بوی جوی مولیان - موسیقی ایرانی را دریابیم
- ميراث معنوي
- نمایش از چهارشنبه, 09 مرداد 1392 14:35
- بازدید: 4313
برگرفته از تابناک
بهاره بهآیین
چندی پیش، یکی از خوانندگان نسبتا مطرح موسیقی سنتی در یک برنامه تلویزیونی گفت: «جوانان به شکل موسیقی میشوند که گوش میکنند». جوان شبیه همان موسیقی میشود که به آن علاقه دارد و شخصیتش با آن شکل میگیرد.
براستی شکلی که جوانان ما به آن درآمدهاند، چیست یا به عبارتی دیگر ما چه لباسی بر تنشان کردهایم؟
برای فهم این مطلب کافی است به کوچه و خیابان برویم. آنچه میشنویم موسیقی پاپ است و رپ که نمایندههای موسیقی غربی وارداتی بوده که در تاکسیها، پشت چراغ قرمز از ماشینهای دیگر، در جشنها و عروسیها جلب نظر میکند و شاید بتوان توقع داشت جوان ما نیز به شکل همین موسیقی شده باشد؛ ساده، بیمحتوا و توخالی، با ظاهری آشفته و لباسهایی عجیب و غریب. خلاصه اینکه «موسیقیاش» به «موسیخیاش» میآید!
اکنون جا دارد از خودمان بپرسیم، مگر موسیقی ایرانی چه کم دارد که اینطور مورد بیمهری و فراموشی از سوی جوانان قرار گرفته و یا این که مشکل اصلا در خود موسیقی ایرانی است یا کم توجهی مسئولین امر و برنامهریزیهای پر اشتباه؟
با یک نگاه میتوان دریافت که این موسیقی مربوط به دیروز و امروز نیست، قرنهاست که دانشمندان بزرگی برای ساختن آن زحمت کشیدهاند. قرنهاست که خوانندگان خوش صوت ایرانی با آن بر جان و دل شنوندگانش نشستهاند. چه شده که در کمتر از دو دهه دارد جایگاهش را به همین آسانی از دست میدهد. شنیدن نوای تار و سنتور و سه تار؛ که لرزه بر جان هم شنوندگانش میانداخت؛ برای فرزندانمان از صدای گیتار برقی و دیگر ادوات موسیقی راک آزار دهندهتر شده و حاضر نمیشوند لحظهای برای شنیدن این اصوات دلکش درنگ کنند.
گویا باید علت را در جایی بیرون از مرزهای موسیقی ایرانی جستجو کرد. با کمی اندیشه در کارنامه برنامههای فرهنگی در زمینه موسیقی در این چند دهه به مواردی برمیخوریم که شاید پاسخگوی این عقبگرد باشد. به رغم گسترش رسانههای جمعی، هنوز هم پربینندهترین رسانه تلویزیون است.
اگر به یاد بیاورید در اوایل موسیقی ایرانی در صدا و سیما، به نوعی تحریم بود. پس از مدتی پخش آن به صورت محدود از تلویزیون ملی آزاد شد و در بیرون از صدا و سیما برایش جشنوارهها ترتیب دادیم؛ اما به جای اینکه در تلویزیون خواننده را نشان دهند، دشت و صحرا نشان دادند و پس از آن خواننده را نشان دادند، ولی این بار دکور جایی که ایستاده بود و میخواند یک تعداد کوزه شکسته بود و نخل سوختهای و چاه آب گلی و خشکی و مشک آب سوراخی و خلاصه فقط در ایام سوگواری بود که موسیقی ایرانی شنیده میشد و آنقدر بر این شیوه اصرار کردند که الان جوانان ما به موسیقی ایرانی میگویند، موسیقی غمگین!
در مقابل در جشنها و ولادتها موسیقی پاپ پخش میشود تا این سبک موسیقی هم بشود سبک شادی؛ حتی برای همه تیتراژهای پایانی فیلمها و سریالهای تلویزیونی ترانههای پاپ میگذارند که مدام زمزمه شوند تا بر ذهن مخاطب بنشینند. به تازگی نیز برنامههایی برای تبلیغ و تشویق خوانندگان موسیقی پاپ در شبکههای پر بیننده تلویزیون پخش میشود که هرچند خللی بر آن وارد نیست، جای خالی خوانندگان سنتی ما در این میان هنوز هم به شدت مشهود است. البته در شبکههای چهار و آموزش، چند برنامهای از موسیقی ایرانی تهیه شدهاند که از شبکههای پربیننده نیستند. در خارج از صدا و سیما هم که از برخی خوانندگان شهیر و بزرگ و استادان موسیقی به بهانههای گوناگون لغو مجوز کنسرت میشود.
آنقدر به سازهای ایرانی سخت گرفته شد که هماکنون در بیرون مرزها به اسم کشورهایی ثبت میشود که پیشینه پرچمشان از سازهای ایرانی کمتر است و ساز که هیچ، خودشان هم از متعلقات ایران بودهاند.
آنقدر بر سر سازهای ایرانی زده شد که امروز جوانان ما فقط سازهای غربی را میشناسند. میگویید نه، به پارکها سری بزنید. در گوشههای آن جوانانی نشستهاند که بودن یک گیتار در میانشان، موجبات شادی را فراهم میکند؛ گویی فقط گیتار است که ساز است.
تقصیر جوان چیست که از وقتی به یاد میآورد، از این طرف آب و آن طرف آب از روی زمین و بعضا «زیر زمین» نوای سازهای غربی را در دستگاههای موسیقی غربی شنیده و آنقدر شنیده که گوشش فقط همین را میشناسد و میپسندد. وقتی موسیقی ایرانی را از گود بیرون میکردیم، فکر نکردیم که دنیا موسیقیاش را به ما و جوانان ما تحمیل میکند و وقتی دیدیم که غرب به کمک ماهواره و اینترنت و دیگر رسانههای امروزی دارد با موسیقی پاپ با فرهنگ کشورمان میجنگد، باز هم مرتکب اشتباهی دیگر شدیم و این بار به خوانندگان پاپ و رپ داخلی مجوز دادیم تا آنها را به جنگ با نمونه خارجیشان بفرستیم و آنقدر مجوز دادیم و دادیم تا پیروز شدیم و موسیقی غربی رایجتر از موسیقی ایرانی شد.
هم اکنون واقعا رپ داخلی قابل رقابت با رپ فارسی خارجی است و به همان میزان بیمایه و مبتذل. آنچه همه روزه در خیابان و مهمانیها به گوش میرسد و البته برخی هم مجوز ارشاد را هم دارند و شاید شما نیز شنیده باشید: «پس یعنی زن و بچه ما دارن علف میخورن»، «ولم کنی میخوام چند تا خ ش ت ک بدرم»، «بله رو بگو دِ، پدرسوخته»، «تو پیشی منی و... / پس عشوه نریز و بیااا»، «برو گمشو عروسکه بیچشم و رو»، «خواب میبینم تو رو با... میبینم تو تریپ لاو میبینم»؛ افزون بر این که در این رقابت آنچه پشت سر گذاشتیم، موسیقی ایرانی خودمان بود که امروز صراحتا از زبان نوجوانان «موسیقی قدیمی» خوانده میشود و حق هم دارند، چون خوانندگان شناخته شده این موسیقی خیلی که جوان باشند، متولدین دهه ۵۰ و ۶۰ هستند که از دید بچههای دهه ۷۰ و ۸۰ قدیمی به شمار میروند؛ البته تعدادشان نیز شاید به انگشتان دست هم نمیرسد.
در اینجا مقصود نقد موسیقی غربی یا اعتراض به مبادرت مسئولین به تبلیغ آن نیست، بلکه سعی به یادآوری این مطلب است که موسیقی هر کشوری هم طراز با تاریخ و ادبیات، نماد فرهنگ آن کشور است و بیتوجهی و تخریب آن به مانند تخریب فرهنگ آن کشور.
تارمان را که دزدیدند، نگذاریم نوای تارمان را بدزدند. آیا زمان آن نرسیده که موسیقی ملیمان را گرامی بداریم و با تبلیغ و اشاعه آن در رادیو و تلویزیون ملی به زنده نگاه داشتن آن همت گماریم؟ باشد که جوانانمان را جذب همین موسیقی کنیم. شک نکنیم، این موسیقی آنقدر غنی هست که بتواند به قلب و جان فرزندانمان بازگردد، به ویژه هنگامی که همنوا با شعرهای شعرای بزرگ تاریخمان شوند؛ بوی جوی مولیان است این، شهریار را به دیار باز میگرداند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موسیقی ایرانی دارای هفت دستگاه به نام شور، ماهور، نوا، همایون، سه گاه، چهارگاه و راست پنجگاه است و آوازهای ایرانی دارای سه بخش: دستگاه، نغمه و گوشه است.
در ایران بعد از اسلام، دانشمندان اسلامی و موسیقیدانان بزرگ ایرانی درباره هنر موسیقی کتاب ها و نگارش هایی دارند.
از آن جمله می توان به بزرگان موسیقی در دوره اسلامی اشاره کرد:
- نشیط فارسی: از پیشگامان و سازندگان موسیقی عربی در قرن اول هجری بوده است. (۸۰ هجری)
ـ ابراهیم موصلی (ارگانی) و پسرش اسحق موصلی متولد شهر ارگان فارس عودنواز بودند. ابراهیم شعر عرب را به آهنگ ایرانی آراست، گویند او نهصد نغمه موسیقی ساخته و پسرش نیز نوشته هایی در باب اصول موسیقی نگاشته که امروزه چیزی در دست نیست. (۲۳۵- ۱۲۵ هجری)
ـ زریاب: یکی از موسیقیدان های ایرانی و شاگرد اسحق موصلی بوده و یکی از برجسته ترین خوانندگان و موسیقیدانان و نوازندگان عود در زمان هارون الرشید بود. یکی از آثار اوفی الاغانی است. (۲۴۶ هجری)
ـ ابوالعباس سرخسی یکی از نویسندگان ایرانی و از مردم سرخس بوده و درباره موسیقی دو کتاب از او باقی است. (کتاب الموسیقی الکبیر و کتاب الموسیقی الصغیر) (۲۸۶ هجری)
ـ ابوبکر زکریای رازی دانشمند بزرگ ایرانی که در ری به تحصیل علوم گوناگون زمان خود می پرداخت و درباره موسیقی کتاب فی الجمل الموسیقی را نگاشته است. در جوانی نیز عود می نواخت.
برخی از سازهای ایرانی به سه دسته رده بندی شده اند:
▪ سازهای بادی مانند نی و سرنا و...
▪ سازهای کوبه ای (ضربه ای) مانند تنبک و...
▪ سازهای زهی مانند کمانچه و غچک و...
▪ ارغنون: بر وزن اندرون، سازی ایرانی است مشهور و بسیار قدیمی. گویند این سازایرانی را افلاطون وضع کرده است. در نوشته ها آمده ارغنون ساز و آواز هفتاد دختر خواننده و نوازنده است که جملگی یک چیز را به یک بار و به یک آهنگ با هم بخوانند و بنوازند.
▪ بربط: سازی ایرانی است مرغابی شکل که کاسه کوچک و دسته بلند دارد و عرب ها آن را گرفته، کاسه چوبی را بزرگ، دسته را کوچک و کوتاه کرده و آن را العود نام نهاده اند.
▪ بیشه: سازی ایرانی است بادی که بیشتر شبانان از آن استفاده می کردند.
▪ توتک: بر وزن موشک ، سازی ایرانی است مانند نی که چوپانان می نوازند.
▪ تنبور: بر وزن زنبور، سازی ایرانی است مانند بربط. عرب ها به آن الطنبور می گویند.
▪ جلاجل: سازی ایرانی است دف مانند همراه سنج و دایره.
▪ چغانه: بر وزن ترانه، سازی ایرانی است کوبه ای شبیه قانون و برخی آن را همان قانون می دانند.
▪ چنگ: از سازهای ایرانی پیش از اسلام است که در ادبیات فارسی و نقش های باستانی به چشم می خورد و در اروپا این ساز به هارپ معروف است.
▪ دنبره: سازی ایرانی است شبیه تنبور و معرب آن طنبوره است.
▪ دهل: سازی ایرانی است ضربه ای که در زیر بغل گرفته می نوازند.
▪ رباب: سازی ایرانی است شبیه تنبور که کاسه ای بزرگ و دسته کوتاهی دارد و روی کاسه پوست آهو می کشند.
▪ رود: نام سازی ایرانی است قدیمی که در ادبیات فارسی همراه چنگ و رباب آمده است.
▪ زنگل: سازی است قدیمی که دارای زنگوله ها و جلاجل هایی است.
▪ سرنای: سازی است بادی که به آن نای رومی نیز گفته می شود.
▪ سنتور: سازی است خوش صدا که بر صفحه چوبی آن ۹ تا ۱۲ خرک با سیم های زرد و سفید دیده می شود و با مضراب می نوازند.
▪ سه رود: سازی ایرانی است که ترکیب شده از سه ساز چنگ و رباب و بربط.
▪ شاخ و شانه: نام یک ساز ایرانی قدیمی است.
▪ شاشک: بر وزن ناوک، سازی است معروف که به آن رباب نیز گویند.
▪ شاوغر: بر وزن گاوسر، سازی است بادی و نفیرش از کرنا کمتر است و به آن نای رومین نیز می گویند.
▪ شاه نای: که مخفف آن شهنای است که به سرنای رومی نیز معروف است.
▪ شش تا: نام سازی است که به تنبور شش تار معروف است.
▪ شوشک: سازی است که به آن رباب چهار رود نیز می گویند.
▪ شهرود: سازی است مانند موسیقار که ایرانیان و رومیان در بزم و رزم نوازند.
▪ عجب رود: از سازهای بادی است و مانند نی می نوازند.
▪ عربانه: سازی ایرانی است شبیه دف و دایره و بعضی به آن دایره حلقه دار می گویند.
▪ عود: همان بربط ایرانی است.
▪ غیچک: نام سازی است معروف که امروزه به آن کمانچه می گویند.
▪ قانون: نام ساز ایرانی بوده که با دو حلقه یا زخمه با انگشتان می نوازند. نوازندگان این ساز در دوران تیموریان و سلجوقیان و صفویه زیاد بوده اند که می توان به حافظ قانونی، حافظ مضرابی و رحیم قانونی اشاره کرد که نقش آنها در عالی قاپو اصفهان دیده می شود.
▪ موسیقار: سازی است که از نی های بزرگ و کوچک به شکل مثلث به هم وصل است و دارای صدای جالبی است که درویشان و شبانان می نوازند و نام پرنده ای نیز است.
▪ مولو: سازی است که از شاخ آهو ساخته و دارای حلقه هایی نیز است.
▪ مهری: نوعی از ساز چنگ است و یکی از نام های چنگ است.
▪ نای مشک: نام سازی است بادی که به آن نی انبان نیز می گویند.