سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست گردشگری شهر باستانی توج و روستای «زیرراه» بوشهر

گردشگری

شهر باستانی توج و روستای «زیرراه» بوشهر

فاطمه زیرراهی
دانشجوی کارشناسی رشته تاریخ در بوشهر

از شهرهای پر آوازه‌ای که در روزگار پیش از اسلام و تا سده‌های نخست گسترش اسلام، در دشتستان استان بوشهر بسیار پر رونق بوده و جغرافی‌نویسان و پیشینه‌نگاران در آثار خود پی در پی از آن یاد کرده اند شهر«توز» یا «توج» نام دارد.١

این شهر که میان رودخانه‌های شاپور و دالکی در نزدیکی روستای «زیرراه» قرار داشته، از شهرهای پر جمعیت و آباد بازرگانی پر رونق فارس در آن روزگار به شمار می‌آمد. به گفته برخی از جغرافی نویسان در این شهر پارچه‌ها و جامه‌های کتانی خوش رنگ زیبائی تهیه می‌شد که به آن جامه‌های «توزی» می‌گفته‌اند و در بازار سراسر ایران از جمله خراسان و  فرا رود (ماوراءالنهر) و میان رودان (بین النهرین) نیز جامه‌های توزی پر آوازه بود. هر چند پیشینه نگاران و جغرافی نویسان در نوشتار خود با گویشی دیگرگونه از نام این شهر یاد کرده اند اما همگی آن را اقلیم چهارم به حساب آورده  و از کوره اردشیر محسوب داشته‌اند.٢

در کتاب جغرافیایی «حدودالعالم من المشرق الی المغرب» که یکی از مهمترین کتاب‌های جغرافیایی قدیم به زبان فارسی است و بوسیلهٔ نویسنده‌ای گمنام در سال ٣٧٢ هجری قمری نوشته شده، از این شهر به نام «تَوَز» به فتح تا ء و واو یاد کرده و درباره آن نوشته  است: «توز- شهری است اندر میان دو رود نهاده و مردم بسیار و توانگر و همه جامه های توزی ازینجا برند».٣

 


نمای هوایی سعد آباد دشتستان بوشهر

 

به گفته پیشینه نگاران در سالهای هیجده و نوزده هجری اعراب به سراسر ایران از جمله فارس که شهر توز یا توج نیز در آن قرار داشته یورش برده اند. هر چند برخی از آنان تاریخ جنگ توج را به سالهای بیست و دو تا بیست چهارم هجری به مدت سه سال گزارش کرده اند، اما شاید این اختلاف نظر از آن جهت باشد که پس از آن که توج به دست اعراب تسخیر شد آن ها با  پایداری و شورش مردم این شهر و دیگر شهرهای نزدیک به توج روبرو شدند و اعراب ناچار چندین بار در این منطقه دست به یورش زده و جنگ کرده اند.  روایات یاقوت حموی این گفته را که اعراب چندین بار در توج و دیگر شهرها اقدام به جنگ نمودند بیشتر قوت می بخشد. ٤
همچنین از گفته های جغرافیدانان و پیشینه نگاران چنین بر می آید که مردم توج از مرد  و زن دلیرانه در کنار هم از شهر دفاع کرده اند. از این رو با ایستادگی مردم ، یورشگران به ناچار در چندین نوبت دست به  حمله زده اند تا بتوانند توج را تسخیر کنند.

مردم توج پیش از آن نیز در روزگار ساسانیان با تلاش بسیار و کار مداوم شهر خود را پر رونق کرده بودند. از این شهر باستانی در روزگار کنونی نیز آثاری بر جای مانده و شاید روستای «زیر راه»  در کنار آسیاب‌های آبی بر ویرانه‌های همان شهری است که روزی پر رونق بوده و جامه‌های آن در بازارهای سراسر کشور پر آوازه بود.

فراتر از همه چیز توج شاهراه مهم داد و ستد ایران بوده و از چشم انداز ویژه جغرافیایی نیز از آن روی که بر سر راه بندر گاه‌های حاشیه آب‌های خلیج فارس بویژه بوشهر قرار داشت، گذر گاه بزرگ بازرگانی ایالت های ایران بشمار می آمد و از اهمیت خوبی برخوردار بود.  شهر توج گذرگاهی برای کالاهایی که از آنسوی آبهای خلیج فارس به درون کشورمی رسید بود و کالاهای درونی را نیز از شمال و جنوب ، شرق و غرب کشور در توج بسته بندی کرده به بیرون از کشور صادر می نمودند. با اینکه در برخی نوشتار پیشینیان این شهر را با شهر های مرو، شتا، ری و سمرقند همانند دانسته اند، اما شگفت انگیز آن که به نکات بیشتری اشاره نکرده اند و از جایگاه شهر و تراکم جمعیت و چرائی بیشتر آوازه و پیشرفت توج به گونه گسترده سخنی به میان نیامده است. تنها با توصیفات ابن بلخی می توان اندیشید که شاید شهر آباد و پیشرفته توج، چیزی نزدیک به ده هزار نفر جمعیت داشته است.٥

 


چهل خانه سعدآباد دشتستان بوشهر

 

مردم توز با مددگیری از پیشینه افسانه‌های باستانی بر این باور بوده‌اند که  یکی از پسران جمشید پادشاه کیانی به نام توز یا طوج (توج) شالوده این شهر را ریخته و نام خود بر آن نهاده است. از سوئی نامگذاری شهر و دلنشینی نام آن از سوی مردم توز یا  « زیرراه» کنونی در استان بوشهر هنوز نیز گسترده رایج است و دیدگاه بیشتر نویسندگان و پیشینه نگاران بر این بوده که توج شهری پرجمعیت به بزرگی شهر ارجان بهبهان در نزدیکی استان کهگیلویه و بویر احمد کنونی بوده که در احسن التقاسیم مقدسی نیز به ارجان اشاره شده است. ارجان نیز همچون توج با نام ارگون تلفظی محلی است که در سده های میانه به جای آن ارگان برای ارجان به کار می رفته است.٦

گمان می‌رود که شهر توج نیز همچون ارجان دیواری به دور خود داشته، اما در آن شکی نباید داشت که درون و پیرامون شهر دارای نخلستان گسترده بوده است. مردم توز هنر قلابدوزی را بدان گونه که جامه‌های فاخر تهیه می کرده اند و پر آوازه بود، نیکو می دانستند. توزی ها در بافتن پارچه های کتانی با رنگ های گوناگون روشن و دلچسب سر آمد دیگر شهرهای آن روزگار کشور بوده اند.

رودخانه شاپور از کنار شهر توج می گذشته و تاکنون نیز این رودخانه نخلستان های روستای "زیر راه" را آب داده و به خلیج فارس می ریزد. هرچند پیشینه نگاران با دیدی گسترده آنچنان که باید  و شاید به جایگاه شهر توج  اشاره نکرده‌اند، اما از اشارات کوتاه آنان نیز چنین پیداست که آن شهر پس از یورش اعراب، از میان ایرانیان دانشمندان خوبی در آغوش خود پرورانده  است که از آن میان می توان به عبداله بن هارون التوازی معلم ابی عمرالجر که گفته اند آموزش دهنده سیبویه بوده، نام برد. از سوی دیگر تاج الدین فارسی نیز از مردم "زیرراه" در هندوستان دبیری سلطان شمس الدین دهلوی را برعهده داشته است.
توج در گستره  داد و ستد و ثروت و اندوخته های خود از شهرهایی بوده که با یورش اعراب بیشتر صدمه دیده و آن یورش ها  ویرانی های بزرگی نیز در بر داشته است چرا که انبارها و اندوخته ها با سقوط شهر توان  یورشگران را بیشتر کرده است.

در پلکان سده کنونی در سال ١٣٠٠ بلوک "زیرراه" ضمیمه بلوک شبانکاره و فرمانفرمائی آن به خاندان سرشناس اسماعیل خان سپرده شد. املاک "زیرراه" در روزگار قاجار جزو املاک خالصه و تیول آن خاندان محسوب شد که مرز آن از شوش دانیال آغاز و تا "زیرراه" شبانکاره امتداد می یافت. اسماعیل خان املاک شبانکاره را که متعلق به محمد حسن خان مافی ملقب به سعدالملک بود از وی اجاره کرد و پس از قبضه کردن منطقه شبانکاره در سال ١٣٠٨ هجری قمری  روستائی برکناره جنوبی رودخانه شاپور و "زیرراه"، بنیاد نهاد. اسماعیل خان برای خشنودی محمد حسن خان سعد الملک، آبادی نوبنیاد را "سعدآباد" نام گذاشت که ابتکار و گزینش نام سعد الملک نشان از خوش خدمتی اسماعیل خان داشت و از آن رو به دریافت درجه سرتیپی با حکم و نشان ویژه ای نایل گشت. از آن روزگاربود که شهر سعدآباد کنونی به عنوان مرکز بلوک جدید "زیرراه" شناسنامه گرفت و در سال ١٣١٧ سدی زیبا و محکم بر روی رودخانه شاپور به وسیله بانک کشاورزی و هنر و پیشینه ایران احداث شد و با تقسیم خردمندانه آب، کشاورزی ناحیه جان گرفت و رونق یافت و بر طراوت و زیبایی  نه تنها مزارع و دشت بلکه بر شکوفائی و زیبائی انبوه نخلستان ها نیز افزوده شد که این خود آبروئی برای سراسر دشتستان در استان کنونی بوشهر است.
در حاشیه رودخانه  شاپور در شمال شهر سعدآباد بوشهر اشکفت های زیبای "چهل خانه" که  در نوع خود کم نظیر است در دل دیواره  سنگی رودخانه ساخته شده که  چون تعداد آن ها به چهل می رسید از دیر باز به آن چهل خانه می گویند. هر چند تا کنون چندین غار آن از میان رفته اما  هنوز بیش از نیمی از آن ها پابرجا مانده است. گستره ای که غارها در آن ساخته شده از کف رودخانه تا انتهای نقطه تپه ماهوری مشرف بر آن چیزی نزدیک به ٢٥ تا ٣٠ متر بلندی دارد.

 


ظرف فلزی دسته دار. عکس از کتاب محمد جواد فخرائی

 

 بنا بر پاره ای روایات که سینه به سینه نقل شده می توان به پیشینه این مجموعه زیبا بیشتر پی برد. با غور در گفته های سالمندان می شود چنین پنداشت که  نمای مجموعه چهل خانه  دارای یک معماری اندیشمندانه بوده و هر چند از چهار سو محصور است اما شاید واژه غار برای این خانه های کنده شده زیبا  مناسب نباشد و می بایست بیشتر از پیش برای پیشینه آن پژوهش نمود.

آنچه برجای مانده بیانگر کار هنرمندانه معمارانی است که  با نبوغ در روزگار خود توانسته اند در دل دیواره رودخانه، اتاق های محکم و زیبائی بسازند. نگارنده بر این باور است که " چهل خانه" سعدآباد بوشهر را می توان به دژ فراموشی روزگار ساسانی همانند دانست. ورودی اتاق ها از سمت  جنوب رو به آب رودخانه و از پشت در سمت شمال به بن بست زمین های پیرامون مجموعه و از هر دو سوی شرق و غرب به صخره  بیننده را به این باور می رساند که شاید این گور دخمه های شاه زاده ها و سرشناسان ساسانی به گونه گور دخمه های مادی و هخامنشی در استان کرمانشاه و سر پل ذهاب بوده است.

به هر روی شاید در درازنای روزگار کاربرد دخمه ها دگرگون شده و در آن ها با کندن تاقچه هائی آنجا را برای سکونت کوتاه مدت مساعد کرده اند. از سوئی شاید این دخمه ها، خانه های به چله نشستن و عزلت گهی برای زاهدان دل از مال و منال دنیا بریده بوده و یا در این خانه ها زندانیان سیاسی و خان زادگان سرکشی که  سر به شورش بر می داشته اند و یا دچار روان پریشی بوده اند را نگهداری می کرده اند تا بدور از مردم و آبادی راه گریز نیز نداشته باشند. نمونه آن در درازنای تاریخ  کشور نیز کم نبوده و شاهان صفوی در قزوین پایتخت دوم خود شاهزادگان سرکش را در مجموعه ساختمانی حسن صباح بر فراز پوزه دژ الموت مشرف به دشت گازرخان قزوین زندانی می کرده اند.
رد ویرانه های بر جا مانده توج در جلگه سعدآباد ، اردشیرآباد و روستای  "زیرراه" با  تپه گلی مشرف به دره را می بایست پی گرفت. در دامنه ی این تپه ، نشانه ای از گستره برخورد رود بوده است. ویرانه های ساختمان ها از جمله ظروف فلزی کشف شده شهر توز همراه با سنگ، سفال، ملات گچ و سنگ های تراشیده آن پیشینه و درازنای این ناحیه را به خوبی نشان می دهند. در گوشه ی شرقی این پهنه، تلی به بلندی ٧ تا ٨ متر وجود دارد که در آن فراتر از ویرانه ها، سفال های رنگی، چینی های شکسته و کاشی های سفالی رنگین دیده شده که مردم بومی آن را تپه "اولاد منصور" می نامند.

در روستای "زیرراه " غاری نیز هست که نزدیک به ٤٠ تا ٥٠ متر درازا و نزدیک به ٨ متر پهنا و ٦ متر بلندی  دارد. همچنین جا مانده های یک آسیاب آبی نیز به چشم می خورد که جوی آب آن سائیده شده و از میان رفته و سیلاب ها سده در پی سده،  نزدیک به ١٠  متر زمین را گود کرده  است.

در روزگار کهن چهار تل خندق شهر باستانی توج را محصور کرده بودند. در تل خندق آثار سفال و آجر فراوان دیده می شود. چشمه یا قنات حسین رجبی و آسیابی بر روی آن در آنجا وجود داشته و فراتر از آن دیوارهای خشتی روزگار ساسانیان نیز در "زیرراه" برگ های پاره پاره شناسنامه شهر توز یا توج است که با در کنار هم قرار دادن آن ها می توان به رونق این شهر نیاکانی پی برد و برگ زرینی از  پیشینه گذشته و معاصراین ناحیه در استان بوشهر بدست آورد.٧

از گفته های سالمندان چنین پیداست که شهر توز دارای سیستم لوله کشی آب بوده و تنبوشه های لوله کشی را نیز  آن ها دیده و به یاد می آوردند. شواهدی نیز از میان این گفتار به بازرگانی حریر و زین اسب اشاره داشته که نه تنها به نواحی دیگر درون کشور بلکه به دلیل نزدیکی به دریا به آن سوی آب ها نیز صادر می شده است. دلیل  تغییر نام توز یا توج  به "زیرراه" روشن نیست ،اما  از گمانه ها و گفتارسالمندان  گویا فرماندهی به نام "زیرا" در گذشته های بسیار دور وجود داشته که به افتخار او توز به گویش محلی به "زیرراه " دگرگون شده است. از سوئی با اشاره های پی در پی به بازرگانی و جامه های مرغوب و زین اسب سازی شاید ابزار زرهی نیز در توج ساخته می شده و زره به مرور زمان به "زیر راه" تغییر نام پیدا کرده است اما به هر روی تنها پژوهش های علمی است که خواهد توانست پیشینه ها را در منطقه و بویژه  با کاوش در "زیر راه"  بیشتر بر ملا کند.

 

پانوشت :

١ -  در مورد نام شهر توز یا توج، پیشینه نگاران به (تَوّاج، تَوج، تَوز، تُوِّز، تُوز، تَوّاز، تَوژ، تُوَه) نیز اشاره داشته اند.

٢ - "ابوالقاسم عبیدالهن بن عبدالله ابن خردادبه"، جغرافیدان و موسیقی شناس ایرانی خطه خراسان از شاگردان اسحاق موصلی که در سال ٣٠٠ هجری قمری در گذشته است، از نخستین جغرافی دانان اسلامی است که در کتاب جغرافیای خود " المسالک و الممالک" آنجا که به کوره اردشیر و شهرهای پیرامون آن پرداخته، توج را از رستاق های کوره اردشیر خوره می نامد. نگاه کنید به ابن خرداد. "مسالک و ممالک " برگردان سعید خاکرند. چاپ نخست تهران میراث ملل ١٣٧١. همچنین برای استفاده بیشتر نگاه کنید به "المسالک و الممالک" ترجمه فارسی قدیم ، تصحیح ایرج افشار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ١٣٤٧

٣ - "حدود العالم من المشرق الی مغرب" یک کتاب جغرافيائى است که نام مؤلف آن معلوم نيست. اين کتاب در سال ٣٧٢هـجری قمری تاليف شده است . اين کتاب به امير ابو الحارث محمد بن احمد از خانواده فريغونى که در گوزگان فرمانفرمائی می کرد اهدا شده و از قدیمی‌ترین كتاب جغرافیاى عمومى برجاى مانده به‌ زبان فارسى است. ولادیمیر مینورسكى خاور شناس روسی مؤلف كتاب را "ابن‌ فریغون" دانسته كه آن را در گوزگان نوشته و درباره جغرافیاى جهان و نخستین كتاب جغرافى در زبان درى است و از اهم كتابهاى جغرافیای‌اسلامى پنداشته می‌شود.

٤ - یاقوت حموی متولد ۵۷۴هجری قمری جغرافیدان و پیشینه نگار مشهور سده هفتم هجری قمری است. نام کامل او شهاب الدین ابی عبدالله یاقوت بن عبدالله الحموی الرومی البغدادی می باشد.

٥ - ابن بلخی پیشینه نگار ایرانی سده ششم هجری قمری" نويسنده‌ ناشناخته‌ "فارس‌نامه"، كتابي درباره‌ تاريخ محلي و جغرافيای استان فارس است كه درروزگار سلجوقی به زبان فارسي نوشته شده است. نويسنده‌ كتاب از آن رو "ابن بلخی" خوانده شده است چون نياكان‌اش از بلخ در شرق خراسان بوده اند. برای پژوهش نگاه کنید به ابن بلخی فارس نامه. تصحیح و تحشیه "گای لیسترانج" و " رینولد نیکلسون" چاپ اول. تهران انتشارات اساطیر ١٣٨٥

٦ -  برای پژوهش در مورد شهر تاریخی ارجان نیز می توانید به کتاب "ارجان و کهگیلویه" از فتح عرب تا پایان دوره صفوی تالیف :"هانیس  گاوبه" ترجمه سعید فرهودی تحشیه و تصحیح و تنظیم فهارس: احمد اقتداری. تکلمه و مجلد چهارم در مجموعه آثار خوزستان انجمن آثار و مفاخرفرهنگی، مراجعه نمائید.

٧ – در این نوشتار از کتاب های: "جایگاه دشتستان در سرزمین ایران" سروش اتابک زاده . "نگاهی به بوشهر" ایرج افشار سیستانی و همچنین  "دشتستان در گذر تاریخ" محمد جواد فخرائی که با عکس های قدیمی چهل خانه و ظروف دسته دار با بدنه نقش و نگاری خود در رابطه با کشفیات شهر "توز" به چاپ رسیده نیز بهره گرفته شده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه