی این مقالات سخنی نمی‌گوییم) این مقالات عمدتاً نوشته اعضای علمی همان دانشکده و به منظور اخذ رتبه علمی و ترفیع و ارتقا نوشته می‌شود و به جز اندکی در بقیه حرفی تازه و سخنی نو بیان نشده است.

تنظیم و تدوین و گردآوری و چاپ و نشر یک مجله خوب، افزون بر سرمایه مادی و پشتیبانی مالی، نیازمند کادر علمی و ویرایشی متخصص و کاردان است. نشر دانش این شانس را داشت که غیر از دکتر پورجوادی که خود صاحب تجربیات ارزنده بود از همان آغاز چند تن از خبرگان را به کار دعوت کرد. نخست باید از حسین مشتاق یاد کنم، او در جوانی چند سال در سال‌های 1348 به بعد به عنوان مدیر داخلی با مجله یغما همکاری داشت و زیرنظر حبیب یغمایی فنون مجله‌‌داری را به خوبی آموخت. چندی بعد یعنی در همان سال‌های پیش از انقلاب به مؤسسه فرانکلین رفت و چند سال با گروه ویراستاران زبده آن سازمان همکاری کرد و فنون بسیاری در زمینه نشر و ویرایش را از این گروه فرا گرفت. مشتاق پس از انقلاب و با تأسیس مرکز نشر دانشگاهی به دعوت دکتر پورجوادی به آن مرکز پیوست و از همان شماره نشر دانش، مدیریت داخلی مجله را عهده‌دار شد. می‌‌توان گفت یکی از دلایل رونق و اعتبار و امتیاز مجله نشر دانش تلاش‌های بی‌وقفه مشتاق در ارائه زیبای مجله مزبور بوده است.

از همراهان و همکاران دیگر نشر دانش استاد احمد سمیعی گیلانی، استاد اسماعیل سعادت و دکتر معصومی همدانی نیز متعاقب شروع به انتشار مجله، همکاری خود را با آن آغاز کردند، این سه تن هرچند هیچ‌گاه عنوان سردبیر نداشتند اما همکاران اصلی دکتر پورجوادی در انتخاب و ویرایش مقالات مجله به شمار می‌رفتند. از عادات پسندیده پورجوادی آن بود که نوشته‌ها و مقالات خود را نیز قبل از چاپ به نظر یکی از اینان می‌رساند و احتمالاً اگر نظری پیرامون آن ابراز می‌داشتند آن را در نوشته خود اعمال می‌‌کرد.

نشر دانش در دوران 20ساله انتشار خود، رونق بسیار و اشتهار فراوان کسب کرد به گونه‌‌ای که افزون بر گوشه و کنار ایران، در کشورهای دیگر نیز خواستاران جدی پیدا کرده بود که به محض تأخیر در ارسال علت آن را جویا می‌شدند. مجله به گمانم نزدیک به 700 مشترک خارجی داشت. من خود از سال نهم مجله یعنی از سال 1368 به بعد در زمره همکاران مرتب مجله درآمدم. نخستین مقاله‌ای که از من در نشر دانش با امضای مستعار به چاپ رسید، نوشته‌ای بود در نقد و معرفی کتاب «فتح‌نامه نایبی» منظومه‌ای در باب حادثه نایب حسین کاشانی. این منظومه تحت نظارت شادروان دکتر امیرحسین آریانپور و به اهتمام علی دهباشی به چاپ رسیده بود. با اینکه نامی از آریانپور درآن نیامده مقدمه‌ای مفصل بر آن نگاشته است. عنوان نقد من «جعل‌نامه نایبی» بود که دکتر پورجوادی آن را کمی تند یافت و به «معمای فتح‌نامه نایبی» تبدیل کرد. این نقد گفت‌‌وگوهایی برانگیخت و پاسخ‌هایی به آن داده شد. اما دکتر پورجوادی هیچ یک از پاسخ‌ها را واقعی و قانع‌کننده ندانست و از چاپ آنها ابا ورزید، با آنکه فشارهای زیادی به مجله وارد شد. از آن پس همکاری من با مجله ادامه یافت چنانکه به طور معمول در بیشتر شماره‌ها مقاله‌ای از من چاپ شده است.

با کنار رفتن دکتر پورجوادی از مدیریت مرکز نشر دانشگاهی، طبعاً وی مدیریت مجلات گوناگون آنجا را که نزدیک به 12 نشریه مختلف بود، رها کرد. از آن پس این مجلات گه‌گاه انتشار یافته و به تدریج تعطیل شدند. اکنون نیز برخی از آنها سالانه یا هر دو سال یکبار شماره‌ای منتشر می‌کنند که به سبب انتشار نامنظم تأثیر چندانی در جامعه علمی کشور از خود بر جای نمی‌گذارند. پس از یکی دو سال از کنار رفتن دکتر پورجوادی بود که عقلای قوم دریافتند که با رفتن او چه لطمه بزرگی بر جریان علمی و فرهنگی کشور وارد شده، اما دولت اصلاحات بی‌توجه به این مسائل عمده و ظاهراً بی‌آنکه مشورتی صورت دهد، وی را که یکی از ارکان جدی فرهنگ کشور در عصر حاضر است، از کار کنار گذاشت.

هنوز هم برای جبران مافات دیر نشده است، هرچند پورجوادی فایده‌ای در باز آمدن خود نمی‌بیند، لیکن اکنون این امید را می‌توان داشت که با دعوت از وی، مؤسسه‌ای را که خود تأسیس کرده و بیش از بیست و چند سال با خون دل و بودجه کم و صرفه‌‌جویی آن را چرخانده و اکنون در حالت سکوت و سکون است دوباره جانی گرفته و برنامه‌های مفید و ارزنده خود را دنبال کند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه