یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر طب مکمل، طب دیگر، و طب نوین

خبر

طب مکمل، طب دیگر، و طب نوین

(Alternative and complementary medicine, CAM)

دکتر محمدرضا توکلى صابرى

طب نوین  ویا طب مرسوم حاصل دوهزار و پانصد سال انباشت تجربه بشرى است و از بقراط شروع شده و به نقشه بردارى از ژنوم انسان انجامیده است و حاصل اندیشه و تجربه مردان بزرگى همچون بقراط، جالینوس، زکریاى رازى، ابن سینا، پاستور، فلمینگ، واتسون و کریک است. دستاوردهاى پزشکى و داروسازى در پنجاه سال گذشته مهمتر، موثر تر، دقیقتر، و علمى تر از دستاوردهاى دانشمندان جهان در دو هزارو چهارصدو پنجاه سال گذشته است. این از اهمیت کار دانشمندان و پزشکان گذشته نمى‌کاهد. اگر بخواهیم این پیشرفت را نمایش دهیم به شکل مخروطى است که راسش رو به پائین و قاعده‌اش رو به بالاست و رو به روز به ارتفاع و  قطر قاعده مخروط افزوده مى‌شود. در کنار این پزشکى معمول و مرسوم  conventional medicine)) که پزشکى نوین (modern medicine) نیز خوانده مى‌شود، چند دهه‌اى است که پزشکى دیگرى رواج یافته است که به نام‌هاى گوناگونى مانند طب مکمل، (complementary medicine) طب دیگر (alternative medicine)، و طب یکپارچه (integrative) خوانده مى‌شود. این طب شامل روشهاى درمانى گوناگونى است که در دورانهاى مختلف تاریخى در جوامع ابتدایى و یا ییشرفته جریان داشته است. از روشهاى درمانى بسیارى از جوامع ابتدایى آفریقایى مانند  خواندن اوراد و رقصیدن براى دور کردن شیاطین ایجاد کننده بیماریها، روشهاى درمانى شامان هاى (shaman) آمریکایى که شامل طبل زدن و خواندن اوراد است، اعمال وودوهاى (voodoo) هائیتى و یا آفریقاى غربى،  تا شیوه‌هاى عقلانى‌تر مانند طب سوزنى چینى و یا طب آیو ورداى هندى، شیاتزو و ریکى ژاپنى، کریستال درمانى، بادکش انداختن، زالو درمانى، عطر درمانى، آب درمانى، و شیوه‌هاى قدیمى رایج در غرب مانند مغناطیس درمانى، ناتروپاتى، رفلکسولوژى هومیوپاتى، استئوپاتى، و کایرو پراکتیس متفاوت است. این شیوه‌ها بر مبناى سنتهاى تاریخى و یا فرهنگى ملل گوناگون بوده و بنیان علمى ندارند. عنوان طب مکمل و طب دیگر نامهاى بى مسمایى هستند، زیرا چیزى به پزشکى نوین نمى‌افزایند که مکمل آن باشند و یا راه‌هاى دیگرى را عرضه دارند که موثرتر و کارآمدتر از پزشکى و داروسازى نوین باشد.

پزشکى مرسوم یا نوین پزشکى به استفاده از روش علمى از دل طب سنتى کشورهاى گوناگون در آمده است. داروهاى مهمى مانند آسپیرین، افدرین، دیگوکسین، کینیدین و تاکسول داروهایى هستند که با استفاده از روش هاى مدرن شیمیایى و داروسازى از گیاهان دارویى به دست آمده‌اند و بسیار موثرتر، قویتر، و قابل کنترل و اندازه‌گیرى‌تر از گیاهان حاوى این داروها هستند.  پزشکى کنونى مبنى بر مدرک و سند (evidence-based medicine)  است، یعنى دانش بنیاد و مدرک بنیاد است. شیوه طب نوین استفاده آگاهانه، روشن، و عاقلانه از بهترین شواهد و مدارک موجود براى تصمیم گیرى در مورد مداواى بیماران است. به عبارت دیگر ارایه بهترین خدمات درمانى بر اساس بهترین مدارک و شواهد موجود. این شواهد با انجام آزمایشهاى علمى دقیق به دست مىآید. طب مکمل و طب دیگر مبنتى بر ادعا (claim-based evidence) هاى ثابت نشده است. طب مکمل عبارت است از استفاده از روشها و شیوه هاى درمانى تاریخى است که گاهى حتى به علت مصلحت سیاسى، مشکلات اجتماعى، و سنت هاى فرهنگى  رواج یافته است. مانند هوموپاتى که در دوران نازیها به عنوان طب آلمانى ترویج مى‌شد، و طب سوزنى که در دوران مائوتسه دون به عنوان طب چینى ترویج مى‌شد، و در هر دو مورد سیاستمداران مى‌خواستند، طب ملى و مستقلى ایجاد کنند که جداى طب غربى باشد. غافل از این که طب غربى یا طب نوین خود حاصل جمع تجربیات تمام جوامع بشرى است. در بعضى جوامع، مانند هند و یا بعضى کشورهاى آسیایى و آفریقایى نبودن بودجه کافى براى خرید داروهاى گران امروزین که تولید کنندگان آن معمولا غربى هستند، از عوامل دیگر رویکرد به طب مکمل و طب دیگراست. دست اندرکاران طب مکمل و طب دیگر معمولا به گذشته تاریخى پزشکى بر مى‌گردند و مى خواهند روشهاى ناکارآمد گذشته را به کار بگیرند. آنها به علت فلسفى، سیاسى، فرهنگى، عقیدتى به آن روى مى‌آورند، بدون آن که به اثر بخشى شیوه هاى درمانى آن توجه کنند. آنها به فرآیند پژوهش علمى اهمیت نمى‌دهند، آن را نمى‌فهمند، و با وجود اسناد و مدارک و شواهد متعدد آنها را نادیده گرفته و به دنبال طب مکمل مى‌روند که بر پایه شیوه هایى است که زمانى تصور مى‌شده است که کارآمد هستند اما امروزه با روشهاى علمى و دقیق نشان داده شده است که تاثیر درمانى ندارند. اگر هم با روشهاى علمى ثابت شوند که موثرند، دیگر جزو طب مکمل نیستند و جزو طب نوین خواهند شد. البته باید توجه داشت که طب مکمل و طب دیگر یک صنعت ۴٠ میلیارد دلارى درجهان است و فشار صنایعى که در کشورهاى غربى از این طب استفاده مى‌برند و آن را ترویج مى‌کنند نباید نادیده گرفته شود.

ما که وارث یک طب سنتى هزار ساله هستیم باید با استفاده از ابزارها و روش‌هاى علمى شیوه‌هاى کارآترى براى استفاده از آن پیدا کرده و کاربردهاى جدیدترى براى آن پیدا کنیم. اکنون که شیوه‌هاى غیرعلمى و داروها و روشهاى بیهوده از طریق ترجمه کتابها و مطبوعات غربى، جایگاه‌هاى اینترنتى، و ماهواره‌هاى فراوان شده است جا دارد که به این موضوع توجه شود و هزینه و وقت بیماران و پژوهشگران بررروى روش‌هاى بى فایده و بى اثر منحرف نشود. وقت و هزینه اى که بیماران مى‌توانند براى داروها و روشهاى مفیدتر صرف کنند. وقت و هزینه‌اى که  پژوهشگران باید در مراکز جدى علمى مانند انستیتو پاستور، مرکز سلولهاى بنیادین، مرکز همانند سازى و دیگر موسسات پژوهشى و دانشگاهى کشور صرف کنند

موسسه ملى بهداشت آمریکا در اثر فشار بعضى سیاستمداران در طى یک دوره ده سال گروهى را مامور تحقیق در مورد طب مکمل کرد، ولى نتیجه پژوهشهاى آنها در مورد کارآمدى طب مکمل منفى بود. گروهى از برجسته ترین دانشمندان و دست کم چهار برنده جایزه نوبل از این موسسه خواسته‌اند که مرکز پژوهشهاى طب مکمل و طب دیگر را در این موسسه تعطیل کند، چون بخش عظیمى از این پژوهش‌ها بر مبناى فهم نامرسوم از فیزیولوژى و  بیماری‌ها مبتنى است و تاثیر کمى داشته و یا اصلا تاثیرى نداشته است.
 


تعریف

بر طبق تعریف بنیاد علوم آمریکا (National Science Foundation) که بزرگترین سازمان سیاستگذارى علمى در آمریکا است و بر سازمانهاى علمى آمریکا نظارت دارد تعریف طب کل نگر  (wholistic medicine) یا طب مکمل (complementary medicine) و یا طب دیگر (alternative medicine) عبارت است از »تمام روشهاى درمانى که با استفاده از روشهاى علمى (scientific methods) ثابت نشده است که موثر هستند«. موسسه پزشکى (Institute of Medicine) آمریکا که زیر مجموعه آکادمى علوم آمریکا است طب دیگر و طب مکمل را چنین تعریف کرده است: »رویکرد غیر غالب به پزشکى در یک فرهنگ معین و در یک دوره تاریخى معین« . ریچارد داوکینز زیست شناس و متفکر انگلیسى طب دیگر را این جور تعریف مىکند: »یک رشته اعمال که نمى‌شود آنها را آزمود، از آزمایش شدن امتناع مى‌ورزند، و پیوسته در این آزمایش‌ها رد مى‌شوند.«. بسیارى از سازمانهاى بهداشتى و درمانى کشورهاى اروپایى مانند انگستان نیز  تعریف هاى مشابهى را ارایه داده‌اند

تنها روشى که مى‌تواند آنچه را که به نام طب مکمل و طب دیگر معروف است به عنوان یک روش درمانى مورد پذیرش حرفه پزشکى قرار دهد، انجام آزمایش‌هاى پزشکى به روش علمى است که در پزشکى نوین معمول است. علاوه بر آن، آنچه که به عنوان مکمل و یا طب کل نگر در نشریات سازمان بهداشت جهانى آمده است نه به عنوان تایید این روشها از نظر پزشکى است، بلکه به عنوان توضیح اطلاعاتى در زمینه‌هاى فرهنگى ملل مختلف است  و این ملیت‌هاى مختلف براى حل مشکل خود چه روشهایى را به کار مى‌برند. همین طور سازمانهایى که برروى طب مکمل و طب دیگر   complementary and alternative medicine (CAM)) ) تحقیق مى‌کنند هیچ حقانیتى در مورد صحت ادعاهاى آنهایى که به کسب درآمد در طب مکمل و طب دیگر مشغول هستند ایجاد نمى‌کند، بلکه نشان مى‌دهد که این سازمان به عنوان موضوع تحقیقاتى به این موضوع علاقمند است. اگر روزى روشهاى آنها به شیوه علمى ثابت شود، آن وقت جزو طب نوین یا جارى در مى‌آید.

باید دانست که هرگونه روش درمانى، مانند دارودرمانى، روان درمانى، روشهاى پزشکى و یا روشهاى خرافى تقریبا تا حدودى در تخفیف و تسکین هر بیمارى موثر است، اما آن‌ها را شفا نمى‌دهد. یک فرد بى‌اطلاع  ممکن است به راحتى این موضوع را باور کند که یک بیمارى ممکن است در اثر یک روش غیر پزشکى شفا یابد. در حالى که هر بیمارى یک دوره معین شدت و ضعف  و یک سیر طبیعى دارد (دوره کمون، بروز، استقرار، شدت، و بهبود) و به اصطلاح  بالا و پائین مى‌رود وپیشرفت و پسرفت دارد.

مشاهده و تجربه شخصى و گواهى فردى، چه پزشک و چه بیمار، در مورد یک دارو به ندرت به عنوان دلیل تاثیر آن دارو و یا روش درمانى پذیرفته مى‌شود. البته ممکن است که این مشاهده و تجربه شخصى مبناى آزمایشهاى علمى براى اثبات و یا رد داروها و روشهاى درمانى باشد، اما به تنهایى هیچگاه نباید به عنوان مدرک و دلیل اثر بخشى یا ایمنى یک دارو پذیرفته شود. در حالى که در طب مکمل معمولآ به گفته هاى پزشکان بزرگ تاریخ، و گواهى و تجربه فردى بها داده مىشود. در حالى که یک  شیوه درمانى و یا دارویى باید بدون توجه به اعتبار، تخصص، و یا شخصیت کسى که چنین تجربه یا مشاهده اى را داشته است صحت داشته باشد. فقط توسط آزمایشهاى کنترل شده و دقیق و یا آزمایشهاى علمى است که تاثیر یک دارو ثابت مى‌شود. در طب مکمل هیچ گاه  به این روشهاى جدید علمى بهایى داده نمى‌شود.

کارآیى پزشکى نوین در این است که شیوه‌هاى متعددى براى تعیین کار آمدى و اثر بخشى یک روش درمانى یا دارو پیدا کرده است و این شیوه هاى پژوهش سلاح پرقدرتى در اختیار پزشکى نوین گذاشته است که با آن به آسانى مىتواند همه ادعاى پزشکى را آزمایش کند.

بسیارى از ادعاهاى شفاى بیمارى‌هاى توسط شیوه‌هاى معروف به طب مکمل و یا طب دیگر فاقد یک یا چندین شرط فوق هستند. تاکنون نتیجه همه به اصطلاح تحقیقات انجام شده بر روى کارآیى طب مکمل  نشان داده است که اگر تاثیرى داشته است یا در حد اثر دارونما یا پلاسبو بوده است و یا تاثیر جزئى وکمکى داشته است و بیمارى پس از مدت کوتاهى دوباره برگشته است. این نوع تاثیر در حیطه دانش پزشکى و روانپزشکى مورد مطالعه قرار گرفته و حد و حدودش مشخص شده است.

روش علمى آزمایش داروها  و درمانهاى پزشکى در طب نوین
در طب نوین داروها و روشهاى درمانى در مراحل مختلف آزمایش مى‌شوند که عبارتند از:
            ١-آزمایش و پژوهش در لوله آزمایش
            ٢-آزمایش بر روى حیوانات
            ٣-آزمایش بر روى انسان

 معمولا یک دارو و یا روش درمانى پس از اولین مرحله کشف تا تولید و ورود به بازار ١٢ سال طول مى‌شد و هزینه‌اى برابر یک یا دو میلیار دلار دارد. مرحله کشف ٣ سال و مرحله آزمایشهاى بالینى ٩ سال طول مى‌کشد.

متاسفانه داروها و روشهاى رایج در طب مکمل هیچگاه چنین فرآیندى را طى نمى‌کنند و سازمان‌هاى بهداشتى کشورها بر کار آنها نظارت ندارند و همگى خارج از سیستم پزشکى کشورها تولید و مصرف مىشوند. اطلاعات مربوط به شیوه هاى طب مکمل  توسط تولید کنندگان و فروشندگان محصولات طب مکمل تهیه شده و به فروش مى رسد. ادعاهاى مربوط به اثر شیوه‌ها و داروهاى طب مکمل هیچگاه با روشهاى جدى و دقیق و علمى پزشکى نوین آزمایش نشده و اگر شده است پاسخ مثبت نداده است. روشهاى طب مکمل چنان غیر عقلانى و خارج از شیوه هاى مرسوم و پذیرفته شده است که هیچ پزشک و پژوهشگرى آنها را جدى نمى‌گیرند. مانند قانون اثر بخشى داروهاى هومیوپاتیک در اثر رقیق شدن، قانون درمان مشابه با مشابه که هیچ اصل فیزیولوژیکى وجود ندارد که چنین چیزى را نشان دهد. هوموپات‌ها با توجه بیشتر به مشکلات جسمى و روحى بیمار بیشتر پرستارى مى‌کنند تا طبابت. قوانین هوموپاتى نیز برخلاف قوانین فیزیک (قانون رقتها، حافظه آب، زدن ضربه براى افزایش خاصیت فاماکولوژى)، قوانین شیمى (افزایش اثر فیزیولوژیک با کاهش غلظت، عدم قبول عدد آووگادرو، نبودن هیچ ملکولى از ٣٠ غلظت به پایین) زیست شناسى و فارماکولوژى (عدم قبول پذیرنده‌ها، اصل درمان مشابه با مشابه) است. هم چنین است رابطه دیابت و یا زخم معده با مستقیم بودن ستون فقرات در کایروپراکتیس.

در مطالعات انجام شده توسط دست اندرکاران طب مکمل هیچگاه گروه کنترول یا شاهد به کار گرفته نمى‌شود. مثل است که کسى یک نظریه جدید بدهد مبنى بر این که اگر به کودکان چیزى جزپنیر ندهید، قد آنها بلند تر مى‌شود. پس ازسه سال قد این گروه کودکان را که فقط پنیر خورده‌اند اندازه بگیرید و بگویید که بلى قد آنها بلند تر شده است و بنابراین پنیر در بلندتر شدن قد موثر است! در حالى که باید گروه دیگرى از همان کودکان را در  گروه سنى مشابه به عنوان کنترول به به طور همزمان مطالعه کرد که به آنها هیچگاه پنیر داده نمى‌شود و سپس نتیجه رشد این دو گروه را با  هم مقایسه کرد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید