پنج شنبه, 24ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست جشن‌ها و گردهمایی‌ها اردیبهشت ماه گل مرزنگوش، نماد اَردیبهشت و جشن اَردیبهشت‌گان

جشن‌ها و گردهمایی‌ها

گل مرزنگوش، نماد اَردیبهشت و جشن اَردیبهشت‌گان

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

برگرفته از تارنگار ایران نامه - شاهین سپنتا

در گات‌ها (سرودهای زرتشت)، واژه «اردیبهشت» بیشتر به صورت « اَشَه» آمده است. «اشه» یا «اَشا» به معنی «راستی» و درستی، هنجار و سامان هستی، و یا نظم آفرینش می‌باشد. در اوستای نو، اردیبهشت به صورت «اَشَه‌ وَهیشتَ» به معنی «بهترین اَشَه» یا «بهترین راستی» یکی از امشاسپندان ( فروزهای پاک و جاوید اهورامزدا) است که خاستگاهش خرد اهورایی است. در گاهشماری ایرانی، دومین ماه سال و سومین روز هر ماه به نام «اَردیبهشت» است؛ از این روی در اردیبهشت روز (سومین روز) از اردیبهشت ماه، به فرخنگی این همنامی، جشن اَردیبهشت‌گان از جشن‌های آتش برگزار می‌شود. مسعود سعد سلمان ، سراینده نامدارِ ایرانی، در دوازده قطعه، از ۱۲ ماه ایرانی و در سی قطعه، از نام روزهای ماه ایرانی یاد کرده است. چند بیت از این سروده ها درباره اردیبشت ماه و اردیبهشت روز، چنین است:

  بهشت است گیتی ز اردیبهشت / حلال آمد ای مه، می اندر بهشت 

به شادی نشین هین و می خواه مِی / که بی مِی نشستنت زشت است زشت

***

اردیبهشت روز است ، ای ماه دلستان /  امروز چون بهشت برین است بوستان

زان باده که خرم ازو گشت عیش و عمر / زان باده که گردد ازو تازه طبع و جان 

 

بر بنیان یک باور کهن، امشاسپند اردیبهشت نگاهبان گیاهان روی زمین است و به یاری او بود که اهورامزدا هنگام آفرینش، گیاهان را برویانید. شاید بر این بنیان است که از اردیبهشتگان با نام دیگر «گلستان جشن» نیز نام برده‌اند و  در اشاره به همین خویشکاری امشاسپند اردیبهشت است که دقیقی می گوید:

 درافکند ای صنم، ابر بهشتی / به گیتی خلعت اردیبهشتی

در کتاب پهلوی «بندهش» آنجا که «درباره چگونگی گیاهان» سخن به میان می‌آید، از میان گل‌ها، «مرزنگوش»، گل ویژه اردیبهشت معرفی شده و آمده است: «... این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:... مرزنگوش، اردیبهشت را ... خویش است...».  

نکته جالب دیگر این که در متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی»، ریدک در پاسخ به پرسش خسرو قبادان درباره گل‌ها و کیفیت بوی آن‌ها، درمورد مرزنگوش می‌گوید: «...مرزنگوش را بوی چون بوی پزشکی ]بود[ ...».

 اما پرسش اینجاست که بر اساس دانش گیاه‌شناسی امروز، منظور از گل مرزنگوش نامبرده شده در متون کهن ایرانی کدام گل است؟

درباره نام و ریخت‌شناسی مرزنگوش در کتاب‌های گیاه‌شناسی کهن نکاتی به چشم می‌خورد؛ چنان‌که ابوریحان بیرونی در کتاب «صیدنه» واژه مرزنگوش را «گوش موش» ترجمه می‌کند و می‌نویسد که در زمان خسرو انوشیروان، بیخ گیاه مرزنگوش را از روم به ایران آوردند و پرورش دادند و سپس شاخه‌ای از آن را نزد انوشیروان بردند و انوشیروان به خاطر شباهت برگ‌هایش به گوش «موش» یا «مَرزَن» آن را «مرزنگوش» نامیده است. ابوریحان همچنین از «مجوسی اهوازی» مشهور به «ارجانی»، پزشک نامدار ایرانی زرتشتی نقل می‌کند که مرزنگوش برای رفع سردرد و گوش درد سودمند است.

اما « میرمحمد زمان تنکابنی دیلمی» در کتابش با نام « تحفة المومنین» مشهور به « تحفه حکیم مومن» نظر ابوریحان بیرونی را در مورد وجه تسمیه مرزنگوش به خاطر شباهت برگ‌هایش به گوشِ موش رد می‌کند و آن گل مورد نظر بیرونی را گلی دیگر به نام «آذان الفار» یا «گوش موش» می‌داند که با مرزنگوش متفاوت است و در کتاب‌های دیگر همچون «مخزن الادویه» و « محیط اعظم» نیز این نظر «میرمحمد زمان تنکابنی دیلمی» تایید شده است. با این حال به نظر می‌رسد که ظهیر فاریابی با عنایت به نظر ابوریحان بیرونی چنین سروده است:

چو تو با من سخن گویی به شادی / چو مرزنگوش گردم سر به سر گوش

به گواهی متون ادب فارسی، مولوی بلخی، نظامی گنجوی، ناصرخسرو قبادیانی، انوری ابیوردی، اوحدی مراغه‌ای، عبید زاکانی، فرخی سیستانی، عثمان مختاری غزنوی، لامعی جرجانی (گرگانی)، امیر‌معزی نیشابوری، عمعق بخارایی، ظهیر فاریابی، و سوزنی سمرقندی، در چهارگوشه ایران پهناور گل مرزنگوش را می‌شناخته اند و در سروده‌‌هایشان از مرزنگوش نام برده‌اند و از بوی خوش آن یاد کرده‌اند و همچنین زلف و خط خوب‌رویان را به گل مرزنگوش تشبیه کرده‌‌اند؛ چنان‌که فرخی سیستانی در قصیده‌ای در تهنیت ولادت پسر «امیر ابویعقوب یوسف»، ضمن توصیف باغ و بوستان او، می‌گوید:

چو زلف خوبان در جوی‌هایش مرزنگوش / چو خط خوبان بر مرزهایش سیسن‌بر

در کتاب «تحفه حکیم مومن» گل مرزنگوش یا مرزنجوش چنین توصیف شده است: «... مرزنجوش معرب از مرزنگوش فارسی و غیر از آذان الفار است، چه اصلا برگ او شبیه گوش موش نیست، و از جمله ریاحین خوش‌بوست و در خانه‌ها زرع می کنند، برگش طولانی (/ کشیده) و کم عرض و گل‌اش سفید مایل به سرخی و تخمش مانند ریحان و شفاف است...».

دکتر احمد قهرمان در «شرح تطبیقی گیاهان دارویی کهن»، شرح مرزنجوش در منابع کهن را با با نام علمی جنس origanum منطبق می داند و از دو گونه  origanum majoranaو origanum vulgare  از خانواده Lamiaceae  یا Labiatae  یا نعناییان نام می‌برد.

پس، مرزنگوش که به صورت مرزه گوش و مرزنجوش نیز در فرهنگ ها آمده ، گیاهی است از خانواده نعناییان که دارای گونه‌های پایا و دوساله و یکساله است. برگ‌هایش متقابل و بیضوی و بدون دندانه و گل‌هایش کوچک و سفید یا گلی رنگ و بویش نافذ است که در تهیه اسانس به کار می رود. برگ و سرشاخه های گلدار مرزنگوش استفاده دارویی دارد و  به عنوان سبزی خوراکی از برگش جهت تهیه چاشنی برای خوشبو کردن غذا استفاده می شود و دکتر ولی الله مظفریان در «فرهنگ نام‌های گیاهان ایران» در مورد آن می نویسد: « این جنس در ایران یک گونه گیاه علفی چند ساله با سه زیرگونه دارد که معمولا در مناطق جنگلی و روی دیوارهای پر شیب و گاهی در میان صخره‌ها می‌روید...». جالب این که، انوری ابیوردی نیز در سروده ای به  رویشگاه های طبیعی مرزنگوش اشاره داشته است:

ای کریمی که از سخاوت تو / روید از سنگ خاره مرزنگوش   

  

 

 

origanum vulgare  گونه‌ای مرزنگوش 

  

origanum majorana = majorana hortensis گونه‌ای مرزنگوش

خاستگاهان: 

1-  اوستا ( کهن‌ترین سرودهای ایرانیان)، گزارش و پژوهش دکتر جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران، 1375 خورشیدی.

2- بندهش، فرنبغ دادگی، گزارش و برگردان دکتر مهرداد بهار، انتشارات توس، تهران، 1385 خورشیدی.

3 - بندهش هندی، گزارش و برگردان: دکتر رقیه بهزادی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران 1388 خورشیدی.

4- فرهنگ اساطیر ایرانی بر پایه متون پهلوی، خسرو قلی زاده، نشر کتاب پارسه، تهران ، 1387 خورشیدی.

5-  گاهشماری و جشن های ایران باستان، هاشم رضی، انتشارات بهجت، تهران، 1380 خورشیدی.

6- فرهنگ رستنی های ایران، دکتر هادی کریمی،انتشارات پرچم ، تهران ، 1381 خورشیدی.

7- گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی، دکتر بهرام گرامی،انتشارات سخن، تهران، 1386 خورشیدی.

8- گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی تا ابتدای دوره مغول، دکتر غلامحسین رنگچی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،تهران، 1389 خورشیدی.

9- صیدنه، ابوریحان بیرونی، ترجمه: ابوبکر بن علی بن عثمان کاسانی، به کوشش: دکتر منوچهر ستوده و ایرج افشار، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران، 1387 خورشیدی.

10 – الصیدنه فی الطب، ابوریحان بیرونی، تصحیح: دکتر عباس زریاب، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1370 خورشیدی.

11- لغت نامه، علی اکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران،  تهران، 1372 خورشیدی 

12 – فرهنگ نام‌های گیاهان ایران، ولی الله مظفریان، فرهنگ معاصر، تهران، 1386 خورشیدی.

13- تطبیق نام‌های کهن گیاهان دارویی با نام های علمی،  دکتر احمد قهرمان و احمد رضا اخوت، انتشارات دانشگاه تهران، 1383 خورشیدی.

14- متون پهلوی، گزارش دکتر سعید عریان، ناشر: کتابخانه ملی ایران، تهران، 1371 خورشیدی.

15 – فرهنگ گیاهان ایران، احمد ماه‌وان، انتشارات ماهوان، مشهد، 1381 خورشیدی.

16 – پزشکی در ایران باستان، دکتر موبد سهراب خدابخشی، انتشارات فروهر، تهران، 1376 خورشیدی.

www.calfloranursery.com/.../orimajbetrol.html

http://www.zum.de/stueber/losch/high/IMG_3673.html

http://sophy.u-3mrs.fr/photohtm/TI11037.HTM

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید