جشنها و گردهماییها
جشن مهرگان (مهرماه 1390) از رشته همایش جشنهای ایرانی بهکوشش انجمن افراز برگزار شد
- مهر ماه
- زیر مجموعه: جشنها و گردهماییها
- پنج شنبه, 28 مهر 1390 13:34
- آخرین به روز رسانی در چهارشنبه, 29 آبان 1392 04:48
- نمایش از پنج شنبه, 28 مهر 1390 13:34
- بازدید: 8803
عكس: زهرا فلاح
همایش جشنهای ایرانی – با تأکید بر جشن مهرگان – بهکوشش انجمن فرهنگی ایرانزمین (افراز) عصر چهارشنبه بیستوهفتم مهر ماه 1390 در تالار مرکز مشارکتهای مردمی ورشو برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی انجمن افراز؛ همایش جشنهای ایرانی، که بدون کوچکترین کمکی از سوی نهادهای دولتی و تنها توسط سازمان مردمنهاد افراز برگزار شد، مورد استقبال بالای ایراندوستان قرار گرفت بهطوری که شماری از حاضران بر روی زمین نشسته و برنامه را دنبال میکردند.
سخنرانی دکتر هوشنگ طالع، پژوهشگر تاریخ ایران، آغازگر برنامه بود که دربارۀ محتوا و زمان جشنهای ایرانی سخن گفت. وی بر پایه مستنداتی تاریخی و قراینی ستارهشناسانه بر این باور بود که زمان درست جشن مهرگان در آغاز پاییز و قرینۀ نوروز است.
سپس استاد امیر صادقی، روایتگر شاهنامه، بر روی جایگاه رفت و ابیاتی از شاهنامه را سرود و جای را به دو شاگردش، بانوان طوسیوند و مفتون، داد تا به نقالی شاهنامه بپردازند.
نمایش «کاوه و ضحاک» کاری از گروه گیومرت آخرین بخش از نیمۀ نخست برنامه بود.
پس از دقایقی استراحت و پذیرایی، بخش دوم برنامه با موسیقی سنتی گروه اسفندگان آغاز شد که آخرین ترانهشان بر پایۀ شعری حماسی دربارۀ مهرگان بود.
سخنرانی دکتر شروین وکیلی، جامعهشناس، دربارۀ «رستم و مهر ایران» دیگر بخش از برنامۀ جشنهای ایرانی بود که به بررسی نقش اسطورۀ مهر در پیمان بستن، اهمیت مهرورزی، و جایگاه مهرِ میان پدر و پسر در شاهنامه اختصاص داشت که با وجود این مقدمه، سخنران با ذکر دلایلی نتیجه گرفت مهر به میهن در شاهنامه بالاترین مهر است.
خوانش شعر «مهرگان» توسط بانو هما ارژنگی، شاعر سرشناس ملی، و سپس معرفی انجمن و خوانش بیانیه آن توسط علیرضا افشاری، عضو قدیمی انجمن افراز، بخشهای بعدی برنامه بودند. در ادامه همایش با رقص مازندرانی، که تکمیلکنندۀ برنامه بود، پی گرفته شد.
شاین ذکر است با توجه به درازا انجامیدن برنامه به مدت بیش از 4 ساعت اکثر باشندگان مشتاقانه تا پایان همراه آن بودند و همۀ بخشهای این همایش از استقبال و تشویق بالای حاضران برخوردار بود. همچنین استادان ادیب برومند، خسرو سیف، شمس خلخالی، دکتر محمدعلی دادخواه، مهندس رضا کرمانی، مرتضی ثاقبفر، مهدی ساسانی ... از جمله باشندگان نشست بودند.
برنامه با تقدیری از استادان و اجراکنندگان بخشهای مختلف، و سپس همخوانی سرود «ای ایران» به پایان رسید.
بیانیۀ دومین همایش جشنهای ایرانی
ای آفریدگار پاک، تو را ستایش میکنیم و از تو یاری میجوییم برای پایداری و سرافرازی میهن پرافتخار خود؛ برای پایندگی سرزمینی که نخستین جایگاه شناسایی تو و گهوارۀ پرورش آزادگانِ توست؛ و برای کامیابی ملت بزرگوارمان و همۀ آنانی که وفادار به تو، و راه راستی بودهاند.
1. «انجمن فرهنگی ایرانزمین» (افراز)، در پی 10 سال کوشش در راه گسترش فرهنگ ایرانزمین و آشنا ساختن نسل جوان، بهویژه هموندان خود، با تاریخ و تمدن ایران بزرگ، دومین همایش «جشنهای ایرانی» را عصر چهارشنبه بیستوهفتم مهرماه 1390 خورشیدی، به منظور پاسداشت آیین باستانی مهرگان و گسترش فرهنگ شادی و خِرَدافزایی، در تالار شهریاران جوان مرکز مشارکتهای مردمی شهرداری برگزار کرد.
2. همانگونه که در بیانیۀ جشنوارهی جشنهای ایرانی (اسفندگان 89) گفتیم «پس از برگزاری جشنهای اسفندگان 1382، تیرگان 1383، خردادگان 1384، تیرگان و نوروز 1385 و صدور بیانیههای نوروز 1386، تیرگان و نوروز 1387، مهرگان و نوروز 1388، بار دیگر در اسفندگان 1389 از مسؤولان محترم میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خواستار ثبت ملی این شادروزها هستیم و گوشزد میکنیم که هر یک روز کوتاهی ما در گسترش فرهنگ برگزاری جشنها، در واقع، گستراندن فرصت برای حضور هر چه وسیعتر جشنها و مناسبتهای ساختهشده به دست دیگرانی است که اگر دلایل سیاسی پشتِ آنها هم در نظر گرفته نشود دستکم با فرهنگ ما بیگانهاند و با درونمایههای سستی که دارند شایستۀ ملت بزرگ ایران، با چنین فرهنگی غنی و ریشهدار، نیستند؛ آن هم در حالی که تمامی جشنهای باستانی ایران در دل خود معنایی عمیق را نهفته دارند».
3. همانگونه که در بیانیۀ تیرگان سال 1387 گفتیم «نگاهداشت نشانهای تاریخی این سرزمین به نوعی پاسداری از تمامیت فرهنگی آن است. همایش، بار دیگر این خواست دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران را اعلام میدارد که نشان ملی «شیر و خورشید»، نشانی کاملا فرهنگی و نه سیاسی و سلطنتی است که در برههای از تاریخ، نماد ایستادگی شیعیان در برابر تجاوزها و یورشهای عثمانیان – در زیر نشان هلال – بوده است و پاسداری از نشان «شیر و خورشید سرخ» برای نهاد امدادرسانی کشور، باید جزو افتخارات ما باشد؛ نشانی که با وجود تلاشهای کشورهایی چون آمریکا و اسرائیل مبنی بر حذف آن از گروههای امدادرسانی، خوشبختانه هنوز دارای اعتبار است. از اینرو، ضمن درخواست برای ثبت ملی این میراث معنوی از سوی «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری»، از شخص رییسجمهور خواهشمندیم نسبت به بازگرداندن و رسمی شدن آن اقدام فرمایند.
4. همانگونه که در بیانیۀ پایانی جشنوارۀ نوروز 1389 گفتیم «به باور ما، چه شاهد حضور کشورهای همفرهنگِ تاجیکستان و افغانستان - که در سختترین دورههای تاریخیِ سرکوب و کشتار حکومتهای بلشویکی و طالبانی نگذاشتند آتشِ دیرینهسالِ نوروز در کشورشان خاموش شود - در این مناسبت [یعنی نوروز] نباشیم و چه کشوری همچون ترکیه - که تا کمتر از یک دهه پیش، حضور بیش از 25 میلیون کرد را در کشور خود انکار میکرد و به آنها ترکهای کوهستانی لقب داده بود و میراث ارزشمند کهن آنها با سایر ایرانیان، یعنی نوروز، را ممنوع و هرگونه بزرگداشت آن را به شدت سرکوب میکرد – در کنار وارثان فرهنگ و تمدن ایرانِ بزرگ قرار گرفته باشد، ثبتِ جهانی نوروز تحولی نوین در همگرایی منطقهای کشورهای همتبار، همفرهنگ و همتاریخِ آسیای مرکزی و آسیای جنوب غربی خواهد بود. بیتردید مردمانِ حوزۀ جغرافیاییای که آن را به نام فلات ایران میشناسیم و در حقیقت بازماندگان ایرانِ بزرگ کهن هستند، از آنان که همچنان درونِ مرزهای کنونی هستند تا آنانی که چندین پاره شدهاند همچون کردها، تاتها، بلوچها، ترکمنها، و آنانی که به کل از دیگران جدا شدهاند همچون ارمنیها و گرجیها، تاجیکها، پشتونها، اوستیاییهای قفقاز ـ که خود را همچنان ایرانی مینامند ـ همه و همه از اشتراکات بسیارِ تاریخی، فرهنگی و سنت و آداب و رسوم برخوردار هستند و پراکندگی و جدایی بخشهایی از آنان تنها در 200 سال گذشته، بهگونهای ساختگی و مصنوعی و به دست استعمارگران روسیه و انگلستان و نه خواستِ مردم آن مناطق بوده است... دستاندرکاران جشنواره به نمایندگی شماری از سازمانهای مردمنهادِ دوستدارِ میراث فرهنگی از مسؤولان کشوری خواستارند: ... بکوشند به خواستِ دیرینۀ ایرانزمینیان جامۀ عمل بپوشانند و اتحادیۀ بزرگ اقوام ایرانی را شکل دهند...».
5. و در پایان نمیتوان بیانیه را به پایان برد و از وضعیت اسفبار محیط زیست کشورمان یادی نکرد. این وضعیت هر سال از سال پیش از خود بدتر میشود، بهطوری که مدتی پیش تارنمای خبری «تابناک» طی گزارشی سال ۱۳۸۹ را سیاهترین سال محیط زیست ایران دانست: سالی که دریاچه پریشان با عنوان بزرگترین دریاچه آب شیرین داخلی کشور کاملاً خشک شد؛ و تالابهای بختگان، انزلی، گاوخونی، میقان، طشک، کمجان، هامون، مهارلو، میانکاله، گندمان، شادگان، هورالهویزه، هورالعظیم و... هم بدترین وضعیت خود را تجربه کردند. همچنین وضعیت بیشتر رودخانههای دایمی کشور هم در این سال، بسیار ناگوار بوده است که از آن جمله باید به کاهش شدید آب رودخانه کارون ـ که زمانی پرآبترین رود ایران بود ـ اشاره شود که سبب شد نزدیک یک میلیون نفر از نخلهای پایاب این رودخانه در خرمشهر و اروندکنار در اثر شوری و خیز معکوس آب از خلیج فارس تلف شوند. همینگونه است خشک شدن رودخانۀ زایندهرود و روستاهایی در جنوب شرقی اصفهان که خالی از سکنه میشود. و بسیار به این فهرست میتوان افزود. اما در این میان وضعیت دریاچه ارومیه، به عنوان بزرگترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه آبشور دنیا، میتواند به عنوان نمادی از جریان تخریب محیط زیست در نظر گرفته شود. نمکزار شدن بیش از 200 هزار هکتار از محدوده طبیعی دریاچه ارومیه پیامدِ سالها سدسازی بیرویه است که در بسیاری از موارد به اهداف از پیشتعیینشده دست پیدا نیافتند جز آن که رودها و دریاچهها و تالابها را دچار مرگی آرام کردند. این در حالی است که روند ساخت سدهای بزرگ در جهان سالهاست که متوقف شده و نهضت آگاهسازی درباره پیامدهای زیانبار سدسازیهای گسترده (بهویژه با وجود میانگین بارش کم باران و میانگین تبخیر بالا در ایران به نسبت میانگین جهانی)، پس از اعتراضها به بهرهبرداری سد سیوند، چند سالی است که در ایران نیز شکل گرفته است. این دریاچه در خطر خشک شدن کامل قرار دارد و طی ۱۳ سال گذشته ۶ متر کاهش سطح داشته است. اختصاص ۹۰ درصد منابع آبی منطقه به بخش کشاورزی، تبخیر زیاد در پی گرم شدن هوا و خشکسالی، و برداشت غیرمجاز از آبهای زیرزمینی در پی حفر چاه از دلایل خشک شدن این دریاچه هستند. دولتهای ایران در دو دهه اخیر عملاً با احداث ۳۵ سد بر روی رودخانههای ۲۱ گانه که جریان آنها به دریاچه ارومیه منتهی میشد، حدود ۵ و نیم میلیون متر مکعب آب آن را در بالادست به مصارف کشاورزی اختصاص دادند. کارشناسان ابراز داشتهاند در صورت خشک شدن این دریاچه هوای معتدل منطقه تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی خواهد شد و زیست محیط منطقه را تغییر خواهد داد. احتمال «بارش ۱۰ میلیارد تن نمک» سخنی است که معاون سازمان محیط زیست کشور عنوان کرده است. انجمن افراز مصراً از مسؤولان گرامی خواهشمند است که پیگیر نجات این دریاچۀ اسطورهای ایران باشند.
شورای عالی و شورای مرکزی انجمن افراز - بیستوهفتم مهرماه 1390 خورشیدی