هنر
سینما عصر پرتنش / سینما در خدمت ایدئولوژی
- هنر
- نمایش از یکشنبه, 26 خرداد 1398 21:19
برگرفته از مجله خواندنی شماره 66، سال نهم، شماره 66، اردیبهشت و خرداد 1390، رویه 40تا 41
کاظم سلطانی
خیلی زودتر از آنکه بتوان فکرش را کرد، سینما به خدمت ایدئولوژی سیاسی درآمد. پیشتاز این حرکت بدون کوچکترین تردید در روسیه رخ داد، چراکه سقوط تزارها با صعود سینما همگام بود. از فیلمسازان صاحبنامی که سینما را چون اسب گاری به سیاست بستند باید از سرگی ایزنشتاین نام برد و فیلمهای او: «اعتصاب»، «اکتبر»، «کهنه و نو». که براساس گفتهای از لنین ساخته شدند: «سینما برای ما از همه هنرها مهمتر است.»
درحقیقت چند فیلمسازی که در دهههای نخستین سینما در روسیه فیلم میساختند و بر ذخایر سینما میافزودند به دلیل رویکار آمدن حکومت بلشویکی، مجبور بودند به موضوعاتی بپردازند که حکومت علاقهمند بود.
البته این گروه از فیلمسازان نظیر: پودوفکین – داوژنکو – واسیلیف و... به دلیل شرایط حاکم بر کشور پهناور روسیه، به ساخت فیلمهایی دست میزدند که رژیم کمونیستی اجازه میداد. اما آنها توانستند نقش هنرمندانه خود را در خلق این فیلمها به گونهای رقم بزنند که جدا از محتوای ایدئولوژیک آن، نوآوریهایی در ساخت فیلم ارائه دهند که بعدها موردتحسین و تقلید دیگر فیلمسازان جهان قرار بگیرد.
هرچند آن فیلمسازان بخشی از تاریخ سینما را تشکیل میدهند و فیلمهایشان در زمره گنجینه سینماست اما همانها بودند که نشان دادند چگونه میتوان سینما را به خدمت ایدئولوژی حکومتها درآورد.
در سایر کشورها (چون اوجگیری سینما با انقلابی چون انقلاب اکتبر روسیه همگام نبود) فیلمسازان به موضوعات اجتماعی، حادثهای، کمدی و تاریخی میپرداختند و رنگ و بوی سیاسی در کارشان وجود نداشت. اما زمانه آبستن حوادث بود. در سال 1919 در آلمان فیلمسازی به نام رابرت وینه، فیلمی ساخت به نام «کابینه دکتر گارلیکاری» که به شکلی شگفتانگیز به قدرت رسیدن و حاکمیت هیتلر را بر آلمان پیشگویی میکرد! درست 17 سال بعد زمانی آلمان زیر سیطره هیتلر قرار گرفت و پیشگویی رابرت وینه درست از آب درآمد، اتفاق حیرتانگیز دیگری رخ داد.
زنی جوان و زیبا به نام «لنی ریفنشتال» فیلمی ساخت که بعد از گذشت 75 سال همچنان بحثبرانگیز است! لنی ریفنشتال به سفارش گوبلز (و شخص هیتلر) فیلم مستند 3 ساعتهای ساخت به نام: پیروزی اراده (1936) که از هر جهت منحصر به فرد بود. دلیل اول: او نخستین زنی بود که در عرصه فیلمسازی قد علم کرد!
تا پیش از او هیچ زنی وارد حرفه کارگردانی نشده بود. دلیل دوم: او به ساخت عظیمترین فیلم مستند تبلیغی در تاریخ سینما دست زد. دلیل سوم: حاصل کار او، هیتلر را در رسیدن به اهداف جاهطلبانهاش یاری کرد.
گوبلز امکانات فراوانی در اختیار او نهاد. لنی، با قدرت و توانایی در رهبری تیم فیلمسازی خود یک فیلم بزرگ تبلیغاتی برای هیتلر و حزب نازی ساخت. ماجرا از آنجا آغاز شد که در سال 1934 کنگره حزب نازی در نورنبرگ برگزار گردید. مراسمی عظیم و پرشکوه که لنی مامور ساختن فیلم مستندی از این مراسم شد. هیتلر نخستین سخنران بود که با نطق کوبنده و آتشین خود، روح آلمانیها برای تهاجم بزرگ و ویرانگر آماده ساخت.
لنی با دهها فیلمبرداری که در اختیارش بود از تمامی مراسم فیلم گرفت و برای تدوین آن دو سال وقت صرف کرد. حاصل کار، فیلمی شد که نشان داد چگونه میتوان سینما را خدمتگزار ایدئولوژیهای خاص و قدرتطلبانه کرد. فیلم «پیروزی اراده» با پیام پیروزی معطوف به قدرت، به هدف خود رسید و بعد از نمایش آن در آلمان و دیگر کشورها، آن هراسی را که مدنظر هیتلر بود در دلها ایجاد کرد. مردم جهان در برابر این سوال قرار گرفتند که چگونه میتوان با چنین نیروی عظیم و یکپارچه مقابله کرد و در برابرش ایستاد!
صحنههایی که رژه صفوف فشرده انسانی را نشان میدهد، مبهوتکننده است.
سخنرانی دیگر رهبران حزب نازی و فریادهای اطاعت بیچون و چرا مردم با پیشوا به هنگام سخنرانی هیتلر و... نشان داد که چگونه هیتلر با موفقیت ایدئولوژی خود را برای ایجاد یک حکومت نژادپرست و خودکامه بر ملت آلمان اعمال کرده است.
هیتلر مرد کوتاهقدی بود و «لنی» این را میدانست به همین دلیل تمام نماهایی که از هیتلر فیلمبرداری کرد از «زاویه زیر1» بود تا هیتلر را قدرتمند نشان دهد. گوبلز در انتخاب لنی برای ساخت این فیلم اشتباه نکرده بود چرا که لنی خلاقیت و توانایی خود را با علاقهاش به شخص هیتلر نشان داد.
اگر فیلمسازان روسی در ساخت فیلمهای سینمایی (و البته در جهت اهداف سوسیالیستی) توانستند نقش هنرمندانهای از خود بروز دهند که آثار آنها ارزش کلاسیک را بیابد، خانم لنی ریفنشتال تنها به تبلیغ هیتلر پرداخت و نقش منجی آلمان را به او داد.
کسانی که این فیلم 3 ساعته را با صبر و حوصله دیده باشند صحنه آغازین فیلم را هرگز از یاد نخواهند برد.
هواپیمای حاصل هیتلر از میان ابرها میگذرد و به آسمان شهر نزدیک میشود. سایه هواپیما همچون سایه عقاب بر خیابانهای شهر حرکت میکند و بعد این سایه بدل به صلیب شکسته میشود. (نشانه حزب نازی) گذر هواپیما از دل آسمان و فرود آن در شهر، به گونهای است که نشان میدهد منجی ملت آلمان از آسمان آمده است و هیتلر شکلی خداگونه پیدا میکند.
خانم لنی با ساخت این فیلم مستند، قدرت نازیها و نقش عظیم و خداگونه هیتلر را بر قلب و روح آلمانیها نقش زد. شرح و توصیف صحنههای فیلم نمیتواند عظمت کار لنی را در آن سالها بازگو کند. این فیمل توانست قدرت نازیها را به رخ دشمنانش بکشد. آنچه بعدها در طول جنگ جهانی دوم رخ داد و هیتلر را به تهاجم و تصاحب کشورها کشاند در این فیلم مشهود است. شکل و ساختار فیمل به گونهای بود که بعدها الگویی به دست داد تا اکثر حکومتهایی خودکامه برای تسلط بر ملتها از آن سود جویند. شباهت فیلمهای تبلیغاتی کنونی با فیلم پیروزی اراده (1936) حیرتآور است. همان شکل، همانگونه و همانطور!
فیلم 3 ساعته لنی ریفنشتال، استفاده هوشمندانه از سینما برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک بود که به راستی به پیروزی رسید و دنیا را به جنگی کشاند که آرمان هیتلر در آن نهفته بود. درست است که در سال 1944 با شکست آلمان و مجازات سران نازی به جنگ پایان یافت اما هیتلر توانست جهان را به ویرانی بکشاند و میلبون انسان را از زندگی محروم سازد. او به خواسته خود رسید و پیروز شد. آنچه با پایان جنگ رخ داد هرگز نتوانست گذشته را جبران کند. البته این تصور که فیلم لنی ریفنشتال، هیتلر را به پیروزی رساند، مدنظر نیست اما این فیلم مردم آلمان ار به متابعت از رهبر خود و قبول جنگ ترغیب کرد.
هیتلر ایدئولوژی خود را به ملت آلمان تبیین و تفهیم و آلمانها چون ناجی او را پذیرفتند؛ کشتند و کشته شدند!
سینما با فیلم پیروزی اراده، راه جنگ را هموار ساخت. فیلمهای مستندی که همزمان در کشورهای دیگر از جمله انگلستان برای تهیج و ترغیب مردم برای جنگ ساخته شد مثل مجموعه: چرا میجنگیم؟ با تمام تلاش و نمایش مستند از بمباران شهرها، آتش سوزیها و آمادهسازی نیروها... هرگز نتوانست کوس برابری با فیلم لنی ریفنشتال را بزند. چنانچه در همان مجموعه چرا میجنگیم؟ بخشهایی از فیلم پیروزی اراده لنی ریفنشتال نیز مورد استفاده قرار گرفت.
قدرت و توانایی آن زن جسور در ساخت این فیلم بعد از 75 سال به این نکته اشاره میکند که سینما بخشی جداییناپذیر از زندگی مردم جهان است و همانند دریا، با هر جزر و مد خود جهان را در فراز و فرود انسانیت قرار میدهد. زندگی و مرگ. جنگ و صلح. عشق و نفرت. محبت و بیزاری.
1- لوانگل