هنر
سینما؛ عصر پرتنش - هنری که سقوط میکند
- هنر
- نمایش از دوشنبه, 26 آبان 1393 07:00
- بازدید: 4701
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 64، سال نهم، آذر و دی 1389، رویه 42 تا 43
کاظم سلطانی (ا.س)
تمام کسانی که در کارگاههای کوچک و بزرگ یا در خانههای خویش، روزها و شبهای بیشمار، در مسیر ذهن خلاق خود گام برداشته و جهان ما را با ابداعات خویش دگرگون ساختند، هدفی جز نیکبختی بشر نداشتند.
اما هرگز تصور نمیکردند روزی برسد و اختراعشان با چنان نیت پرشکوه، برضد بشر به کار رود و به جای نیکبختی، او را به سوی هراسهای بیپایان سوق دهد. این اتفاق نامیمون هماینک در مورد سینما رخ داده است.
بعد از گذشت 115 سال که از تولد سینما در کافهای در پاریس میگذرد، سینما مسیر خود را از پالودگی به آلودگی تغییر داده است.
ادیسون، برادران لومیر و تمام کوشندگان این اختراع شگفت، هدفشان آن بود که مردم را سرگرم سازند، بر آگاهی آنها بیفزایند، جهان پهناور و ناشناخته را به مردم بشناساند، ابنای بشر را از حال و روز یکدیگر باخبر کنند؛ به همین دلیل در سالهای آغازین اختراع سینما، فیلمبرداران با دوربینهای ابتدایی به گوشه و کنار جهان میرفتند و با فیلمهای کوتاه و مستند از زندگی روزمره، هیجان را به قلب تماشاگران منتقل میساختند.
هجوم مردم به سالونهای تاریک برای دیدن تصاویر متحرک، سرمایهداران را به فکر کسب درآمد از این وسیله واداشت.
بعدها در طی مراحل تکاملی خود، سینما بدل به یک صنعت شد. صنعتی پولساز! صنعتی که دهها، صدها و هزاران نفر را به کار واداشت، سودهای کلان به بار آورد و تراستهای جدیدی را شکل داد. سینما از اولین دهه تولدش، حرفهای پولساز شد که با صدایش صدا (1929) و پایان دوران صامت، دیگر کسی قادر به توقف این ماشین پولساز نبود. حالا سرمایهداران برای کسب درآمد بیشتر از صنعت سینما به راههای دیگری روی آوردند که شرح آن خود یک تاریخچه است.
سینما برای بلوغ خود به هر آنچه نیاز داشت چنگ زد: موسیقی، تئاتر، نقاشی، ادبیات... و همه را به خدمت گرفت و از آنها نردبانی ساخت برای اوجگرفتن!
خوشبختانه هنرمندان نیز پی به ارزش سینما برده بودند؛ حضور آنها در سینما طوفانی به پا کرد، طوفانی که صنعت سینما را به سمت هنری منحصربهفرد سوق داد.
سینما یک وسیله بیانی نیرومند بود و این در ذاتش قرار داشت که همانا «تصویر» بود، حالا که این تصویر به حرکت درمیآمد، بر قدرت و کوبندگی آن افزوده میشد؛ پس از این وسیله، برای اهدافی به جز سرگرمی هم میشد استفاده کرد، و چراکه نه!
کشاکشی روی داد و سرمایهداران در برابر هنر تسلیم شدند و سینما، شد «هنر صنعت» و به جایگاه رفیع هفتمین هنر دست یافت!
حالا سینما ابزار هنرمندان شد برای تجلی نوعی هنر... که ناگهان سیاستمداران از راه رسیدند و با مشام تیز نگر خود، سینما را برای مطامع خویش، بینظیر دیدند.
وقتی استالین خودکامه که میلیونها انسان را به گورهای دستهجمعی روانه کرد، غرّید که: سینما را به من بدهید تا بر جهان حکومت کنم...، لرزه بر اندام هنرمندان افکند و آه از نهادشان برآمد.
سینما ابزاری شد در دست سیاستمداران که پنهان، برای پیشبرد اهداف سلطهجویان و شستوشوی مغز ملتها، دست به کار شدند.
سینما ریاضیات نبود، فیزیک و شیمی نبود، پزشکی هم نبود که برای ورود به آن نیاز به تخصص داشته باشید. هر کسی که ذوقی و علاقهای در خود میدید یا پول و رابطهای داشت وارد این حرفه میشد.
به زودی سیل آدمهای جور واجور با خواستههای مختلف، سینما را جولانگاه خود ساختند و صدالبته طیف وسیع سودجویان که از طریق ساخت فیلمهای مردمپسند، سطحی و مردمفریب، پولهای کلانی به جیب میزدند، نهتنها بر هنرمندان که بر سیاستمداران نیز پیشی گرفتند.
هنرمندان به دلیل همان ذات هنری خویش در برابر سیاست و ابتذال ناتوان شدند و سینما به صنعتی تام و تمام تبدیل شد، که اکنون پیش روی ماست.
سینما به چنگ سودجویان، سرمایهداران و سلطهطلبان افتاد و رنگ و بوی هنری آن حتا در جشنوارههای هنری نیز از دست رفت.
سینما اینک وسیلهای است که زیر پای بشر را خالی میکند و او را وامیدارد تا برای نجات خویش از سقوط به آنچه که سینما تبلیغ میکند، گردن نهد و از ارزشهای انسانی خود دست بکشد. چطور و چگونه؟
حجم فیلمهای تولید شده در طول یکسال چنان بالاست که امکان دیدن تمامی آنها برای هیچکس وجود ندارد.
چه در تراستهای غولآسای آمریکا، چه در اروپا، چه در آسیا (خصوصا هندوستان) و چه در آفریقا، استرالیا و اقیانوسیه، روند تولید فیلم هرگز کاهش نیافته که با تکنولوژی جدید و ابزار آسان فیلمسازی، بیشتر هم شده است؛ به گونهای که کشورهای فقیر و فاقد سینما نیز امکان تولید فیلم را به دست آوردهاند.
این تولید بالای فیلم چه تاثیری بر تماشاگران خود میگذارد؟!
قبل از پاسخ به این سئوال، اشاره به اهداف تهیهکنندگان فیلم ضروری است. هدف تهیهکنندگان فیلم در تمام کشورها با هر نوع نظام و فرهنگ، فروش بیشتر و سود بیشتر است، به همین دلیل باید به مضامینی روی آورد که عامه مردم بهپسندند و برای تماشای آن پول بدهند. چراکه طبقات روشنفکر و فرهیخته جامعه کمتر به سینما پا میگذارند (چون این فیلمها را مناسب حال و روز و اندیشه خود نمیدانند) به این جهت سینما وسیلهای برای مردم عادی است که زمان زیادی در اختیار دارند که تقریبا قدرت استفاده از آن را فاقدند؛ لاجرم برای سرگرمی و به تعبیر درستتر، وقتکُشی، راحتترین و ارزانترین سرگرمی، فیلم است.
فیلم میتواند ساعات مختلف بطالتبار آنها را پُر کند، خصوصا که سینمای خانگی به عنوان فرزند خلف سینمای حرفهای هرساله موفقیت خود را جشن میگیرد. چون بیشتر و بیشتر در خانوادهها نفوذ میکند.
اکثریت جوامع تنها با مضامین روزمره، سطحی و مفرّح ارتباط برقرار میکنند. فیلمهای پرمایه، تفکرانگیز و هنری به مذاق عامه مردم خوش نمیآید، به خاطر همین، فروش ندارد. پس تهیهکنندگان فیلم به سوی مضامین سطحی کشیده میشوند. به قول خانم پراواتی منون فیلمساز سینمای کودک هند: «رابطه سینما و مردم، رابطه مرغ و تخممرغ است. هر کجا مرغ باشد، تخممرغ آن هم هست و هر کجا تخممرغ باشد، خودش هم هست.»
پس این بده و بستان تا ابد ادامه خواهد داشت.
فیلمهای هنری و متفکرانه در تمام دنیا درصد کمی از تولید فیلم را دربر میگیرد و همان اندک هم برای خالی نبودن عریضه است! شاید هم روزنهای است تا سینما بتواند همچنان عنوان هنر هفتم را یدک بکشد و نمیرد!
اما مضامینی که در فیلمهای فعلی جاری و ساری است:
جنایت و صد البته ترویج آن.
خیانت و ترویج آن.
فرار از قانون و ترویج آن.
قانونشکنی و ترویج آن.
فساد اخلاقی و ترویج آن.
دروغ و ترویج آن.
دزدی و ترویج آن.
قاچاق مواد مخدر و ترویج آن.
شکستن قراردادهای اخلاقی و اجتماعی و ترویج آن.
و لشکری از عناصر و زادگان اهریمن و صدالبته رواج آن در جامعه.
اکثریت مردم در موقع تماشای فیلم هرگز به تاثیرات فیلم بر روی خود و افراد خانواده خود فکر نمیکنند بلکه تاثیرات آن را به راههای مختلف بروز میدهند.
عصبانی میشوند، ناسزا میگویند، بیحرمتی میکنند، دروغ میگویند، بیان کلمات زشت برایشان عادی میشود، احترام به بزرگترها را از یاد میبرند، قراردادهای اجتماعی را زیر پا میگذارند و ای بسا به دامان فساد، جنایت و خیانت هم پرتاب شوند.
شاید حالا برایتان این جمله استالین معنا و مفهوم حقیقی را خود به تلخی آشکار سازد: سینما را به من بدهید تا بر جهان حکومت کنم.
حکومتی از نوع استالینیزم که از زادگان اهریمن بود.