یادمان
سرپرست هیأت گمانهزنی در شوش: شوش سرشار از ناگفتههاست
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- چهارشنبه, 27 دی 1391 10:25
- آخرین به روز رسانی در چهارشنبه, 27 دی 1391 10:25
- نمایش از چهارشنبه, 27 دی 1391 10:25
- بازدید: 4518
سررست هیأت گمانهزنی برای تعیین عرصه و حریم محوطهی شوش با بیان اینکه وضعیت کلی محوطهی شوش اکنون به هیچوجه مناسب نیست، این پرسش را مطرح کرد که بدون وجود قوانین الزامآور ملی، با چه پشتوانهای میخواهیم پروندهی مهمترین مجموعهی باستانی کشور را برای ثبت در فهرست میراث جهانی ارائه کنیم؟
air-jordan-4-retro-cement-x-new-era-chicago-bulls-sneaker-hook-up-hat | nike fashion
به گزارش خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این روزها محوطهی باستانی شوش برای ثبت در فهرست میراث جهانی آماده میشود و اظهار نگرانیهایی هم از سوی برخی کارشناسان نسبت به وضعیت این محوطه، قلعهی شوش و انبار آن مطرح شده است. در اینباره محمدتقی عطایی که در دانشگاه مونیخ آلمان در مقطع دکتری باستانشناسی تحصیل میکند و سال 1387 سرپرست هیأت گمانهزنی برای تعیین عرصه و پیشنهاد حریم در محوطهی شوش بود، در گفتوگویی با خبرنگار ایسنا مطالبی را دربارهی این محوطه بیان کرد.
تخریبهای شوش در زمان جنگ کمتر بود
او ابتدا دربارهی وضعیت فعلی قلعه، انبار و محوطهی شوش، با اشاره به اینکه هر کدام از این بخشها موضوعی مختلف هستند که ویژگی و اهمیت خاص خود را دارند، اظهار کرد: رسیدگی درست به قلعهی شوش و انبارهای آن، از حدود سه دههی پیش، با خروج هیأت باستانشناسان فرانسوی از ایران تا حد زیادی متوقف شد. بخشی از بیتوجهیها معلول وقوع جنگ تحمیلی بود که بهعلت نزدیکی شوش به منطقهی جنگی، آسیبهای زیادی متوجه محوطه و قلعه شد. هرچند این خود جزیی از تاریخ بلند شوش است؛ شهر کهن شوش بارها در طول تاریخ از سوی نیروهای متخاصم مورد حمله و ویرانی قرار گرفته و این روند در طول پنجهزار سال گذشته بارها و بارها تکرار شده است؛ از سارگون اکدی تا آشوربانیپال و اسکندر مقدونی، تا دورهی معاصر بهدست صدام حسین.
وی گفت: اوضاع پس از جنگ تحمیلی و در زمانی که دو باستانشناس سرشناس ایرانی، یعنی استادان میرعابدین کابلی و مهدی رهبر تصدی امور را در شوش برعهده داشتند، به سرعت روبه بهبود نهاد. مرمت قلعه زیر نظر مهدی رهبر بهشکل شایستهای انجام شد و آقای کابلی کاوشهای موفقی را در شوش انجام داد، اما اینها موقتی و زودگذر بود.
او ادامه داد: مسلم است که مدیریت غیرتخصصی باعث خرابی بهمراتب بیشتری در شوش شده است. طبیعتا در نبود یک دیدگاه تخصصی و مسئولانه، وضعیت انبارها و محتویات موجود در آنها روبه تباهی میگذارد. امروزه متأسفانه قلعه، انبارها و محوطهی شوش به کلی در خطرند و هنوز راه حلی برای جلوگیری یا دست کم توقف رانش قلعهی شوش اندیشیده نشده است.
عطایی اظهار کرد: محوطهی شوش به یک زبالهدانی بزرگ تبدیل شده و قسمتهایی که توسط استاد کابلی کاوش شده بود، دوباره زیر انبوه درختچههای خاردار و زباله مدفون شده است. از وضعیت انبارهای شوش هم همواره خبرهای ناخوشی به گوش میرسد که آخرین آنها توسط خانم دکتر مشکور بیان شد که به وجود موریانه در اتاق محل نگهداری استخوانهای جانوری مکشوفه از کاوشهای شوش مربوط بود.
«ثبت جهانی» بیشتر جنبهی کمی پیدا کرده تا کیفی
این باستانشناس دربارهی ثبت جهانی این محوطه نیز بیان کرد: ابتدا باید دید قصد و هدف سازمان میراث فرهنگی از ثبت جهانی شوش یا هر محوطهی دیگری در ایران چیست؟ متأسفانه اکنون این موضوع بیشتر از آنکه جنبهی کیفی داشته باشد، رویکرد کمی به خود گرفته است. از آنجا که برای حدود سه دهه توجه به ثبت محوطههای مهم ایران در فهرست میراث جهانی معوق مانده بود، در نتیجه ایران از نظر آماری از بسیاری از کشورهای معمولی جهان نیز عقبتر بود. البته منظور کشورهایی است که سابقهی فرهنگی و تمدنی چندانی ندارند، حال آنکه ایران جزو یکی از غنیترین کشورها از این نظر است. بنابراین طبیعی است که مقامات سازمان میراث فرهنگی تمام کوشش خود را صرف بالا بردن این آمار کنند.
وی ادامه داد: با این حال، به نظر میرسد که پرداختن به این موضوع بدون در نظر گرفتن ابعاد کیفی قضیه، نتیجهی معکوس میدهد. پیش از این، پروندهی «کلیساها» و «جنگل حرا» یکبار از یونسکو برگشت خوردند. بهتازگی هم دو پروندهی دیگر ایران یعنی «ذخیرهی خوارزمشاهی» و «نقشههای تاریخی ایران در عصر قاجار» برگشت خوردهاند. موضوع اصفهان و میدان نقش جهان هم طبعا به شرح نیاز ندارد. پس میبینیم که چالشهایی جدی وجود دارد.
او پیشنهاد کرد: شاید بهتر باشد روند تهیهی پروندههای ثبت جهانی تغییر کند، یعنی هم باید تهیهی پروندههای میراث جهانی به بهترین متخصصان سپرده شود و هم روند کارها بهصورت شفافتری باشد. اکنون شرایط بهگونهای است که ناگهان جامعهی علمی و فرهنگی کشور متوجه میشوند که پروندهی فلان اثر در حال تهیه شدن است، یا فلان پرونده بهخاطر برخی نواقص از سوی یونسکو برگشت داده شده یا فلان پرونده بر اثر کوتاهی مسئولان میراث توسط کشور دیگری به ثبت رسیده است.
عطایی با بیان اینکه وضعیت کلی محوطهی شوش اکنون به هیچوجه مناسب نیست، ادامه داد: بدون وجود قوانین الزامآور ملی، با چه پشتوانهای میخواهیم پروندهی مهمترین مجموعهی باستانی کشور را برای ثبت جهانی ارائه کنیم؟ هنوز وضعیت عرصه و حرایم پیشنهادی شوش که توسط یک گروه متخصص رشتهی باستانشناسی در سال 1387 تعیین شد، نامشخص است. بدون وجود یک عرصهی حفاظتی مصوب در سطح ملی، چگونه میتوان از پس این همه آسیب و تخریب بالقوه و بالفعل برآمد؟
او گفت: اکنون مجموعهی باستانی شوش بدون عرصهی مصوب است. اگرچه برخی ادعا میکنند که قبلا و در سال 1367 توسط استاد رهبر عرصهی شوش تعیین شده، اما این سفسطه و خلط مبحث است، زیرا آن زمان یک برنامهی بسیاری اضطراری لازم بود و کشور هنوز در شرایط جنگ قرار داشت. ضمن اینکه آقای رهبر که آن محدوده را مشخص کرده است، چندی بعد گورستانی هخامنشی را در محلهی حسینآباد شوش کاوش کرد که بیرون از محدودهی قبلا ترسیمشده توسط خودش بود و بارها هم تأکید کرد که محدودهی عرصهی شوش بزرگتر از آن حدود تعیینشده است. در این سالها نیز کشفیات زیادی انجام شده و محرز است که عرصهی شوش بیش از آن حدودی است که برخی آن را دستاویز قرار دادهاند.
وی با بیان اینکه باید دید چرا مسئول پایگاه شوش، تعمدا و با عجله مشغول محصور کردن آن محدودهی ترسیمی است آن هم در شرایطی که بهخوبی از نتایج گمانهزنی برای تعیین عرصهی شوش باخبرند، توضیح داد: من تابستان 1390 به دعوت اداره کل میراث فرهنگی خوزستان، در جلسهای دربارهی موضوع تعیین عرصهی شوش در اهواز شرکت کردم و برای چندمینبار همهی اسناد، نقشهها و مدارک را به ادارهی میراث فرهنگی خوزستان و نیز مدیر پایگاه شوش ارائه کردم. گذشته از اینها، مگر در گمانهزنیای که آقای باغبان در محل هتل امیرزرگر انجام داد، مدارک مستقیم مربوط به لایهی آجرهای دورهی هخامنشی بهدست نیامد؟ پس با چه مجوزی مشغول محصور کردن بخشی از عرصهی شوش هستند؟ آیا نمیدانند که این کار ممکن است به نابودی و بلعیده شدن بقیهی عرصهی شوش که خارج از این حصار است منجر شود؟
عطایی ادامه داد: بیشک سازمان میراث فرهنگی با این کار عملا دست نهادهایی مانند شهرداری را برای نابودی آن بخش از عرصهی باستانی شوش که بیرون از محدودهی حصارکشی است باز گذاشته است. آیا با این کار سرمایهها و داراییهای فرهنگی یک ملت را چوب حراج نمیزنند؟ کسی چه میداند که چند اثر مشابه کاخ شائور، قانوننامهی حمورابی، تندیس داریوش، نقشبرجستهی سارگون و آجرنوشتههای میخی در بیرون از آن بخشهایی که مدیر پایگاه شوش دیوارکشی میکنند وجود دارد؟ آیا به عواقب این برنامه، که در درازمدت بخشی از میراث جهانی را نابود خواهد کرد، اندیشیدهاند؟ حتا یک عکس بدون ساختمان جدید در آپادانای شوش نمیتوان گرفت.
او همچنین تأکید کرد: تصویب عرصه و حرایم ملی برای محوطهی شوش نهتنها از بروز عواقب مصیبتبار جلوگیری میکند، بلکه راه را برای ثبت درست و معقول شوش در میراث جهانی و از آن مهمتر، حفاظت پایدار این محوطه هموار خواهد کرد. در عرصه و حرایم پیشنهادی نهتنها به عوارض و نهشتههای باستانی رو و زیر زمین توجه شده، بلکه حتا دید منظری شوش نیز لحاظ شده است. امروز شما نمیتوانید در آپادانای شوش عکسی بگیرید که ساختمانهای جدید شهر در آن نباشند. تمام اطراف شوش با بلندمرتبهسازی، ایجاد دکل برق و مخابرات، چرخ و فلک شهربازی و مواردی از این قبیل پوشیده است. باید اذعان کرد که هماکنون بلندمرتبهسازی در شوش شدت گرفته است و وجود عرصه و حریم مصوب ضامن حفاظت از آثار فرهنگی خواهد بود.
این باستانشناس گفت: اگر مسئولان درپی آن هستند که فقط بخش ناچیزی از مجموعهی باستانی شوش را بهعنوان شهر باستانی شوش برای ثبت جهانی معرفی کنند، نام این کار حفظ میراث شوش نیست، بلکه تخریب و نابودی بخش قابل توجهی از میراث و تاریخ شوش و ایران است.
بم یک نمونهی موفق از ثبت جهانی است
او همچنین دربارهی اینکه گفته شده است بهزودی حریم ملی شوش ثبت میشود و حریمی که برای ثبت جهانی در نظر گرفته شده از حریم ملی کوچکتر است، توضیح داد: اساسا بدون داشتن عرصه و حریم مصوب ملی، رفتن به سمت تهیهی پروندهی ثبت جهانی مانند «خودزنی در بحبوحهی جنگ» است و آبروی کشور را در معرض خطر قرار میدهد. این هم یکی از آن مغالطات است. امروزه دیگر، محدودههای کانونی برای محوطههای نامزد ثبت در فهرست میراث جهانی به کناری گذاشته شدهاند. در کشور خودمان نمونهی موفق بم را داریم که شامل محدودهی بسیار بزرگی است و ارگ بم و باغ - شهر جدید اطراف و نیز محوطهی بزرگ سههزار هکتاری افراز را هم دربرمیگیرد.
وی اظهار کرد: اینکه متولیان تهیهی پروندهی ثبت جهانی شوش، خود را به محدودهی 400 هکتاری محدود کنند، یک اشتباه غیرقابل جبران است و باید منظر فرهنگی شوش را مورد توجه قرار داد. اگر ثبت شوش در فهرست میراث جهانی با تأخیر، اما درست و کامل انجام شود، بهتر از آن است که ناقص انجام شود. شوش یکی از زیباترین شهرهای ایران است. رود شائور از میان شهر میگذرد و رودخانهی بزرگ کرخه به فاصلهی کمی در غرب شهر جریان دارد. ما بهخوبی میدانیم که بیشههای کرخه محل زیست «شیر ایرانی» بوده است. برخی بر این باورند که هنوز میتوان نژاد شیر ایرانی را از طریق شیر هندی احیا کرد. علاوه بر این، چه ایرادی دارد که شوش با داشتن یک منظر طبیعی زیبا و زنده در فهرست میراث جهانی ثبت شود؟
عطایی گفت: اگر برنامهریزی درستی انجام شود، شهر و میراث باستانی شوش میتواند ناجی شهر نوین شوش شود. فراموش نکنیم که شهر جدید شوش کمتر از 150 سال قدمت دارد و موجودیت آن مدیون ویرانههای باستانی شوش است. در واقع، با شروع کاوشهای باستانشناسی بود که شوش دوباره مورد توجه و اسکان قرار گرفت. پس اجازه دهیم بار دیگر میراث تاریخی شوش به کمک توسعه و شکوفایی شهر نوین شوش بیاید. شوشی که در کنار مجموعهی منحصربهفرد تاریخی، رودخانهای زیبا و خوشمنظر داشته باشد و تلفیقی از میراث تاریخی - طبیعی و شهر نوین باشد.
شوش سرشار از ناگفتههاست
این باستانشناس در بخش پایانی گفتوگوی خود با خبرنگار ایسنا دربارهی ضرورت ادامه یافتن کاوشهای باستانشناسی در شوش، بیان کرد: شوش سرشار از ناگفتههاست. شوش یکی از دو پایتخت کنفدراسیون عیلامی بوده و سپس به مرکزیت سیاسی شاهنشاهی هخامنشی تبدیل شده است. گذشته از اینها، شوش از شهرهایی بوده که همزمان چند آیین و شریعت منطقهیی و جهانی در آن حضور داشتند. در شوش مسیحیان و یهودیان در کنار زرتشتیان میزیستند و اکنون نیز اقوام مختلف ایرانی از لر، عرب و بختیاری در کنار هم زندگی میکنند.
او اضافه کرد: البته زندگی در این شهر همیشه همینطور بوده است؛ شوش برای سههزار سال در حکم بازار مکارهی خاورمیانه بود. در آن زمان، تمام راهها نه به رم که به شوش ختم میشد. کالاهای بسیار گوناگونی از سراسر کوههای زاگرس و فلات ایران و ایران شرقی (مانند چوب، سنگهای قیمتی مثل لاجورد، فیروزه و عقیق) از راه شوش به میانرودان برده میشدند. این غنای فرهنگی در تاریخ شوش، به شناخت درست و اصولی نیاز دارد؛ اما این امر فقط و فقط باید به دست متخصصان درجهی اول انجام شود و این برنامهها هم برای آینده است. در حال حاضر شوش به رسیدگی و تیمار نیاز دارد. این شهر را باید از زباله زدود، باید تمهیدی اندیشید که رانش قلعهی شوش مهار شود، باید درون رودخانهی شائور آبی تمیز روان باشد. باید ویرانیهای سالها بیتوجهی به شوش ترمیم شود. پس از همهی این کارها میشود به ادامه کارهای میدانی فکر کرد. در هر حال، حفاظت مقدم بر کاوشهای باستانشناختی است.